به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق ؛ بستر خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی زمینهساز این قبیل مشكلات است. از عوامل زیستی و ژنهایی كه به ارث میرسند، اگر بگذریم بحث چگونگی برخورد والدین با فرزندان بهویژه در سنین اولیه مطرح میشود كه اوج دوران شكلگیری پایههای شخصیتی و روانی فرد است و پس از آن چگونگی بستری كه جامعه برای حضور فرد در اجتماع و شكلگیری هویتش مهیا میكند و امكانات و تسهیلاتی كه برای رشد و شكوفایی و بالفعل شدن استعدادهایش برای او فراهم میكند كه همه و همه دست به دست هم میدهند تا فرد بتواند خود را روی مرز سلامت روان حفظ كند یا از آن منحرف شود. بنابراین مرز سلامت روان و مشكل روانی داشتن، بسیار حساس و لغزنده است؛ عوامل آرامآرام روی هم جمع میشوند تا اینكه میبینیم فردی كه پیش از این آدمی عادی تلقی میشده امروز از مشكلی روانی رنج میبرد. امروز ما در شرایطی به سر میبریم كه این نهادها (خانواده و اجتماع) بیش از هر وقت دیگری دچار پیچیدگی، تاحدی سستی و تناقض (به عنوان یكی از شرایطی كه بیشترین فشار روانی را بر انسان تحمیل میكند) شدهاند، بنابراین افزایش آمار ابتلا به مشكلات روانی خیلی دور از انتظار نخواهد بود. آنچه امروز مطرح است جا نیفتادن فرهنگ مراجعه به درمانگر برای مطرح كردن مشكلات است، اما در كنار این امر آنچه بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد بحث بیمهكردن اینگونه خدمات است. به نظر میرسد مشكل اول تا حدودی حل شده، امروزه از افراد میشنویم كه برای فلان مشكل باید به درمانگر مراجعه كنم، یعنی فرد لزوم و اهمیت این مساله را دریافته است اما وقتی پای عمل و در واقع قیمتها به میان میآید، میبینیم كه این مهم به راحتی به دست فراموشی سپرده میشود و یكی از اولین مواردی است كه از فهرست خرجها خط میخورد. در حالی كه اگر دردهای روحی و روانی نیز مانند دردهای جسمی میتوانستند فرد را مجبور به آه و ناله كنند و این طور به راحتی انكار و نادیده گرفته نمیشدند صدایشان بسیار پررنگتر از هر درد جسمی بلند میشد. در شرایطی كه پایههای شكلگیری مشكلات روانی (خانواده و اجتماع) آن قدرها كه باید خوب عمل نمیكنند، حداقل باید در جایی جلوی مشکل، گرفته شود. البته امروز میبینیم كه برخی سازمانها برای پرداخت بخشی از هزینهها، قراردادهایی با برخی كلینیكهای مشاوره میبندند اما این تلاش بسیار محدود است و نیاز به اقدامی گستردهتر و كلانتر است. پیش از اینها شاید میشد كافی نبودن تعداد درمانگران برای اجرای طرح بیمه مسایل روانی را بهانه كرد اما امروزه به قدر كافی نیروی متخصص در این حوزهها وجود دارد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق ؛ بستر خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی زمینهساز این قبیل مشكلات است. از عوامل زیستی و ژنهایی كه به ارث میرسند، اگر بگذریم بحث چگونگی برخورد والدین با فرزندان بهویژه در سنین اولیه مطرح میشود كه اوج دوران شكلگیری پایههای شخصیتی و روانی فرد است و پس از آن چگونگی بستری كه جامعه برای حضور فرد در اجتماع و شكلگیری هویتش مهیا میكند و امكانات و تسهیلاتی كه برای رشد و شكوفایی و بالفعل شدن استعدادهایش برای او فراهم میكند كه همه و همه دست به دست هم میدهند تا فرد بتواند خود را روی مرز سلامت روان حفظ كند یا از آن منحرف شود. بنابراین مرز سلامت روان و مشكل روانی داشتن، بسیار حساس و لغزنده است؛ عوامل آرامآرام روی هم جمع میشوند تا اینكه میبینیم فردی كه پیش از این آدمی عادی تلقی میشده امروز از مشكلی روانی رنج میبرد. امروز ما در شرایطی به سر میبریم كه این نهادها (خانواده و اجتماع) بیش از هر وقت دیگری دچار پیچیدگی، تاحدی سستی و تناقض (به عنوان یكی از شرایطی كه بیشترین فشار روانی را بر انسان تحمیل میكند) شدهاند، بنابراین افزایش آمار ابتلا به مشكلات روانی خیلی دور از انتظار نخواهد بود. آنچه امروز مطرح است جا نیفتادن فرهنگ مراجعه به درمانگر برای مطرح كردن مشكلات است، اما در كنار این امر آنچه بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد بحث بیمهكردن اینگونه خدمات است. به نظر میرسد مشكل اول تا حدودی حل شده، امروزه از افراد میشنویم كه برای فلان مشكل باید به درمانگر مراجعه كنم، یعنی فرد لزوم و اهمیت این مساله را دریافته است اما وقتی پای عمل و در واقع قیمتها به میان میآید، میبینیم كه این مهم به راحتی به دست فراموشی سپرده میشود و یكی از اولین مواردی است كه از فهرست خرجها خط میخورد. در حالی كه اگر دردهای روحی و روانی نیز مانند دردهای جسمی میتوانستند فرد را مجبور به آه و ناله كنند و این طور به راحتی انكار و نادیده گرفته نمیشدند صدایشان بسیار پررنگتر از هر درد جسمی بلند میشد. در شرایطی كه پایههای شكلگیری مشكلات روانی (خانواده و اجتماع) آن قدرها كه باید خوب عمل نمیكنند، حداقل باید در جایی جلوی مشکل، گرفته شود. البته امروز میبینیم كه برخی سازمانها برای پرداخت بخشی از هزینهها، قراردادهایی با برخی كلینیكهای مشاوره میبندند اما این تلاش بسیار محدود است و نیاز به اقدامی گستردهتر و كلانتر است. پیش از اینها شاید میشد كافی نبودن تعداد درمانگران برای اجرای طرح بیمه مسایل روانی را بهانه كرد اما امروزه به قدر كافی نیروی متخصص در این حوزهها وجود دارد.
نظر شما