سه‌شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۰
سلامت نیوز : زلزله آذربایجان شرقی، حادثه ای دلخراش و غم انگیز در دفتر تقویم ایران زمین است. از دست دادن بیش از 250 هموطن آذری زبان و بی خانمان شدن بسیاری دیگر، از عواقب برخی بی تدبیری‌ها در ایمن سازی و بهسازی خانه های روستایی است. اما شاید فاجعه بارتر از زلزله اخیر ورزقان و هریس، مرگ هموطنان ما در تصادف های جاده ای باشد. در بحبوحه انتشار اخبار زلزله اخیر و شاید 2 روز پس از آن، خبری منتشر شد که لابه‌لای اخبار زلزله گم شد و نتوانست توجه‌ها را به سمت خود جلب کند. یکی از فرماندهان پلیس راهنمایی و راهنمایی کشور پس از زلزله اعلام کرد که آمار فوت شدگان این حادثه با فوت‌های ناشی از تصادف‌های جاده‌ای در راه‌های کشور، آن هم فقط به اندازه 5 روز، برابر است. به عبارت دیگر اگر در زلزله 6 ریشتری آذربایجان بیش از 250 نفر کشته شدند، هر 5 روز نزدیک به همین میزان از ایرانیان جان خود را در جاده‌های کشور از دست می‌دهند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ آمار و فوتی‌ها و زخمی‌های حوادث جاده‌ای در تعطیلات عید فطر نیز موید همین مطلب است. در 48 ساعت این تعطیلات، 89 ایرانی جان خود را از دست دادند و 600 نفر نیز زخمی شدند. برابری آمارهای فوتی تصادف جاده‌ای در 5 روز با زلزله اخیر، نشان‌دهنده وخامت و یا حتی مهابت تصادف‌های جاده‌ای و نیز مرگ و میر ناشی از آن است. اما پرسش این است که چرا این آمارها به اندازه اتفاقی مانند زلزله توجه‌ها را به خود جلب نمی‌کند و باعث ایجاد یک حرکت ملی برای امداد و نجات این افراد نمی‌شود؟ بی‌شک 89 نفری که در تعطیلات عید فطر در جاده‌های کشور جان خود را از دست دادند و یا خانواده‌ها و بازماندگان آنان، پیش‌تر و به عبارت دقیق تر، تنها هفته‌ای پیش‌تر، از مرگ 250 هموطن آذری زبان خود متاثر شده و به دنبال امداد و کمک به بازماندگان بودند. همچنین آنان را می‌توان در زمره منتقدانی قرار داد که از دولت می پرسند چرا روند نوسازی و مقاوم‌سازی خانه‌های روستایی با آهنگی کند پیگیری می‌شود؟

اما آیا در این‌جا نیز می‌توان انگشت اتهام را به سمت سوء مدیریت‌ها نشانه گرفت و دولت را در این باره مقصر دانست؟ همچنین باید پرسید چه چیز باعث نادیده گرفتن مسئله مهم مرگ ایرانیان بسیار در حوادث جاده ای از سوی ما و نه مسئولان می‌شود؟ باید به این نکته توجه کرد که این میزان از حوادث رانندگی با وجود قوانین سخت‌گیرانه‌ای اتفاق می‌افتد که چندی است اجرا می‌شود. با وجود این به نظر می‌رسد علت اصلی فراموشی فاجعه بزرگی به نام مرگ ایرانیان در سوانح جاده‌ای، عمومیت و همه گیری مسئله باشد و همین است که ما یعنی راننده‌ها را از آن غافل می کند. باور غلطی به نام «اطمینان از عملکرد خودرو و اطمینان از مهارت‌های رانندگی خویش» در بسیاری مواقع باعث می‌شود این واقعیت را از یاد ببریم که کنترل فن‌آوری (در این جا خودرو) تا حدی ممکن است و راه‌حل نهایی برای کنترل خسارت‌ها و حوادث احتمالی «کنترل رفتارهای خویش» است.

 به عبارت دقیق‌تر، تنها زمانی می‌توان احتمال بروز سوانح را به حداقل رساند که رفتارهای ما در رانندگی با بیشترین اطمینان همراه باشد. مدرن بودن، کنترل کردن است و در غیاب همین کنترل رفتار است که نه ما به رانندگی میان خطوط عادت داریم و نه به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و همه احتمال بروز سوانح را، به غلط، به داشتن مهارت های خود، فرومی‌کاهیم. از این‌رو است که اغلب راننده های ایرانی، با تکیه بر توانایی‌های حداقلی خود و نیز امکانات و فن‌آوری‌های خودرو، بی‌محابا در جاده‌های کشور رانندگی می‌کنند. رانندگی‌های بی‌محابا، بی توجهی به قوانین راهنمایی و رانندگی و از همه مهم تر، بی توجهی به حریم و حقوق دیگران در رانندگی از معضلات اجتماعی دیرپای ما ایرانیان است. البته از معضلات دیگر ما نیز همین است که برخی بی‌تدبیری‌ها در زلزله اخیر و کندی حرکت نوسازی خانه‌های روستاییان را می‌بینیم، اما بی‌توجی و بی‌مبالاتی خود در رانندگی را که باعث به خطر افتادن جان خود، خانواده و دیگر هموطنان ما می‌شود را نمی‌بینیم.

تا دیر نشده باید به این اندیشید و این مشکل عمومی و ملی را به بحث گذاشت که چرا هر 5 روز به اندازه یک زلزله 6 ریشتری در هریس و ورزقان، ایرانیان در جاده های خود جان خود را از دست می دهند. پرسش آخر اینکه آیا سزاوار نیست که به اندازه حادثه اخیر آذربایجان، به حوادث هر روزه در جاده های کشور بیندیشیم؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha