یك متخصص علوم تغذیه می‌گوید توجه به نیازهای تغذیه زنان در دوران‌های مختلف زندگی و آموزش آنها ، پرورش نسل سالم و با نشاط آینده و دستیابی به توسعه پایدار را تضمین می‌كند.

دكتر"ربابه شیخ‌الاسلام" متخصص بهداشت عمومی و اپیدمیولوژی تغذیه درباره زن و تغذیه او و اینكه بی‌توجهی "زن" به این موضوع ، سلامت خانواده و جامعه را چگونه تحت تاثیر قرار می‌دهد، می‌گوید در جوامع امروزی انسانها در شرایط اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی متفاوتی زندگی می‌كنند. در برخی نقاط حتی حرمت‌های اولیه مورد نیاز یك انسان از آنان دریغ می‌شود ، درحالی كه در جاهایی دیگر تلاشهایشان برای دستیابی به حقوق اجتماعی خود به رسمیت شناخته می‌شود.

دكتر شیخ‌الاسلام كه عضو هیئت علمی وزارت بهداشت و مدیر موسسه تغذیه، سلامت و توسعه نیز هست می‌گوید در اكثر جوامع معمولا زنان در محرومیت بیشتر به سر می‌برند، در حالی كه حتی اگر زنان و مردان كاملا به طور مساوی در معرض محرومیت از حقوق اجتماعی و فردی قرار گیرند به دلیل تفاوت‌های بیولوژیكی ، زنان در خطر بیشتری قرار می‌گیرند و عوارض این بی‌توجهی به نسل‌های آینده همان جامعه بر می‌گردد.

ما در این طیف وسیع به زندگی بیولوژیكی زن نگاه می‌كنیم.

به زن از ابتدای تولد نگاه كنید. یك دختر بچه با نیازهای تقریبا یكسان با جنس مذكر، كه هرچه به سالهای بلوغ نزدیك می‌شود نیازهای تغذیه‌ای متفاوتی در مقایسه با جنس مخالف خود پیدا می‌كند.

اوست كه بعدها باید زندگی را در وجودش شكل دهد و نتیجه لقاح، یعنی جنین و یا یك انسان دیگر را در بطن خود بپروراند.

در شرایط نامطلوب كه مرد و زن كنار هم و در یك خانواده زندگی می كنند به نظر می‌رسد هر دو جنس به طور مساوی در معرض عوامل اقتصادی و اجتماعی هستنند، ولی مشكلات بر زن باردار و جنین او اثرات ناگوارتری دارد.

رنج مضاعفی كه مادر می‌برد، محرومیت‌های تغذیه‌ای و عاطفی این دوران ‪ ۹‬ماهه چقدر می‌تواند بر زندگی نوزاد و سالهای آینده او اثر گذار باشد؟ چقدر می‌تواند بر رشد جسمی، عاطفی و توانمندی‌های ذهنی این موجود كه باید آینده را بسازد تاثیر بگذارد؟
مسوولیت این نوزاد از همه نظر از تغذیه در دوران شیر خوارگی و زمان‌های بحرانی بیماری ، تا زمانی كه او در سفره خانواده تغذیه می‌شود بیشتر بر عهده مادر است.

جنینی كه از امتزاج دو سلول كمتر از یك گرم بوجود می‌آید بعد از ‪۹‬ ماه سه هزار برابر وزن اولیه خود می‌شود.

در هفته سوم بارداری ، دقیقه‌ای ‪ ۲۵۰‬هزار سلول مغزی ، مغز آینده او را شكل می‌دهد ، این مغز در حال رشد ، دانش فنی آینده است.

در این زمان محرومیت‌های تغذیه‌ای زن ، تنها او را ناتوان نمی‌كند، آینده را نیز ناتوان می‌كند.

نیازهای تغذیه‌ای اگر به موقع در اختیار جنین قرار نگیرد از ذخیره‌های مادر برداشت می‌شود بنابراین در شرایط مساوی نیز این بدن زن است كه از ذخایر تهی می‌شود و خصوصا اگر تعداد موالید هم به علت همان بی‌دانشی زیاد باشد ، زن در معرض خطر پیری و مرگ زود رس و ناتوانی‌های جسمی بی‌شمار دیگر قرار می‌گیرد ، احتمال ابتلای او به بیماریها بیشتر می‌شود و توانایی مراقبت از كودكان و خانواده را نیز از دست می‌دهد.

در جوامعی كه زنان به حقوق فردی و اجتماعی خود آگاه نیستند، غفلت دولت‌ها از این زنجیره اصلی توسعه ، به عقب ماندگی كشور دامن می‌زند.

به همین دلیل در جوامعی كه حمایت از زنان در این ابعاد مورد توجه قرار نمی گیرد عقب افتادگی پر دوام و طولانی است. رهایی از این زنجیر در گرو نگاه دقیق به زندگی زنان و كودكان و اجرای برنامه‌هایی است كه حداقل نیازهای اولیه آنها را در جامعه تامین كند.

بررسی مصرف مواد غذایی كشور كه در سال ‪ ۱۳۷۹‬انجام شد نشان داد درصد بسیار كمی از خانوارهای ایرانی انرژی و مواد مغذی كلیدی مورد نیاز خود را متعادل دریافت می‌كنند و در صد زیادی از آنها كمبود شدید دریافت آهن، كلسیم و ویتامین آ دارند. از طرف دیگر نزدیك به نیمی از خانوارها بیش از نیاز انرژی و پروتئین دریافت می‌كنند.

در دهك‌های پایین درآمدی ، محرومیت‌ها به غایت شدیدتر و جانكاه‌ترند.

زن به عنوان یك فرد موثر در تغذیه خانواده در صورتی كه آموزش‌های لازم را در مورد تغذیه و سلامت ، تنظیم بودجه خانواده برای خرید مناسب بیاموزد بخش قابل توجهی از این مشكلات قابل حل خواهد بود.

افزایش روبه تزاید بیماریهای غیر واگیر مثل دیابت، بیماریهای قلبی و عروقی ، سكته‌های قلبی و مغزی ،افزایش فشار خون و همه‌گیری رو به گسترش چاقی كه منابع مالی و انسانی بسیاری را از بین می‌برد با آموزش تغذیه و تغییر شیوه زندگی قابل پیشگیری است.

مثالهای موفقی در بعضی از كشورها وجود دارد ، در فنلاند با برنامه‌ریزی ‪ ۲۵‬ساله توانستند ‪ ۷۳‬درصد از شیوع بیماریهای قلبی بكاهند.

از طرف دیگر كمبودهای تغذیه‌ای هم موجب خسران‌های غیر قابل جبران می‌شود. آگاهی و سواد تغذیه‌ای زن كه تنظیم سبد و سفره را به دست دارد می‌تواند او را در انتخاب صحیح مواد غذایی یاری كند.

غفلت از زنان در آموزش ، تغذیه ، و بهداشت موجب می‌شود كشور منابع آتی خود را از دست بدهد. این شرایط هر كشوری را به ورطه سقوط و عقب افتادگی می‌كشاند.

واقعیت بزرگ این است كه توسعه بدون داشتن نیروی انسانی كارآمد و توانمند، امكان پذیر نیست و نیروی توانمند و كارآمد در بستری از تامین كامل اجتماعی و دستیابی به حقوق و نیازهای اولیه به وجود می‌آید.

زن محور تغذیه خانواده است. چگونگی آگاهی‌های اوست كه منابع مالی خانواده را تقسیم می‌كند.

مادر بین نیازهای غذایی كودك در حال رشد یا وسایل تجملی و یا سایر نیازهای خانواده یا خود كدام را برمی‌گزیند.

دانش زن است كه او را وامی‌دارد چه بخرد و چگونه نیازهای افراد خانواده را تامین كند ، راه انتخاب او را، چراغ نگرش او به زندگی، به حیات، به نیازهای سلولی، به رابطه توانمندی‌های جسمی و ذهنی با تغذیه مناسب و اهمیت دوران پر نیاز رشد، روشن می‌كند.

توجه به آموزش زنان و دختران برای این نقش كلیدی همیشه مورد غفلت قرار می‌گیرد. حتی در شرایط اقتصادی مطلوب، زن بدون دانش تغذیه‌ای ممكن است انتخاب نادرستی داشته باشد.

رقم بالای مصرف پفك در سن پنج تا یازده ماهگی در كودكان كشور از این نا آگاهی پرده برمی‌دارد. اطلاعات سال ‪ ۱۳۷۷‬كه در یك تحقیق ملی بدست آمد نشان داد به ترتیب ‪ ۳۲/۲‬درصد و ‪ ۴۰/۶‬در صد شیرخواران شهری و روستایی ما هر روز پفك خورده‌اند. چرا در روستاها این در صد بالاتر است چون مادران روستایی ما كم سوادترند.

شكل‌گیری ذائقه در كودكی مساله بسیار مهمی است كه دنیا به آن توجه دارد، پیشگیری از شیوع رو به گسترش بیماریهای غیرواگیر باید از دوران جنینی و كودكی آغاز شود.

كودكی كه به غذای كم نمك عادت كند در بزرگسالی كمتر به بیماری پر فشارخونی مبتلا می‌شود.

سوء تغذیه و چاقی، دو سر طیف بد خوری و بد غذایی هستند ، كمبود ریز مغذی‌ها می‌تواند بر روی بهره هوشی كودكان به شدت تاثیر بگذارد. علم امروز رابطه‌های مشخصی بین سوء‌تغذیه دوران جنینی و بیماریهای متابولیك دوران میانسالی یافته است. چاقی دوران كودكی خطر آفرین است و احتمال ابتلا به بیماریهایی مثل دیابت ، بیماریهای قلبی و عروقی را در بزرگسالی تشدید می كند.

میانگین مصرف مواد غذایی در كشور و مقایسه آن با سبد مطلوب نشان می‌دهد مصرف نان و برنج بیش از میزان مطلوب و مصرف مواد پروتئینی مانند حبوبات و انواع گوشت كمتر از میزان مطلوب است. در مورد فرآورده‌های لبنی میزان مصرف با حد مطلوب بسیار فاصله دارد، مقایسه سبد مطلوب و میانگین مصرف یا سبد فعلی خانوارهای ایرانی نشان از نامتعادل بودن الگوی غذایی كشور دارد.

بررسی‌ها نشان می‌دهد خانوارها بیشتر توجه به سیری شكم دارند تا سیری سلولی كه خود اهمیت توجه به سیاستگذاری‌های مناسب تغذیه‌ای آموزش همگانی و تدوین قوانین مناسب را نشان می‌دهد.

بطور خلاصه زن از دو دیدگاه متفاوت در مورد غذا و تغذیه باید مورد توجه گیرد.

اول تغذیه او و اهمیت تغذیه مناسب او در دوران‌های متفاوتی كه ناشی از تفاوت‌های بیولوژیكی شامل بلوغ ، بارداری ، شیردهی و یائسگی است باید درك شود و حمایت‌های لازم را از طرف خانواده و دولت برای سلامت و توانمندی خود دریافت كند، بنابراین اگر زنان یك كشور در شرایط نامطلوب اقتصادی و اجتمای قرارگیرند این وظیفه دولت هاست كه آنها را به عنوان گروه آسیب‌پذیر دریابد و حمایت‌های قانونی لازم را از آنها به عمل آورد.

از طرف دیگر زن به عنوان كلیدی‌ترین فرد در تغذیه افراد خانواده نقشی ویژه در سلامت خود و افراد خانواده به خصوص كودكان دارد.

سواد و آگاهی‌های تغذیه‌ای اوست كه الگوی بیماری و سلامت جامعه را رقم می‌زند. تاثیرپذیری از تبلیغات اغواكننده در مورد غذا در زنان باسواد كمتر اثرگذار است، بنابراین لزوم آموزش تغذیه در مدارس در مقاطع گوناگون و افزایش دانش تغذیه‌ای جامعه و به ویژه زنان می‌تواند نقش موثری در ارتقای سلامت جامعه داشته باشد.

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha