دوشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۴

همه افراد از خصوصیات رفتاری پیچیده ای شكل گرفته اند كه بر این اساس، شخصیت شان را می توان به دو قسمت خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم كرد.

سلامت نیوز : همه افراد از خصوصیات رفتاری پیچیده ای شكل گرفته اند كه بر این اساس، شخصیت شان را می توان به دو قسمت خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم كرد.خودآگاه بخشی از وجود انسان است كه به آن آگاهی دارد و فرد، انتخابگر رفتار در تعاملات روزانه است و بخش ناخودآگاه قسمتی دیگر از شخصیت انسان است كه برای ناشناخته است و هیچ وقت به سراغش نرفته و همیشه آن را نادیده گرفته است.

ادوارد بوچر روانشناس مركز ایالاتی ملبورن در این باره می گوید: تاریكی ها بخشی از وجود ما هستند كه نسبت به آنها شناختی نداریم و در بخش ناخودآگاه ما جای دارند و به هر دلیلی با این بخش در زندگی مان در تعامل نیستیم.در گذشته روان شناسان آن را تنها بخش های ناپسند و نامطلوب وجودی می انگاشتند، از جمله ترس، عصبانیت، بی ارزشی، ضعف، خستگی، تنبلی، حسادت، شكست و... حتی در تصاویری كه از آن به نمایش گذاشته شده سایه ها سیاه، ترسناك و دوست نداشتنی بوده اند.به گزارش سلامت نیوز به نقل از کیهان ؛ در حالی كه امروز می دانیم تاریكی ها می توانند از تمامی بخش های وجودی ما تشكیل شوند. هم ویژگی های مثبت و هم منفی كه در واقع روانشناسان شكل گیری آن را در تربیت دوران كودكی می دانند.

به عقیده این محقق زمانی كه والدین به هر دلیلی رفتار فرزندشان را با برخوردی تند و نامناسب پاسخ می دهند، كودك مجبور می شود كه تصمیم بگیرد این رفتار را ترك كند و نادیده بگیرد یا كاملا سركوبش كند و این بخش در ناخودآگاه كه ما از آن به نام تاریكی شناخته می شود، قرار می گیرد و فرد بدون آنكه شناختی نسبت به این رفتارش داشته باشد به زندگی و تعامل اجتماعی خود ادامه می دهد.تاریكی ها همیشه همراه ما هستند. مگر می توان آن را از خودمان دور كنیم؟ با هر سرعت و به هر جهتی كه بدوید، به دنبال تان خواهد آمد. تنها راه، ایستادن زیر نور خورشید یعنی عمل براساس آگاهی هایمان است.انسان روزی باید به كشف ناشناخته های خود بپردازد و آن روز، زمانی است كه به خودشناسی و خودكاوی خود اهمیت دهد و شروع به كندوكاو در درون خود كند كه مسلماً با بخش های جدید و حتی نامطلوبی از وجودش آشنا می شود كه می خواهد آنها را نادیده بگیرد و از آنها فرار كند اما نكته مهم این است كه بخشی از محتوای روان خود را كه به صورت ناخودآگاه در وی وجود داشته، اگر بخواهد سركوب كند یا كنترل آن را نادیده بگیرد نه تنها تصحیح نمی شود، بلكه قدرتمندتر بازمی گردد و فرد را تسخیر می كند.

به طور كلی هر چقدر ما فنر را با نیروی بیشتری فشار دهیم و فشرده اش كنیم با قدرت بیشتری آزاد می شود یعنی اینكه ما هیچ مدیریتی نمی توانیم روی آن داشته باشیم.
برخی برای پاسخ به این سؤال، سال های سال درون نگری و روانكاوی را پیشنهاد می كنند و معتقدند باید زمان زیادی را صرف دوران كودكی و سالیان اول زندگی كرد. اما ساده ترین راه توجه به تعامل در ارتباطات فرد با دیگران است.فراموش نكنیم ما فقط آنچه خودمان هستیم را می بینیم و برای شناسایی ناشناخته های وجودی مان نیازمند كمك گرفتن باتوجه به تعامل با دیگران هستیم و در اینجاست كه فرد در این بحث با پدیده فرافكنی روبه رو می شود.فرافكنی در مبحث روان شناسی به معنای نسبت دادن غیرارادی رفتار خود به دیگران به طوری كه فرد فكر كند كه این رفتار یا ویژگی در دیگران وجود دارد و خودش عاری از آن است. در واقع نقطه ضعف های خود را به دیگران نسبت دهد و مطالبی را به دیگران می گویند كه باید به خود بگویند.

به عنوان مثال فرد خود را حسود نمی داند و دیگران را حسود خطاب می كند؛ در واقع در اینجا فرد، فرافكنی می كند چرا كه خود او حسود است نه دیگران.به عقیده روانشناسان در بیشتر ما انسان ها، ناشناخته های وجودی مان آنقدر ماهرانه مخفی شده اند كه اگر پدیده فرافكنی نبود شاید به سختی و بعد از سال ها می توانستیم پی به وجود این سایه ها ببریم. اینكه سایرین و افراد پیرامون ما كمك می كنند احساسات پنهان خود را بشناسیم در واقع یك نوع فرصت استثنایی برای رشد ما انسان هاست و ضروری است كه با تعامل اجتماعی با دیگران است كه می توانیم به ویژگی های شخصیتی درونی و عمیق مان پی ببریم و همچنین به ویژگی های سركوب شده و دور از دسترس وجودمان آگاهی داشته باشیم.این در حالی است كه ارتباط اجتماعی، به عنوان بخش جداناپذیری از زندگی همه روشن كننده تاریكی های وجودمان است. اغلب ما در طول روز در محیط های مختلف رفت و آمد داریم و همچنین با افراد زیادی از اقشار گوناگون و طیف فرهنگی متفاوتی در حال تعامل هستیم. بنابر اقتضای این تفاوت ها، گاهی لازم است تغییراتی در رفتار و گفتارمان ایجاد كنیم.

از طرفی فرض كنید، در مكالمه و تعامل و برقراری ارتباط با والدین، دوست، همكار و شریك زندگی، هیچ تفاوتی قائل نباشیم و با همه یك شكل و با یك مدل و ادبیات یكسان صحبت كنیم. مسلما تفاوت زیادی بین این حالت و زمانی كه برای هر كدام از این تعاملات هدف و روش مخصوص به خود داشته باشیم، وجود دارد.یك فرد آگاه، هویت و فردیت منسجم و باثبات و شكل گرفته ای دارد و می داند كه شخصیت اش، هیچ كدام از رفتارها و خصایصی كه با دیگران در حال ارتباط است، نیست بلكه وی با هدف از انتخاب آگاهانه و در لحظه، در راه رسیدن شخصی به رسالت انتخاب با ماسك مناسب به برقراری تعامل بهتر و سازنده تر می پردازد.اما در مقابل افراد ناآگاهی وجود دارند كه برای هویت و فردیت خود مرزی قایل نشده اند و مطیع محض و بی چون و چرای پیرامون خود هستند. تنها برای خوشامد سایران تغییر موضع و جایگاه می دهند.

هر چند كه انسان ها نیازمند ماسك و نقاب های اجتماعی هستند كه بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی روزمره اجتماعی است. این ماسك ها ابزار تعامل اجتماعی سانده برای انسان ها هستند و فرد در اینجا باید انتخابگر ماسك خود باشد و نكته مهم این است كه این نقاب ها را باور نكند. چرا كه باور آنها باعث می شود، انسان هم به خودش و هم به سایران آسیب برساند و خود حقیقی اش زیر این ماسك ها گم شود.در واقع نقاب های ما می تواند حالت های مختلف رفتاری، پوششی و گفتاری را شامل شود. به عنوان مثال شما ممكن است در روابط دوستانه تان فردی شوخ طبع باشید، ولی در محیط كاری بنا بر اقتضای محیط شغلی، جدی و قاطع از طرفی در خانواده فردی مهربان و خونگرم باشید.
حال فكر كنید كه اگر ماسكی در محیط كار انتخاب كرده و بر رفتارتان می گذارید همه گیر شود و در همه جا، شما با آن نقاب اجتماعی وارد شوید و با مردم در تعامل قرار گیرید، آن وقت چه می شود؟ این مسئله مخصوصا در مورد بازیگران، به طور فراوانی به چشم می خورد.

به طور مثال بازیگر ناآشنا به امور بازیگری وقتی در یك فیلمی به مدت سه ماه بازی كرده است تا سه سال، همان رفتار و گویش در فیلم را در برقراری با افراد دیگر به صورت ناخودآگاه انجام داده است اما در مقابل بازیگر حرفه ای در یك روز، نقش های بسیار متفاوتی را بازی می كند اما در نهایت بعد از اتمام هر نقش در آن روز، خودش است، خود واقعی اش.آنچه در اینجا حائز اهمیت است، اینكه ما این نوع نقش ها و نقاب ها و آنچه كه دیگران یاخودمان، خود را آن گونه می نامیم را باور نكنیم و آگاه باشیم، ما نه آنهاییم و نه هیچ چیز دیگر، ما فقط خودمان هستیم بنابراین نباید خودمان را فراموش كنیم چرا كه ما در هر لحظه انتخاب گر این خواهیم بود كه چه رفتار و اعمالی سازنده و آگاهانه است و مطابق آنها عمل كنیم و هیچ زمانی اصل وجودی و انسانیت خود را فدای این نقش ها و نقاب نكنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha