سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۴
کد خبر: 49745
سلامت نیوز: بسیاری از دخترها قبل از ازدواج، در انتظار جوانی سوار بر اسب سپیدند كه بیاید و آنها را برباید و با محبت و عشق تا پایان عمر خوشبختشان كند! مردی محكم و قوی و دوست داشتنی كه بتواند آنها را حمایت كند و در فراز و نشیب زندگی، هر جا كه لازم باشد آرامش و آسایش آنها را تضمین كند و به آنان دلگرمی بدهد. اما متاسفانه اتفاقی كه در زندگی بسیاری از  زن و شوهرها رخ می‌دهد این گونه نیست. در زندگی واقعی، هم زن و هم مرد نیاز به محبت و حمایت همدیگر دارند. در زمان ما زن و شوهر هر دو كار می‌كنند، هر دو در كارهای منزل مشاركت دارند، هر دو بار زندگی را بر دوش می‌كشند. با این همه  باز هم احساس  زنان، چندان تغییر نكرده است. آن‌ها با آن كه گاه مانند مردان تلاش می‌كنند و حتی بیش از پیش به كار و فعالیت برای خانواده مشغولند، اما همچنان نیاز به محبت و توجه دارند. نیاز به حمایت و پشتیبانی. نیاز به درك شدن و همدلی.  متاسفانه در جریان زندگی روزمره، این نیاز اساسی زنان پاسخ نمی‌گیرد و از آن بدتر این كه گاه موضوع برعكس می‌شود و این خود شوهرها هستند كه ناخواسته اسباب ناراحتی همسرانشان را فراهم می‌كنند و سلامت روانی آنها را به خطر می‌اندازند. در این جا می‌خواهیم به برخی از رفتارهایی اشاره كنیم كه شوهرها ناخواسته بر علیه همسرانشان انجام می‌دهند و بدون این كه متوجه باشند آنها را آزار می‌دهند. البته منظور ما این نیست كه زن‌ها هرگز شوهرانشان را آزار نمی‌دهند و باعث رنج و ناراحتی یا افسردگی آنها نمی‌شوند. چون در هر زندگی مشتركی، به هر حال آزارها و آسیب‌های ناخودآگاه یا آگاهانه‌ای وجود دارد كه بهتر است هم زن و هم مرد، هر چه زودتر از بروز آن خودداری نمایند.

زورگویی به جای توافق و درك متقابل
مردهایی كه در دراز مدت، می‌خواهند خواسته‌های خود را با زورگویی و بدون گرفتن توافق همسرانشان به كرسی بنشانند، پس از مدت كوتاهی خواهی نخواهی همسرانشان را دچار بیماری‌های روان تنی یا افسردگی می‌كنند. منظور از بیماری‌های روان تنی برخی بیماری‌های عصبی است كه در جسم هم نمود پیدا می‌كند. مانند برخی ناراحتی‌های گوارشی یا ناراحتی‌های قلبی، و متاسفانه حتی برخی از انواع سرطان. مردانی كه ناآگاهانه با شریك زندگی‌شان ناعادلانه، بی صداقت، یا توام با زورگویی رفتار می‌كنند، در سال‌های بعد شاهد بیماری‌های جسمی یا روانی همسرانشان خواهند بود. روش برخورد درست با شریك زندگی، زورگویی و اعمال قدرت یا قدرت نمایی نیست. بلكه قانع سازی با استفاده از عقل و منطق و محبت است. اگر مردی نتواند با استفاده از منطق و محبت، همسرش را قانع كند تا كاری را انجام بدهد (یا ندهد) با اعمال زور نیز او را وادار به انجام آن كار نخواهد كرد و اگر هم این اتفاق بیفتد، و بتواند با توسل به زور كاری را به همسرش تحمیل كند، در آینده عواقب خشم‌های فروخورده و ناراحتی‌های عمیق همسر دامنگیر او می‌شود. كلید حل اختلاف نظرها ظلم نیست، با درك متقابل و خود را به جای همسر قرار دادن و فهم احساس او، با محبت و نرمی و منطق می‌توان خیلی چیزها را تغییر داد.

 بی احترامی، توهین، تحقیر
 بی احترامی، توهین، تحقیر، تمسخر، زیر سوال بردن و همه رفتارهایی از این دست، نه تنها رابطه بین  دو نفر را متزلزل می‌كند بلكه معمولا در روابط آثار غیر قابل جبران بر جای می‌گذارد. اكثر انسان‌ها، نمی‌توانند این رفتارها را فراموش كنند. چون آنها را با شخصیت خود مرتبط می‌كنند و گمان می‌كنند طرف مقابل برای آنها ارزش و احترامی قائل نیست و آن‌ها را دوست ندارد. اگر چنین رفتارهایی جلوی دیگران و فرزندان بروز كند، بر شدت آن افزوده می‌شود و فراموش كردن آن هم سخت‌تر می‌شود. اگر همسر، جواب توهین و تمسخر و تحقیر را با همین رفتارها و كلمات بدهد محیط خانواده متشنج می‌شود و مشاجرات و دعواها به درازا می‌كشد. اگر همسر پاسخ و واكنشی نشان ندهد و ناراحتی و خشم خود را در دراز مدت فرو بخورد، نه تنها شاهد بیماری‌های مختلف در او خواهیم بود بلكه به تدریج عشق و محبت او نیز تحت الشعاع خشم و احساس ناامنی او قرار خواهد گرفت و جز گلی پژمرده از وجود او باقی نخواهد ماند. بدیهی است زندگی با یك گل پژمرده، هر كسی را پژمرده خواهد كرد.

 طرفداری بی مورد از خانواده
گرچه احترام به خانواده طرفین وظیفه هر زن و مردی است، اما گاهی تایید رفتارهای غلط خانواده‌ها و دخالت‌های بیجای آنها باعث دلخوری و آزار زن یا شوهر می‌شود. اگر مردی بخواهد همیشه حق را به خانواده‌اش بدهد و به خاطر خانواده خود، همسر را طرد كند یا زیر سوال ببرد در واقع رابطه زناشویی خود را مورد تهدید قرار داده و كم كم محبت همسر آزار دیده‌اش را از دست خواهد داد. بسیاری از زن‌ها گمان می‌كنند وقتی همسرشان از خانواده‌اش طرفداری می‌كند یا به خاطر حرف والدین اش، او را آزار می‌دهد یا وادار به انجام كاری می‌كند، مقصر خانواده همسر هستند. در حالی كه این طور نیست. چه زن و چه مرد بالغ، باید بتواند بین همسر و خانواده اش تعادل ایجاد كند. باید بتواند بموقع آنها را به هم واگذارد و به موقع و بجا وارد موضوع شود. باید بتواند تعصب را كنار بگذارد وبا درك بیشتر و منطق غنی تر رابطه حسنه بین آن دو ایجاد كند. طرفداری بیجا از هر كس كه باشد، موضع او را تضعیف می‌كند و باعث می‌شود دیگران به او بی اعتماد شوند. اگر دختر یا پسری نمی‌تواند بین خانواده و همسرش تعادل برقرار كند و با انصاف و عدالت وارد موضوع شود در واقع هنوز به بلوغ روانی و عاطفی نرسیده است و باید هر چه زودتر درمان شود و رشد كند. متاسفانه بسیاری از این همسران نابالغ وجود دارند كه سال‌ها با همین عدم بلوغ به زندگی مشترك  ادامه می‌دهند و بهای این نابالغی شان را همسرو حتی فرزندانشان می‌پردازند.

عدم مشاركت دادن در تصمیمات مهم زندگی
زن و شوهر باید تا جایی كه امكان دارد، در كارها با هم مشورت كنند و تصمیم گیری‌ها را با توافق همدیگر انجام دهند. اگر تخصص هر دو آنها برای گرفتن یك تصمیم، اندك است و به حد نصاب اخذ یك تصمیم معقول و منطقی نمی‌رسد لازم است با متخصص موضوع مشورت كنند نه این كه با خودخواهی، خواسته غیر منطقی خود را به دیگری تحمیل كنند. رفتارهای خودخواهانه، برای كسی كه در دراز مدت قرار است با ما باشد حتی اگر به بیماری مبدل نشود، موجب دلخوری و كینه می‌شود. چنین دلخوری و كینه‌ای برای رابطه ای كه قرار است محبت آمیز باشد، آفت سنگینی به حساب می‌آید. متاسفانه فرهنگ برخی از آقایان و حتی تربیت آنان به گونه ای است كه گمان می‌كنند باید به تنهایی تصمیم بگیرند و به تنهایی معاملات بزرگتر و مهم تر را انجام دهند و بدین ترتیب نه تنها به همسر خود احساس بد بی مصرف بودن یا نداشتن نقش مهم در زندگی را القا می‌كنند بلكه خود نیز از داشتن كسی كه در جمع آوری اطلاعات مفید به آنها كمك كند محروم می‌كنند.

