همچنین برخلاف آنچه انگاشته میشود هرگز ریزگرد را نمیتوان از نظر تاثیر زیست محیطی و بهداشتی با آلودگی معمول هوای شهرها كه منشأ شیمیایی دارد، مقایسه كرد.ذرات ریزگرد همان ماده آلی و آشنای خاك است كه بدن انسان و دیگر زیستمندان با آن ساخته شده در حالی كه آلودگی ناشی از سوختهای فسیلی 60 نوع ماده سرطانزا را روانه ریه انسان میكند.البته تنفس گرد و غبار هم مشكلاتی برای انسان ایجاد میكند و قطعا برای مبتلایان به بیماریهای تنفسی و سالمندان و كودكان زیانبار است اما كشنده نیست و عواقب آن هم به آسانی قابل درمان است. این نوع نا آگاهی از ریزگردها تازه اول ماجراست.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ ماجرای اصلی از زمانی آغاز میشود كه علیرغم عدم انتشار گزارشی رسمی درباره علت بروز، دورههای وقوع، خاستگاه و اثرات زیست محیطی و بهداشتی این پدیده، برخی از نهادها اظهار داشتهاند كه ریزگردها منشأ داخلی دارند به همین دلیل دست به اقداماتی عجیب و غریب مانند آبپاشی شهر تهران با مادهای چسبناك زدهاند.برخی نیز تصور كردهاند شاید با كاشت درخت در فلان منطقه عراق بتوان از هجوم ریزگردها جلوگیری كنند.برخی از نهادهای رسمی هم با تكیه به فرضیه خشك شدن تالاب هورالعظیم عراق بهدلیل سدسازی تركها در مسیر دجله و فرات و همچنین عبور و مرور تانكهای آمریكایی ازاین ناحیه كه با وزش باد انبوهی از این خاك روانه كشورما میشود، اصرار عجیبی به مالچ پاشی صحرای بیابانی عراق دارند و بودجه كلانی برای بیابانزدایی و توسعه فضای سبز تالابهای این ناحیه اختصاص دادهاند در صورتی كه هنوز هیچ استنادی برای ادعای 10 درصدی انتشار ریزگردها با منشا محلی كه برخی از نهادهای رسمی اعلام كردهاند، وجود ندارد.
البته در اینكه كشور ایران بهدلیل نوع جریان باد، بیابانها و تالابهای خشك شده و ماسهزارهایش دارای گرد وغبار محلی زیادی است و منشأ درصدی از این ریزگردها مربوط به كشورهای عراق، روسیه، صحرای آفریقا و درصد قابل توجهی مربوط به كشور عربستان است، شكی وجود ندارد اما نكته قابل تامل این است كه ما هنوز بهطور علمی و دقیق آگاهی از منشأ این ریزگردها نداریم و هنوز نتوانستهایم جواب مشخص و دقیقی درباره این پدیده داشته باشیم و بگوییم چرا این ریزگردها قبلا نیامدهاند یاخیلی كم بودهاند وچرا طی این دهه افزایش پیدا كردهاند.جالب اینجاست ما از دهه 40 اداره كلی به نام تثبیت ماسههای روان در كشور فعال داریم كه هنوز نتوانسته است پنج درصد از ماسههای كشورمان را تثبیت كند چه برسد به اینكه بتواند ماسههای عراق را به تثبیت برساند. مگر ما چقدر توانایی انجام چنین كاری را داریم؟
اصلا سوال اساسی اینجاست كه آیا ما بهطور صددرصد میدانیم منشأ این ریز گردها از كشور عراق است كه میخواهیم در این كشور سرمایهگذاری هنگفتی كنیم؟بنابراین به نظر میرسد اظهار كلمه نمیدانم هنگام مواجه شدن با چنین مشكلاتی، بسیار ذیقیمت و با ارزشتر از گفتن حرفهای بیاساس و بیادله علمی است.روزی این ریزگردها تنها زندگی یكسوم از مردمان كشورمان مانند خوزستان، كهگیلویه و بویراحمد، لرستان و ایلام را تحت تاثیرقرار میداد اما امروزه با گذشت چند سال دامنه غربی زاگرس و دوسوم غرب ایران یعنی كرمان، یزد، تهران و اصفهان تحت تاثیراین ریزگردها قرارگرفتهاند و چنانچه این روند ادامه یابد در آیندهای نزدیك شاهد بروز شدیدتر این ریزگردها خواهیم بود چراكه كشور ایران استعداد فراوانی در بیابان زایی و فرسایش خاك دارد بهطوری كه امروزه از نظر فرسایش خاك سرآمد سایر كشورها بوده و رتبه یك جهان و از نظر بیابانزدایی ناشی از عوامل انسانی هم رتبه دوم جهان را به خود اختصاص دادهایم.
با این حال اصلیترین مشكل ما جنگلزدایی است كه در این زمینه هم ركورددار بوده و رتبه ششم دنیا را به خود اختصاص دادهایم.جای بسی تاسف است كه طی 40 سال گذشته مساحت جنگلهای ما یكسوم كاهش یافته است و هنوز كار اساسی برای مرگ تدریجی این جنگلها و هجوم این ریزگردها به انجام نرساندهایم و هر نهاد و سازمانی همساز خود را میزند.سرانجام تنها راه خلاصی از این بند و مهار افسار گریخته این ریزگردها طراحی یك كارعلمی منسجم و مدون با جذب مشاوران فرهیخته از داخل و خارج كشور است.به همین دلیل دولت باید تمام هم و غم خود را به این موضوع اختصاص دهد نه اینكه انجام چنین كارهایی را به افراد ناكارآمد بسپارد و نتیجه كار به دور ریختن بودجه مملكت منجر شود.
نظر شما