مدیركل آمار و جمعیت ثبت احوال كشور در سال ۹۰ گفت: آمار طلاق نسبت به ازدواج در سال گذشته كمتر بوده است اما متاسفانه 1/4درصد نسبت به سال 89 افزایش یافته است.
به نمودارهای زیر توجه فرمایید:
طبیعی است كه اگر به استناد تحقیقها و پژوهشها، علت افزایش آمار طلاق را بخواهیم بهعنوان یك رخداد منفی اجتماعی تحلیل كنیم با مسایل اقتصادی و تفاوتهای فرهنگی و اعتیاد و بیكاری و خیانت و به تازگی سریالهای هدفدار ماهوارهای و... مواجه خواهیم شد و پی بردن به سهم هر كدام از این دلایل برای طلاق خانوادهها نیاز به تحلیلهای بیشتری دارد و چه بسا زندگیهایی كه همچنان در جریان است و اعتیاد و بیكاری و خیانت و هزار و یكجور مشكل دیگر دایما بالای سر خانوادههایی است كه دیگر امكان دادن آمار و تحلیل از آنها نیست و از دیگر سو با نگاهی به صفحات حوادث روزنامهها كافی است كه سهم زیادی را به پدیده همسركشی در جرم و جنایات این دوران بدانیم و باز هم با پدیده رو به رشد «خیانت» در زندگی شهری جامعه امروزی مواجه شویم.
برای ورود به این عارضه اجتماعی با تمام ویژگیهایش در دوره معاصر كه بیشتر در شهرها دارد خودنمایی میكند، بهنظر میرسد نیاز به دسترسی به آمارها و گزارشهای بیشتری است كه بدانیم وضعیت آیا در مرحله بحرانی است یا نه؟ و سینما در ایران كه از بیان بدیهیترین مطالب زندگی ایرانیان الكن است چطور امكان ورود به ساخت حدود تعداد انگشتان دو دست فیلم در طول یكسال را با این مضامین دارد؟ ممیزیهای عجیب و غریب دو سال گذشته در صدور پروانههای ساخت در ارشاد چطور امكان ساخت این تعداد فیلم را مهیا كرده است؟ سینمای ایران كه دچار فقر مضمونی است و در ادبیات كشورش نیز ردپایی از این مضامین ملتهب نیست، چگونه توان ورود به ساخت این مضامین را با توجه به حساسیتهای بخش مذهبی جامعه را داراست؟ و آیا در طول سال در سینمایی كه فیلمنامه خوب كمتر از تعداد انگشتان یك دست در تولیدات ۸۰ تا ۹۰ فیلم است میتوان شاهد این تعداد فیلم با تم خیانت بود؟ فقدان تسلط به ابزار تكنیكی سینما توسط غالب سینماگران ما، آیا حساسیتهای ورود به مضامین ملتهب از جمله خیانت را بالاخص توسط زنان در فیلمهای ضعیف و فاقد محتوای غنی بیشتر نمیكند؟
بدون شك در تعریف درست سینما گفتهاند كه آینه تمامنمای جامعه معاصر خود است و آیا جامعه معاصر ایرانزمین با چنین درصد بالایی درگیر خیانت آنهم توسط زنان است كه حال با این تعداد فیلم در كشور مواجهایم؟ به نظرم فیلم ساختن در رابطه با تم خیانت در سینمای ایران اجتنابناپذیر است و چنانچه هر كسی با هر مسوولیتی بخواهد این عارضه معاصر اجتماعی را كتمان كند راه به خطا برده است، اما در جامعهای كه بخش زیادی از آن را متدینان تشكیل میدهند، ورود به مباحث حساسیتزا در سینما باید براساس یك تحلیل متقن و علمی و با یك زبان فاخر سینمایی باشد نه به صورت سینمایی كه هنوز ابزار بیان را نمیشناسد و با این زبان الكن میخواهد مضمون ملتهبی را به فیلم تبدیل كند و آنهم در سال نه یك فیلم بلكه بیش از ۱۰ فیلم! خب معلوم است جامعه متدین و نهادهای اسلامی تاثیرگذار واكنش نشان میدهند به این سوءتدبیر، سوءتدبیری كه در عید امسال تماما رخ نشان داد.
قطعا میان این فیلمها شاید یك یا دو فیلم توانسته باشند بهدرستی موضوع خیانت را در جامعه شهری به زبان سینما روایت كنند اما وقتی بیش از توان سینمای ایران مواجه میشویم با فیلمهای الكن با مضامین جعلی و برای سودآوری بیشتر که توسط فرصتطلبان سینمایی به سمت این سوژهها میروند و بیانشان تحلیل واقعی نیست بلكه بیشتر از نگاه جنسی به این مضامین میپردازند و نباید وضعیتی به غیر از وضعیت فعلی برای سینمای ایران متصور باشیم!
طی سالیان اخیر به دلیل نبود مدیریت فهیم فرهنگی شاهد آشفتگی در مضامین تولیدات سینمایی و سطحینگری در قبال عارضههای اجتماعی هستیم و یادمان رفته است كه بهجای ساختن عناوین جعلی همانند سینمای معناگرا و مصلحانه و سیاسی و... باید با تعامل همه سلایق حاكم بر سینمای ایران و مراعات حساسیتهای ملتهب در جامعه دینی به سمت خیرالاموراوسطها برویم و در هر دوره سعی نكنیم افراط و تفریط در مضامین فیلمها داشته باشیم و امسال سال ویژهای بود در افراط و تفریطهایی كه حال گریبان سینمای ایران را گرفته است!
منبع: روزنامه شرق
نظر شما