 عدم حمایت و بی محبتی
بعضی وقت‌ها خانم‌ها غر می‌زنند، گله می‌كنند، ابراز ناراحتی و خستگی می‌كنند، می‌گویند توان انجام كاری را ندارند، یا از دست بچه‌ها خسته شده اند و از این دست شكایات از آنها سر می‌زند. در بیشتر این مواقع همسران آنها شروع می‌كنند به ارائه راهكار و روش برای حل مسائل و مشكلات آنها. گاهی هم همسر را مورد قضاوت قرار می‌دهند. به او می‌خندند. می‌گویند آخر این هم كار است كه تو از پس آن بر نمی‌آیی؟ در حالی كه در بسیاری موارد خانم‌ها نیاز به راهكارندارند. نیاز به روش و قضاوت ندارند. آنها نیاز به حمایت و محبت دارند. نیاز به تشویق و همدلی. نیاز به تایید و دلگرمی. اگر مردی این نیاز را درك نكند و بدان پاسخ ندهد و برعكس با تمسخر یا بی حوصلگی دائمی با آن برخورد كند، به تدریج پشتیبانی همسرش را از دست خواهد داد. همسرش با وجود داشتن شوهر احساس تنهایی و فرسودگی می‌كند. او از درد دل با همسر سر باز می‌زند و همه چیز را در خود فرو می‌خورد.

 توجه به  همسر، ضمانت خوشبختی
چندی پیش سوار تاكسی بودم. راننده تاكسی مرد محترمی بود كه حدود 60 سال سن داشت. با این وجود بسیار سر حال و شاد بود. او با همه مسافران خوش اخلاق بود و با نرمی و شادی برخورد می‌كرد. یكی از مسافران از او پرسید با وجود ترافیك و شغلی كه معمولا خسته‌كننده است او چطور می‌تواند شاد و سرحال باشد. جواب آقای راننده واقعا برایم جالب بود. او گفت كه رمز موفقیت در زندگی را یافته است. مسافران مشتاقانه پرسیدند این رمز چیست؟ و او گفت من چهار فرزند دارم. دو دختر و دو پسر كه همه تحصیل كرده هستند. در حالی كه هرگز به درس و مشق آنها رسیدگی نكرده‌ام. او گفت رمز موفقیت او این بوده كه همیشه بشدت هوای همسرش را داشته و به او توجه و محبت خاص می‌كرده. رمز موفقیت او این بود كه فقط و فقط نیازهای همسرش را برآورده می‌كرده و به او محبت و توجه زیادی داشته است. او گفت همسرش را همیشه خوشحال و راضی نگه می‌داشت و در عوض همسرش همیشه پر انرژی بوده و با تمام قوا به بچه‌ها و منزل و هر كار دیگری رسیدگی می‌كرده است. او می‌گفت زن‌ها توانایی‌های موازی دارند و می‌توانند چند كار را در منزل با هم مدیریت كنند. كافی است آنها را راضی و خوشحال وتحت توجه و محبت كافی نگه داری تا هر كاری از آنها بر بیاید. او معتقد بود اگر باطری قلب همسرتان  را شارژ نگه دارید می‌توانید  با ارامش به كارتان رسیدگی  و با خوشبختی  زندگی كنید. چون همسرش از جان و دل، بقیه امور را سرپرستی خواهد كرد. به نظر من حق با اوست. رمز موفقیت او می‌تواند رمز موفقیت بسیاری از مردها باشد.

منبع: دنیای سلامت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha