اعلام رسمی نتایج سرشماری آمار سال 1390 در روزهای اخیر، پاسخی دیرهنگام به انتظار افكار عمومی از یك طرف و مدیران خرد و كلان و اصحاب فن از طرفی دیگر بود.
پردههایی از یك زندگی
به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ میخواهیم با هم به تماشای نمایش زندگی دیروز بنشینیم؛ نمایشی با تعداد زیادی بازیگر. اسمش خانواده گسترده است. بازیگران: پدر و پدربزرگ، مادر و مادربزرگ، نوهها، عروسها و... .آنها سقفی داشتند و حیاطی فراخ برای گپهایی كه وقت و بیوقت كنار حوض یا زیر درخت شاتوت واگویه میشد. گاه شب از نیمه میگذشت، اما كسی را میل سر گذاشتن بر بالین نبود. مهر و مهربانی بود، ادب و احترام به سالمندان، تقسیم غمها بر بینهایت و دست آخر این آیینهدلان، روز دیگرشان را با طلیعههای پرمهر خورشید آغاز میكردند. این بود پردهای از نمایش زندگی.كه حالا سالیانی است از صحنه نمایش كنار رفته است. حتی خبری از این نوع خانوادههای گسترده، در آمار رسمی منتشرشده نیز نبود.
در یك كلام، خانوار یك واحد آماری است با ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی معین، مركب از افرادی كه در یك كانون زندگی میكنند (وحدت زندگی)، زیر یك سقف میخوابند (وحدت محل سكونت)، همخرج هستند (وحدت بودجه) و دور یك میز یا سفره غذا میخورند (همسفرگی). این تعریف جمعیتشناسان از خانوار است.جمعیت كه سیر صعودی گرفت، اعضای گروه نمایش خانواده گسترده رفتند پی معاش و كار دیگر. میگفتند دیگر كار در این گروه بزرگ نمایشی مقرون به صرفه نیست! گروه یا همان خانواده گسترده، آب رفت و آب رفت تا تبدیل شد به یك گروه نمایشی كوچكتر به نام خانواده هستهای. اجرایشان بد نبود، اما رونق گذشته را نداشت.
بازیگران آن زن و شوهر در نقشهای اصلی بودند كه گاه با لبخند كودكانشان تكمیل میشد. كودكان در این صحنه قد كشیدند، نسلی در زمینهای خاكی و با توپهای پلاستیكی فوتبال رویای آیندهشان را بافتند؛ نسل بعد از آنها هم چشمان سیاهشان را به صفحه جادویی و مسحوركننده رایانه دوختند و بازیهایشان در فضای مجازی شكل گرفت. هندسه ذهنی این نسل، اما عجیب و متفاوت از آب درآمد، متغیر با نسلهای پیشین. دیگر دشوار بود كه یك نقش تعریف شده را برای اجرا در صحنه زندگی به آنها واگذار كرد. خود صاحب سبك و نقشی جدید شدند؛ بیراهنمایی، كنترل و حتی نظارت دیگران. البته كمی وجود داشت... و اینگونه شد كه صحنه برای اجرای پرده دیگری از بازی زندگی در چرخش ناموزون روزگار شروع شد.
پیش از نشستن به تماشای این پرده از نمایش باید تكلیف خود را با خانوادهو خانوار مشخص كنیم تا نقشها با هم اشتباه نشود. این هم تفاوتهای این دو. خانواده از زن و شوهر و فرزند یا فرزندان تشكیل شده، در حالىكه افراد خانوار الزاما زن و شوهر نیستند. خانواده حداقل از دو نفر كه از دو جنس هستند تشكیل مىشود، در حالى كه خانوار مىتواند شامل تنها یك نفر باشد. اقتصاد خانواده مشترك است، در حالىكه ممكن است هزینه اقتصادى خانوار مشترك نباشد و این مهمترین تفاوت بین خانواده و خانوار است. در خانواده روابط خویشاوندى وجود دارد. در حالى كه این شرط در خانوار ممكن است وجود نداشته باشد و افرادى كه با هم زندگى مىكنند هیچگونه رابطه خویشاوندى نداشته باشند. به هر خانوارى مىتوان خانواده گفت ولى هر خانوادهاى را نمىتوان خانوار نامید. بنابراین مفهوم خانوار كلىتر از خانواده است و آن را در بر مىگیرد. به همین جهت در سرشمارى از اصطلاح خانوار استفاده مىشود.
مونولوگهای تكبازیگر
تكبازیگران در پرده جدید از نمایش زندگی،در خانه را كه باز میكند سلام نمیدهد، چون كسی برای پاسخ گفتن حضور ندارد، با حركت دست در تاریكی شب كلید برق را جستجو میكند، لامپ روشن میشود، اما چندان فروغی ندارد. رختخواب را كه روبهروی تلویزیون پهن كرده بود، چند روزی میشود همانطور وسط پذیرایی به حال خود رها كرده است... «میخواهم تنها بر صحنه نمایش زندگی حضور یابم.» او بیشتر احساساتش را با خود تقسیم میكند. واقعیتش این است كه گاهی خود او از این بازی تكنفره و مونولوگهایش به ستوه میآید! اما خود دست به انتخاب این سبك زندگی زده است.
حال برای این كه به اهمیت این پرده از نمایش زندگی پی ببرید به این اعداد توجه فرمایید؛ 21 میلیون و 185 هزار خانوار، آماری است كه از نتایج سرشماری سال گذشته منتشر شده است. حالا فكرش را بكنید كه از این فراوانی، 1/7 درصد آن تنها یك نفر جمعیت دارد! یعنی خانوارهای تكنفرهای كه تا دو یا سه دهه پیش چندان رنگ و جلوهای در جامعه ایرانی یا جایگاهی در آمارهای رسمی نداشت، در حال حاضر درصد قابل توجهی از تعداد خانوارهای ایرانی را تشكیل میدهد. در همین حال این درصد نسبت به سرشماری سال 1385، 2 درصد رشد را نشان میدهد. این نكته هم قابل توجه است كه درصد خانوارهای یكنفره در آمار سال 1385 به نسبت سرشماری سال 1375، رشد دو برابری را نشانمیدهد. بر مبنای نتایج سرشماری اخیر، بشدت از میزان خانوارهای پنج نفره و بیشتر كاسته شده است و در كنار آن سایر خانوارها (یكنفره تا چهار نفره) رشد قابل ملاحظهای را نشان میدهد. به زبان دیگر یعنی این كه متوسط بعد خانوار كاهش یافته و از 03/4 نفر در سال ۱۳۸۵ به 55/3 نفر در سال 90 كاهش یافته است.
نقدی بر نمایشخانوار تكنفره
«زندگی مجردی ارزش شده است.» این را سعید خراطها، پژوهشگر اجتماعی به «جامجم» گفت. البته به گفته این استاد دانشگاه، این نوع ارزش دارای آثار فراوانی است كه میتوان به تغییر ساختار جمعیتی به عنوان یكی از مهمترین آنها اشاره كرد. او عنوان میكند: «در چنین حالتی جامعه شاهد كاهش آمار ازدواج، كاهش جمعیت، بیماریهای روحی و روانی و... خواهد بود.»
بررسی چرایی رشد خانوارهای تكنفره را باید در بسترها و شرایط اجتماعی و فرهنگی جستجو كرد. عواملی همچوننداشتن امكان ازدواج، میل به مستقلشدن، استقلال مالی دختران، تنوعطلبی، افزایش سطح تحصیلات، آزادی و اختیار نامحدود و... اما باز هم این تمام آن چیزی نیست كه فرد را به انتخاب این سبك از زندگی سوق میدهد. به باور خراطها باید ریشههای این موضوع را در یك مجموعه مورد بررسی قرار داد. این نكته را هم باید متذكر شد كه خانوار تكنفره در بین زنان و مردان سهم متفاوتی در جامعه دارند و در ردههای سنی مختلف جای میگیرند.
اصطلاح دیگری كه برای خانوارهای تكنفره به كار میرود خانوار مستقل است كه از دیگر پیامدهای آن افزایش سن ازدواج است. محمدسعید ذكایی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه با تاكید بر این موضوع میگوید: این موضوع درخصوص دختران بیشتر مشاهده میشود. به این معنا كه دخترانی كه به این شیوه زندگی میكنند از فشارهای اطرافیان برای ازدواج اندكی دور میشوند و در نهایت خود را با این شیوه زندگی منطبق میكنند.
دیگر نیاز به تاكید بر اهمیت نهاد خانواده در جامعه و فرهنگ ایرانی وجود ندارد، چون در این مورد اندیشمندان به تفصیل سخن راندهاند و كتابها نوشتهاند. با وجود این پرسش اساسی همچنان پابرجاست که چرا اقبال به ازدواج و تشكیل خانواده در حال كاهش است؟ دكتر امانالله قراییمقدم، جامعهشناس در پاسخ به این سوال اذعان میكند كه در حال حاضر همچون گذشته، ازدواج باعث مستقلشدن افراد در جامعه نخواهد شد. وی بر این باور است كه تعهد به خانواده و ازدواج در جوانان كم شده است، به همین دلیل به تنهایی رو میآورند و با روابط خارج از ازدواج روزگار خود را سپری میكنند. گرچه در كشورهای توسعهیافته این سبك به صورت گستردهای وجود دارد، اما این موضوع را در ایران آن هم با این تعداد فراوانی باید موضوعی مهم و قابل توجه قلمداد كرد. یكی دیگر از تفاوتهای خانواده ایرانی با ممالك فرنگی، بستن عهد زناشویی میان زوجین و سپس آغاز زندگی مشترك است، در حالی كه در برخی كشورهای توسعهیافته، گروهی بدون ازدواج و تعهد رسمی زندگی مشترك و آزمایشی خود را آغاز میكنند. خراطها هم نشانههایی از این تنوعطلبی را در بین برخی جوانان ایرانی غیرقابل انكار میداند.
البته خراطها به این نكته هم اشاره میكند كه در بررسی موردی تكخانوارها، گاهی یك عامل همچون فقر به صورت برجسته خودنمایی میكند و در برخی موارد چند عامل مانند ادامه تحصیل و دوری از خانواده پررنگتر است.
نهادهای رسمی و یك نقش آماتوری
قبلا هر كدام از اعضای خانواده یا خانوار نقشی ایفا میكردند در تكمیل هم. نهادهای رسمی نیز در جایشان ناظر بودند و نگاهبان ارزشها. اما هنگامی كه یك آسیب آن هم در سطح كلان جامعه را مورد تهدید قرار میدهد حضور و نقش فعال نهادهای رسمی ضرورتی است مهم و البته غیرقابل انكار.بنا به گفته خراطها، بسیاری از مسائل اجتماعی ریشه در كژكاركردی نهادهای رسمی دارد. در حال حاضر رواج مادیگری، بیكاری، فقر، فحشا، فساد اداری و... وصلههای ناجوری بر كالبد جامعه ایرانی است كه البته همه و همه نیازمند و مستلزم برنامهریزیهای بلندمدت و كارشناسیشده توسط مسئولان مربوط است. نباید این بخش از تراژدی را نادیده گرفت كه همین عوامل سهم موثری در زوال ارزشهای خانواده دارد كه به باور خراطها نمیتوان با مدیریت فلهای برای آن چارهای اندیشید. گرچه جامعه در هر حالتی دردهای خود را التیام خواهد بخشید.قصه ما هنوز به سر نیامده است، این نمایش همچنان بر صحنه زندگی از نوع ایرانی آن اجرا میشود و میرود تا خود را برای پردههای دیگری از آن با پایانی غیرقابل پیشبینی مهیا كند.
نظر شما