شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱ - ۲۱:۲۷

تو چرا عاشق این آدم شدی؟ این همه آدم! چرا او را برای زندگی ات انتخاب کردی؟ « مستأصل است، دوستش دارد و به عنوان شریک آینده او را انتخاب کرده است اما واقعا کسی که او را انتخاب کرده نه تنها معیارهای دیگران را ندارد، که معیارهای خودش را هم ندارد.

سلامت نیوز :  تو چرا عاشق این آدم شدی؟ این همه آدم!  چرا او را برای زندگی ات انتخاب کردی؟ « مستأصل است، دوستش دارد و به عنوان شریک آینده او را انتخاب کرده است اما واقعا کسی که او را انتخاب کرده نه تنها معیارهای دیگران را ندارد، که معیارهای خودش را هم ندارد.

 گیج شده است!  چرا او را دوست دارد؟ شاید شما هم بارها با این احساس روبه رو شده باشید که از یک نفر بی اندازه خوشتان می آید بدون اینکه دلیل قانع کننده و روشنی برایش پیدا کنید اما امروز راز این پرسش که چرا مجنون عاشق لیلی شد و فرهاد عاشق شیرین و شما عاشق فلانی و نه دیگری؛ کشف شده است و آن چیزی نیست جز »نقشه عشق « که در کودکی در ذهن همه ما حک شده است.

عاشق نقشه عشقیم

طبق گفته های دکتر بان مانی،استاد روا نپزشکی دانشگاه جانزهاپکینز آمریکا، از بین فاکتورهای مختلفی که روی نظر ما نسبت به یک زوج ایده آل تاثیر دارند، موثرترین آنها چیزی است که می توان آن را  »نقشه عشق « نامید  »نقشه عشق « در واقع مجموعه ای از پیامهای عصبی و سلو لهای عصبی مغز است که مشخص می کنند، چه چیزهایی را دوست داریم و از چه چیزهایی بدمان می آید.

خصوصیات مورد نظر ما در مورد مو، رنگ چشم، جنس صدا، بو و حتی شکل بدن در این نقشه عشق ثبت شده اند حتی خصوصیات شخصیتی دلخواه ما مثلا اینکه، یک شخصیت خونگرم و صمیمی را دوست داریم یا شخصیتی ساکت و قوی هم در این نقشه ثبت شده است.

به طور خلاصه، عاشق کسی می شویم که بیشتر از بقیه با این نقشه عشق مغزمان هم خوانی داشته باشد و این نقشه، به طور کلی در دوران کودکی شکل می گیرد. در حدود سن هشت سالگی شکل کلی از زوج ایده آل ما در مغز در حال شکل گیری است و خصوصیات مختلف وارد مغز می شوند.

ردپای مادرها در عشق

دکتربان مانی می گوید : « موقع سخنرانی،اغلب از حضار می پرسم چه چیزی را در زوجشان دوست دارند و اغلب پاسخ هایی شبیه به این می گیرم که او قوی و مستقل است، چهره زیبایی دارد، عاشق شوخ طبعی او هستم و یا حتی لبخندش چیزی بود که مرا جذب خودش کرد.

همه اینها جملاتی هستند که می شنوم و اغلب همه حرفشان را قبول می کنم اما مطمئنم که اگر از همین آقایان و خانمها بخواهم که خصوصیات مادرشان را توضیح دهند، شباهتهای زیادی بین زوج ایده آل آنها و مادرشان پیدا می شود. «

مادرها اولین عشق اند

شاید عجیب به نظر برسد اما به نظر این روا نپزشک، مادرها که اولین عشق زندگی هر فردی هستند،بخش زیادی از نقشه عشق را می نویسند. در هنگام کوچکی، مادر معمولا مرکز توجه و عواطف هر کسی است و همچنین هر فردی هم مورد توجه مادرش است. به همین دلیل خصوصیات مادر، تاثیر غیرقابل انکاری بر فرد می گذارد و برای همیشه فرد غالبا جذب کسی می شود که از نظر ظاهری و شخصیتی و حتی روحیه  شوخ طبعی، به مادرش شباهت داشته باشد. مادرها تاثیر بیشتری بر پسرها دارند.

