سلامت نیوز: به کرّات از قول مسئولان، خبررسانی میشود که ما نهادههای دامی را با قیمت مناسب تأمین کردهایم و گاوداران وظیفه دارند که به قیمتی که ما اعلام کردهایم، تمکین کنند. ظاهراً به جز خود گاوداران هیچکس نمیداند که این تأمین نهادهها خلاصه شده است در تأمین %5 از سبوس مصرفی سالانه گاوداریها؛ و البته سبوس، در گاوداری صنعتی یک نهاده نه چندان مهمّ است.
به گزارش خبرنگار سلامت نیوز، در روزهای گذشته بسیاری از گاوداران، گاوهای پرشیر خود را خشک کرده، از مدار تولید خارج کردهاند. به وفور در کشتارگاهها، گاوهای شیرده و آبستن و حتّی تلیسه آبستن به تیغ سپرده شده است (این روزها در برخی کشتارگاهها، بیش از نیمی از دامهای کشتار شده تلیسه هستند.) شمار زیادی از گاوداریهایی که در استانها جزو مطرحترینها (هم به لحاظ اعتبار صاحبانشان و هم به لحاظ حجم تولید) بودهاند، رسماً تعطیل شدهاند.
از همه اینها دردآورتر این که، ذخیره ژنتیکی ای که حاصل تلاش مشترک، عقل جمعی، هَم انگیزی، همفکری و سرمایهگذاری و صَرف سی سال عمر هزاران نفر از سخت کوشترین مردمان تاریخ کشور، آن هم در فرصت طلایی سالهای همدلی پس از پیروزی انقلاب است، با روند فعلی ظرف چند ماه به کلی نابود خواهد شد.
مسئولان (اغلب آنها مسئولان وزارت صنعت، معدن و تجارت فعلی هستند ) با چهره حمایت از مصرف کننده، اعلام کردهاند که کارخانجات فرآوردههای شیری حق ندارند شیر را گرانتر از 630 تومان از گاودار بخرند( در حالی که طبق یک قاعده نانوشته، قیمت تقریبی یک لیتر شیر معمولاً سه برابر قیمت یک کیلوگرم جو اعلام میشد. پیش از نوسانات اخیر نرخ ارز در زمستان گذشته، جو هر کیلو 400 تومان و پس از آن 850 تومان فروخته شد.)؛ ولی این دوستان که دیری نیست مسئول مربوطه در امور دام شدهاند ، بررسی نکردهاند که آیا گاوها حاضرند شیری به این قیمت به گاودار تحویل دهند؟ آیا تا ماههای آینده، اصولاً گاوی در گاوداریها باقی خواهد ماند که اینچنین از خودش مایه بگذارد؟ آیا این مسئولان وظیفهای در مورد حمایت از «آینده» مصرف کننده ندارند ؟
هم اکنون قیمت تمام شده هر لیتر شیر تحویلی دربِ کارخانه، تا 830 تومان افزایش یافته است و این در درجه اول به علت گران شدن نهادهها است. در گاوداریهای موسوم به صنعتی، اغلب نهادهها وارداتی هستند (جو، ذرت، سویا، کنجالههای مختلف و...)؛ قیمت این موارد، تابع بی قید و شرط نرخ ارز است و قصه ارز را نیز همه میدانند.
به کرّات از قول مسئولان، خبررسانی میشود که ما نهادههای دامی را با قیمت مناسب تأمین کردهایم و گاوداران وظیفه دارند که به قیمتی که ما اعلام کردهایم، تمکین کنند. ظاهراً به جز خود گاوداران هیچکس نمیداند که این تأمین نهادهها خلاصه شده است در تأمین %5 از سبوس مصرفی سالانه گاوداریها؛ و البته سبوس، در گاوداری صنعتی یک نهاده نه چندان مهمّ است بد نیست این «حمایت» مقایسه شود با حمایتهای برخی کشورها: در ژاپن سالانه برای هر رأس گاو 2700 دلار، آمریکا 1200 دلار و اتحادیه اروپا 913 دلار یارانه به صورت مستقیم و غیرمستقیم پرداخت میشود، این رقم در ایران حداکثر 88 دلار برآورد میشود.
پیش از نوسانات ارزی چند ماه پیش، قیمت هر کیلو کنجاله سویای مرغوب 700 تومان بود و امروز کنجالهای که به زحمت به قیمت 1700 گیر میآید، تقلّبی است! یعنی که نیتروژن محلول آن بیش از حدّ است و این هم یعنی که به ضرب و زورِ اوره زنی، کنجاله را ازُته کردهاند تا ظاهری پروتئینه داشته باشد.
قیمت اقلام تأمین شده از داخل (از قبیل یونجه و کاه) نیز به علل مختلفی دستور بَردار نیست. دلال (سلَف خر) در فصول کاشت و داشت یعنی در هنگامی که کشاورز خرده پا در قحطی نقدینگی است، محصول آینده را به بهایی بسیار نازل پیش خرید میکند و در فصل برداشت، به قیمتی که خودش تعیین میکند، میفروشد. کشاورز معمولاً به پیش خرید محصول از سوی خریدار نهایی یعنی گاودار روی خوش نشان نمیدهد، چرا که واقعیتها و تجارب گذشته، دلالها را به عنوان شریک راهبردی به آنها قبولانده است: دلال همیشه هست و همیشه هم پول دارد.
گذشته از مسئله دلالها، در حال حاضر فروش علوفه به قیمتی که برای گاودار مقرون به صرفه باشد، برای کشاورزان به هیچ وجه مقرون به صرفه نیست. کشاورزیِ ما در این چند دهه، به نهادههای متعارف (کود شیمیایی و سمّ و...) وابسته شده و نهادهها نیز در این چند ساله، یکی یکی از سبد حمایتی خارج شدهاند. با اُفت هر روزه سطح منابع زیرزمینی و نیز گران شدن کارت برق و حاملهای سوختی، آب بسیار گرانی استحصال میشود (بگذریم که دو سوّمش هدر میرود). دسترسی کمّی و کیفی به نیروی انسانی نیز امروز کمتر از همیشه است و از قرار، بیارتباط با نقدی شدن یارانهها نیست.
خلاصه این که فعلاً کشاورز میگوید اگر قرار است که یونجه را با پینه دست و اشک چشم و خون دل کِشت کنم و سرانجام ارزانتر از کیلویی 400 تومان بفروشم، همان بهتر که هم اکنون در هر مرحلهای از کاشت و داشت که هستم، از خیر برداشت بگذرم و مزرعه را برای چرای گوسفندان، به یک رَمهدار اجاره دهم؛ و امّا کاه؛ الآن و در سالی که قیمت خرید تضمینی گندم هر کیلو 395 تومان اعلام شده است، کاه تا کیلویی 700 تومان نیز معامله میشود.
کاه هفتصد تومانی را آن دسته از گاوداران میخرند که از این ستون تا آن ستون، امید فرجی دارند. امیدشان هم اینطور که بر میآید، چندان واهی نیست: کشتار دامهای مولّد در هفتههای اخیر، کاهش شدید عرضه را در پی داشت؛ گرانی ارز نیز خوشبختانه باعث گرانی و کاهش جاذبه شیرخشک وارداتی شد. همه اینها باعث شد که کارخانجات فراوردههای شیری، در نهایت بین خط و نشانهای مسئولان و واقعیتهای اقتصادی، به دومی توجه کنند و اینک چند روزی است که کارخانهها شیر را به قیمتی واقعیتر میخرند ، قیمتی که قبولاندنش به مسئولان، برای کشور و مردممان خیلی «گران» تمام شد.
به کرّات از قول مسئولان، خبررسانی میشود که ما نهادههای دامی را با قیمت مناسب تأمین کردهایم و گاوداران وظیفه دارند که به قیمتی که ما اعلام کردهایم، تمکین کنند. ظاهراً به جز خود گاوداران هیچکس نمیداند که این تأمین نهادهها خلاصه شده است در تأمین %5 از سبوس مصرفی سالانه گاوداریها؛ و البته سبوس، در گاوداری صنعتی یک نهاده نه چندان مهمّ است.
نظر شما