داستان مجهولالهویههای شهرهای پر ترددی همچون تهران، قم و مشهد، در حال تبدیل شدن به یك معضل است. آن هم در حالی كه نهادهای متولی حمایت از آسیبدیدگان اجتماعی و تعیین تكلیف وضعیت افراد فاقد اوراق هویتی، دست به فرافكنی زده و وظایف خود را متوجه سایر سازمانها میبینند.
چنان كه یحیی سخنگویی، معاون توانبخشی سازمان بهزیستی كشور، در دهه نخست خرداد ماه امسال در گفتوگو با ایلنا اعلام كرده بود كه حدود 12 هزار مجهولالهویه در سطح كشور وجود دارند و تعداد این افراد، در شهرهای مشهد، قم و تهران بیش از سایر شهرهاست. وی اذعان داشته بود كه مجهولالهویهها با حكم قوه قضاییه به سازمان بهزیستی تحویل داده میشوند و وقتی كه قوه قضاییه تكلیف میكند، سازمان بهزیستی باید مجهولالهویه را تحویل بگیرد، اما انجام چنین وظیفهیی در اعتبارات سازمان لحاظ نمیشود.
زنگ خطر هنوز شنیده نشده است
زنگ خطر حضور مجهولالهویهها، نخستینبار در سال 88 و در دویست و شانزدهمین جلسه شورای شهر به صدا درآمد كه افزایش دفن اجساد مجهولالهویه در بهشتزهرای تهران، منجر به برگزاری یك جلسه ویژه شد اما در نهایت، اعضای شورای شهر و در راس آنها حسن بیادی، نایبرییس شورا به این نتیجه رسیدند كه «بهشتزهرا وظیفهیی برای تشخیص هویت افراد مجهولالهویه ندارد و مجهولالهویهها براساس حكم دادستان و برگه پزشكی قانونی دفن میشوند.»
بیادی دفن افراد مجهولالهویه در بهشتزهرا را امری طبیعی دانست و خبر داد كه درسال 87، تعداد اجساد مجهولالهویه دفن شده در بهشتزهرای تهران، 306 جسد و در سال 88، 364 جسد بوده است. اسفندماه سال 90 اما جابر قرهداغی، مدیركل سالن تشریح پزشكی قانونی، در گفتوگو با «اعتماد» در عین آنكه تاكید كرد كه «نگهداری اجساد مجهولالهویه بر عهده شهرداریهاست» در توضیح عمدهترین دلیل مرگ در افراد مجهولالهویه گفت: «معمولا جسد افرادی كه دچار اعتیاد شدید هستند و به همین دلیل هم از خانواده طرد شدهاند یا در كلانشهرها به تنهایی زندگی میكنند، به صورت مجهولالهویه كشف میشوند و به همین شكل هم به خاك سپرده میشوند.»
شماره 32 از مجله پزشكی قانونی كه در زمستان سال 1382 منتشر شده، در مقالهیی به بررسی اجساد مجهولالهویه فاسد و اسكلتی ارسالی به سازمان پزشكی قانونی تهران در شش ماهه دوم سال 1379 میپردازد و به نظر میرسد كه نظر قرهداغی مبنی بر شیوع مرگ در میان كارتنخوابهای فاقد اوراق هویت هم میتواند به نتایج این مقاله پیوند بخورد.
از این منظر كه به علت افزایش شیوع اعتیاد و عواقب آن همچون طرد از خانواده و بیخانمانی، باید منتظر افزایش روزانه آمار در میان معتادانی بود كه توان راهی شدن تا معدود گرمخانههای سطح شهر را ندارند و به علت ناتوانی از حركت، فقر شدید مالی برای تامین هزینه ایاب و ذهاب یا دور بودن فاصله گرمخانهها از محل تجمع معتادان، به ویژه در ماههای سرد سال و با افزایش سرمای هوا، تعداد مرگ در میان این افراد كه معمولا هم برگهیی برای اثبات هویت خود به همراه ندارند افزایش مییابد. در این مقاله كه نتایج مطالعه روی 176 جسد مجهولالهویه ارسالی به سازمان پزشكی قانونی تهران در نیمه دوم سال 1379 را مورد بررسی قرار داده، مشخص شده كه 165 جسد مرد و 11 جسد زن بودند و بیشترین فراوانی سنی در دهه سوم (8/31 درصد) و دهه چهارم (1/30 درصد) بوده، علاوه بر اینكه میانگین سن اجساد مرد 78/36 سال و میانگین سن اجساد زن 8/37 سال بوده است. علت مرگ در 83 جسد (2/47 درصد)، اعتیاد به مواد مخدر و عوارض ناشی از آن بوده و 77 مورد (8/43 درصد) را مردان معتاد و شش مورد (4/3 درصد) را زنان معتاد تشكیل میدادند و در محدوده سنی 21 تا 30 سال بودند.
80 درصد بیخانمانها، بیهویت هستند
گرچه طی سه سال گذشته با اظهارنظر اعضای شورای شهر تهران، مساله حضور افرادی كه فاقد اوراق هویتی هستند، طبیعی جلوه داده شد اما اسفندماه سال گذشته، «رضا جاگیری»، معاون سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران، خبر داد كه «80 درصد از بیخانمانهایی كه در گرمخانههای شهر تهران مقیم بودهاند، اوراق هویت ندارند و با وجود ابتلا به بیماریهای صعبالعلاج، در گرمخانهها و مراكز نگهداری شهرداری باقی ماندهاند.»اظهارنظر جاگیری درباره فقدان اوراق هویت این افراد در حالی است كه یك ماه پیش از این، یك نشریه به نقل از «حسین زارعصفت»، مدیر سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران، تعداد بیخانمانها و متكدیان جمعآوری شده در سال 90 را 30 هزار نفر اعلام كرده بود. با استناد به اعلام جاگیری، حدود 24 هزار نفر از بیخانمانهای جمعآوری شده در سال 90، فاقد اوراق هویت بوده و در صورت بروز هر مشكل از سوی بیخانمانها یا مراكز نگهداری، هیچ امكانی برای پیگیری وجود ندارد. دهه نخست خرداد ماه امسال وقتی خبرگزاری مهر گزارش داد كه سالانه صدهزار جسد بدون مجوز دفن، در گورستانهای كشور به خاك سپرده میشوند، مساله مجهولالهویهها باز هم در سرفصل معضلات قرار گرفت.
انعكاس موضوع، تنها وظیفه شهرداری
معاون اجتماعی سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران در گفتوگو با «اعتماد»، مدعی شد كه این سازمان وظیفه خود را در قبال كارتنخوابهای فاقد اوراق هویت انجام داده است، و درباره اقدام برای كسب اوراق هویت این افراد گفت: «اقدام اجرایی سازمان، انعكاس موضوع بود و پیگیریهای بعدی، وظیفه سایر نهادها از جمله ستاد استانداری تهران، فرمانداری تهران، نیروی انتظامی و سازمان ثبت احوال است.»
رضا جاگیری با اشاره به اینكه ستاد استانداری تهران باید جدیتر از سایر دستگاهها به پیگیری این موضوع بپردازد، عنوان كرد كه شهرداری تهران تا امروز شاهد عملكرد خاصی در زمینه صدور اوراق هویت برای بیخانمانهای مجهولالهویه یا تلاش در جهت شناسایی پیشینه خانوادگی آنها نبوده است.
وی در ادامه متذكر شد: «هنوز برای اقدام در زمینه صدور اوراق هویت این افراد، مهلت زمانی و اعتباری مشخص نشده است. افراد جمعآوری شده طبق قانون 20 روز الی یك ماه در گرمخانهها نگهداری شده و زمانی كه بتوانند روی پای خود بایستند، با حكم قضایی ترخیص میشوند.»بنا به تعبیر جاگیری «روی پای خود ایستادن» به معنای «توانایی برای یافتن شغل» است. با این حال به گفته وی، تامین شغل، وظیفه كمیته امداد، وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعی و سازمان فنی و حرفهیی بوده و شهرداری در این زمینه وظیفهیی بر عهده ندارد.
از سوی دیگر، حبیبالله مسعودیفرید، معاون دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی نیز در گفتوگو با «اعتماد»، از اقدام نهادهای موظف در زمینه صدور اوراق هویت برای بیخانمانهای تهران اظهار بیاطلاعی كرده و آن را وظیفه وزارت كشور و نهادهای مسوول، از جمله نیروی انتظامی و سازمان ثبت احوال میداند و میگوید: «كارتنخوابها نه به دلیل مجهولالهویه بودن، كه به دلیل آنكه معلول، سالمند، بیمار روانی یا خیابانخواب هستند، جامعه هدف حوزه اجتماعی محسوب میشوند اما كسب اوراق هویت برای این افراد، وظیفه حوزه اجتماعی سازمان بهزیستی نیست.»
ظرفیت محدود مراكز بهزیستی، سدی در مسیر ساماندهی كارتنخوابها
سال 1378، مصوبهیی از سوی شورای عالی اداری به تصویب رسید كه به موجب آن، وظایف هر یك از سازمانهای مسوول در زمینه رسیدگی به وضعیت سه گروه از آسیبدیدگان اجتماعی (زنان خیابانی – كودكان كار – كارتنخوابها) به طور كامل مشخص شد. بر اساس این مصوبه، ساماندهی كارتنخوابها به وزارت كشور و استانداری سپرده شد، با این تاكید كه شهرداری موظف به جمعآوری و ایجاد مراكز نگهداری باشد. اعزام تیم تخصصی به مراكز شهرداری و تحویلگیری افراد جامعه هدف (معلول، سالمند، زنان بیسرپرست، بیماران روانی مزمن و كودكان كار) به سازمان بهزیستی سپرده شود، و سازمان مدیریت و برنامهریزی وقت، مكلف به تخصیص بودجه باشد. این در حالی است كه تا امروز، نه تنها هنوز تكلیف تشكیل ستاد ساماندهی كارتنخوابها مشخص نشده، بلكه ساماندهی بخش عمدهیی از این افراد كه جمعیت هدف سازمان بهزیستی هستند نیز به دلیل كمبود ظرفیت مراكز نگهداری این سازمان با مشكل مواجه شده است.
جاگیری با بیان اینكه كمبود ظرفیت مراكز سازمان بهزیستی و فقدان اوراق هویت، دو مشكل عمده در مسیر ساماندهی بیخانمانهاست، میگوید: «سازمان بهزیستی برای افزایش ظرفیت مراكز خود قول مساعد داده، با این وجود در حال حاضر به دلیل محدودیت ظرفیت، قادر به تحویلگیری بیخانمانهای در حوزه وظیفه خود نیست و گرمخانههای شهرداری، اكثر اوقات توسط جامعه هدف بهزیستی اشغال شده، كه این موضوع طرح جمعآوری را با مشكل مواجه میكند.»
حبیبالله مسعودیفرید، در این خصوص، ضمن تاكید بر اینكه با وجود اعتبارات محدود، حوزه اجتماعی سازمان بهزیستی مسوولیت خود را انجام داده، میگوید: «مسوولیت افراد باقیمانده در مراكز شهرداری، به طور عمده به حوزه توانبخشی سازمان مربوط است.»این تفكیك مسوولیت در سازمان بهزیستی در حالی صورت میگیرد كه بخش عمدهیی از بیخانمانهای باقی مانده در گرمخانههای شهرداری طبق تعاریف قانونی، جمعیت هدف یك سازمان واحد به شمار میآیند، اما با این تفكیكهای چندباره و چندگانه، نه تنها ساماندهی جمعیت هدف سازمان بهزیستی به بدترین شیوه اجرا شده، بلكه صرفا میتوان شاهد هدردهی زمان، اعتبارات و توانمندی نیروی انسانی بود كه باید یك وظیفه واحد را چند بار تكرار كنند.
مسعودیفرید: از وجود ستاد ساماندهی بیخانمانها بیاطلاعم
با وجود تاكید مصوبه سال 78 شورای عالی اداری بر تشكیل ستاد ساماندهی كارتنخوابها، و مصوبه سال 84 هیات وزیران بر تعیین وظایف سازمان بهزیستی، شهرداری، نیروی انتظامی، وزارت رفاه و تامین اجتماعی وقت، كمیته امداد، سازمان فنی و حرفهیی، صدا و سیما، قوه قضاییه و... در ساماندهی بیخانمانها، تشكیل این ستاد تاكنون مورد تردید قرار داشته و این تردید زمانی افزایش مییابد كه دو مقام مسوول در این زمینه اظهارنظرهای متفاوتی ارائه میدهند. مسعودیفرید در گفتوگو با «اعتماد» از وجود این ستاد اظهار بیاطلاعی میكند، در حالی كه جاگیری در پاسخ به «اعتماد» مبنی بر اینكه چرا ستاد ساماندهی تاكنون تشكیل نشده، میگوید: «ستاد ساماندهی از سال 88 تشكیل شده و جلسات، مرتب برگزار میشود.»در عین حال، علیمحمد زنگانه، معاون سابق امور اجتماعی سازمان بهزیستی كشور در گفتوگوهای زمان مسوولیت خود در سال 90، بزرگترین تخلف نهادهای مسوول در قبال كارتنخوابها را تشكیل نشدن ستاد ساماندهی در شهرهای بزرگ میداند.
در این میان، محمدهادی ایازی، معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، نسبت به خبر فقدان اوراق هویت 80 درصد از بیخانمانهای تهران و سازمان منتشركننده این خبر نیز بیاطلاع است و در پاسخ به «اعتماد» صرفا به این جمله بسنده میكند كه: «با سازمان اعلامكننده صحبت كنید.»
گرمخانههایی با ظرفیت حداكثر 100 نفر
وجود 30 هزار بیخانمان در كلانشهر، رقمی نزدیك به واقعیت است. واقعیت محض، ظرفیت محدود مراكز بهزیستی برای نگهداری هزاران معلول و سالمند و كودك و زن بیخانمان و ضرورت وجود یك سرپناه گرم برای مجموع بیخانمانها در ماههای سرد سال است. سرپناه هست؛ در چهار نقطه شهر تهران، اما هنوز به تعداد تمام بیخانمانهای شهر جا ندارد. بنا بر گزارش سال گذشته ایسنا، تاكنون مناطق 13، 16، 9 و 21 شهر تهران به گرمخانه مجهز شدهاند. در این گزارش ظرفیت دو گرمخانه بزرگ شهر تهران 800 نفر اعلام شده كه در شرایط بحرانی فقط به اندازه هزار و 400 نفر جا دارد. شهرداری تهران هم خبر از تدوین برنامهیی برای تجهیز تمام مناطق پایتخت به گرمخانههایی با ظرفیت حداكثر صد نفر داده است.
جاگیری در پاسخ به «اعتماد»، ضمن اشاره به اینكه ظرفیت دو سامانسرای پایتخت در مجموع 600 نفر است، گفت: «سه مركز با ظرفیت 400 نفر نیز در حال حاضر در تهران آماده بهرهبرداری است.»مسعودی فرید اما پاسخ روشنی در رابطه با افزایش ظرفیت مراكز بهزیستی نداده و ناكافی بودن اقدامات در این زمینه را متوجه محدودیت اعتبار دانست: «مهمترین اولویتی كه دوستان در این باره پیگیری میكنند، تامین اعتبار است. همچنین تلاش میكنیم از مشاركتهای مردمی و خیریهها استفاده كنیم تا خدمات بهتری صورت گیرد.»
این پاسخها در حالی است كه هر سال زمستان تعداد بیخانمانها نسبت به سال قبل، به دلایل مختلف، افزایش پیدا میكند. بارش بیسابقه برف در سال 84 و مرگ تعداد زیادی از بیخانمانهای شهر تهران بر اثر شدت سرما، دلها را اندكی لرزاند و مسوولان را به فكر چاره انداخت. حال این پرسش مطرح است كه چند بارش زمستانی و چه تعداد جسد یخزده لازم است تا مسوولان «باور كنند» كه یك سرپناه دایمی بدون شرط با ظرفیتی به تعداد جمعیت خیابانخواب شهر، نیاز حقیقی بیخانمانهاست؟
منبع :روزنامه اعتماد
نظر شما