مادرها نه تنها ناخودآگاه خصوصیات زوج مورد نظر را در ذهن فرزندشان ثبت می کنند بلکه بر نوع احساس آنها نسبت به زنها هم تاثیر دارند. به همین دلیل اگر مادری خونگرم و مهربان باشد، فرزند پسر او اینطور فکر می کند که زنها همه خونگرم و مهربانند و به همین دلیل خود آنها هم خونگرم و مهربان خواهند بود و زوجهایی مسوولیت پذیر خواهند شد.

در مقابل مادرانی که شخصیتی افسرده دارند و گاهی اوقات رفتاری دوستانه دارند و ناگهان دارای رفتاری سرد و دورکننده  می شوند ممکن است فرزندی را تربیت کنند که از عشق فراری است. به این دلیل که تجربه دیدن مادرش این احساس ترس از عشق و واکنش زنها را در وی به وجو د آورده است و ممکن است پسران این نوع مادرها از هر نوع تعهدی گریزان باشند.

پدرها کجایند؟

همانطور که مادرها نقش بارزی در تبیین خصوصیات زوج ایده آل در ذهن افراد دارند، پدرها، به عنوان اولین مرد شناخته شده در زندگی، نقش موثری در نوع واکنش افراد نسبت به جنس مخالف ایجاد می کنند.  پدرها تاثیر زیادی بر شخصیت  فرزندانشان و احتمال داشتن زندگی خوب و رضایتبخش در آینده فرزندان دارند و به شکلی مشابه، پدرها هم بر احساس دخترها نسبت به مرد ایده آل موثرند.

اگر پدری رابطه خوبی با دخترش داشته باشد و خصوصیات مثبت او را تحسین کند باعث می شود دخترش در آینده در رابطه با مرد زندگی اش احساس بهتری داشته باشد اما اگر پدر سرد، بداخلاق باشد و یا اصلا در محیط خانه حضور نداشته باشد ممکن است باعث شود دختر در آینده احساس عدم جذابیت، کم ارزش بودن و دوست داشتنی نبودن کند.

به دنبال قطعه گمشده

به غیر از اینها، نکته ای که وجود دارد این است که ما اغلب در کنار افرادی هستیم که بسیار شبیه  ما هستند و به همین دلیل این تمایل در هر کس به وجود می آید که با کسانی شبیه به خود رابطه ایجاد کند. اما گاهی بعضی ها عاشق افرادی می شوند که شخصیت متضادی با خودشان دارند. از نظر روانپزشکان ما از طرق مختلف به دنبال شخصیتی هستیم که در واقع یا تصویری از ما باشد یا تصویری از آنچه که ما آرزویش را داریم.

رابرت وینچ، استاد جامعه شناسی دانشگاه نورث وسترن در تحقیق خود راجع به ازدواج به این نکته اشاره داشته است که در انتخاب هر فرد برای ازدواج، تعداد زیادی تشابهات اجتماعی دخیل اند اما وی روی این نکته تاکید داشت که ما اغلب در جستجوی کسی هستیم که نیازهای ما را تکمیل کند و خصوصیاتی مکمل خصوصیات ما داشته باشد.

یک ضرب المثل قدیمی هم وجود دارد که می گوید هر کس به دنبال قطعه گمشده خودش می گردد. قطعه ای که نقایص وجودیش را تکمیل کند. در مورد این مساله رابریت وینچ نظر کاملا مشابهی دارد با این نکته تکمیلی که در جستجو به دنبال عشق واقعی همیشه یک حالت تعادل بین شباهتهای اجتماعی و تفاوتهای روانی وجود دارد که خمیره اغلب عشقهای موفق است.
منبع:هفته نامه سلامت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha