چنانكه از قرائن برمیآید، لولهكشی گاز بخصوص روی گسلها و نواحی مجاور آن در تهران (همانند بسیاری از شهرهای دیگر) طبق برنامهای مدون برای مقاومسازی در برابر زلزله یا حتی فرآیندی مبنی بر واكنش سریع برای مهار آن گسترش نیافته است.
این عامل میتواند خسارتهایی به بار آوَرَد، چه بسا بیشتر از زلزله؛ همانند زلزله كوانتو (اول سپتامبر 1923 میلادی) كه گریبان مردم توكیو و یوكوهامای ژاپن را گرفت و 150 هزار كشته بر جا گذاشت، اما چنان كه خبرها حكایت میكند حدود 140 هزار نفر آنها كشتگان آتشسوزیهای ناشی از زلزله بودهاند (نه خود زلزله با دههزار كشته حاصل از آن!)با توجه به نقشههای زمینشناسی، بیشتر مناطق كشور زلزلهخیز است اما هنوز درون شهرها و مناطق همجوار، انبارها و كارخانههای تولید یا تجمع مواد شیمیایی بسیاری موجود است كه بویژه در تهران میزان تلفات و خسارات ناشی از آتش را افزایش میدهد. به انبارها و كارخانهها و انشعابات انتقال گاز باید خطوط و جایگاههای حامل مواد نفتی و ذخیرهسازی و عرضه بنزین را نیز افزود و دردسرها را با تخریب انشعابهای انتقال آب لولهكشی و خطوط برق نیز (بویژه در نواحی گسل) جمع زد و از خود پرسید اگر در ساختمانهای مسكونی زیادی به هر سبب (اعم از قدمت، بافت و...) طرحهای مقامسازی اجرا نشده، اگر روی گسلها به جای فضای سبز ساختمانسازی شده (حتی ساختمانهای دولتی و بیمارستانی) براستی چه تدابیری برای تجهیز و ایمنی اماكن خطرناكتری چون جایگاههای ذخیره بنزین، مواد شیمیایی، انبارها و كارخانههای درونشهری و حومه در نقاط كشور، بویژه پایتخت اندیشیده و كاربردی شده است؟
به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ آتشسوزیهای ناشی از زلزله احتمالی طبیعی است، چنان كه با وجود همه آمارها، آمادگیها، تمرینها و مانورهای انجام و بیان شده از سوی مدیران و دستاندركاران، در زلزله ورزقان یكی از خبرها نیز كه میان آمار تخریب زلزله و تعداد تلفات و خسارات گم شد، خبر بروز آتشسوزی ناشی از تركیدگی لوله گاز در «كاسین» از توابع این شهرستان بود.تهران و كرج جمعیتی میلیونی دارد؛ هر دو در مجاورت گسلهایی فعال و دارای پتانسیل لرزهخیزی قرار گرفته و زلزلههایی به یاد ماندنی را در تاریخ گذشته تجربه كردهاند؛ هر دو ـ بویژه تهران به عنوان پایتخت ـ از مهمترین شهرهای كشور و بهنوعی دربرگیرنده مراكز مهم تصمیمگیری سیاسی، اقتصادی، صنعتی و... به شمار میرود؛ تمركز جمعیتی و شبكههای سازهای حیاتی و كارخانهای در این دو شهر و حد فاصل آن بسیار مملو و انباشته است؛ سطح زیرین برخی مناطق پر از كانالها و قناتهاست (چنان كه در برخی جاها با كندن چاهی چند متری میتوان به آب رسید) و در صورت وقوع زلزلهای شدید، معلوم نیست از صدها جایگاه عرضه سوخت و پمپ بنزین در این دو استان چه تعداد از آنها در نتیجه فرونشست زمین به بمب بنزین تبدیل خواهد شد؛
در برخی نواحی بخصوص در تهران، بویژه در مناطق مركزی و جنوبی خاك مقاومت لازم و مناسبی ندارد و از قضا شبكه پیرتر توزیع گاز در خاك سست همین نواحی لم داده و كمر خم كرده است؛ نزدیك به یك میلیون علمك گاز و استفاده 15 میلیون مشترك گاز طبیعی در هر دو استان البرز و تهران طول شبكه توزیع گاز را به بیش از 20 هزار كیلومتر رسانده است؛ نشت انواع مواد شیمیایی انبار شده در جایجای این دو استان بشدت خطرساز است و... با این حال سالهاست كه در پی هر زلزله شدیدی بحثهایی در این باره بیشتر میشود، توصیهها و لزوم اقدام عملی مناسب منتشر میشود، اندرزهای ایمنسازی، افزایش مقاومت سازهها، حتی مباحثی چون لزوم انتقال پایتخت یا سرریز كردن جمعیت به شهرهای دیگر مطرح میشود و از عموم گرفته تا متخصصان متفقالقول تاكید میكنند كه در صورت وقوع زمینلرزهای شدید در این پهنه پرگسل و پرازدحام، كل كشور دامنگیر اثرات مخرب آن خواهد شد، اما هنوز هیچ اطمینان امیدبخشی در این زمینه به چشم نمیآید و گویا به رغم همه این بررسیها و طرحها و توصیهها، آب و گاز و سوخت و مواد شیمیایی هنوز از همان جوی و خاك و لوله و پمپ و قناتی میگذرد كه سالهاست از آن میگذشته است!
تصور كنید زلزلهای در تهران رخ داده: تاسیسات و ساختمانهای شیك و چند طبقه روی گسلها، خطوط انتقال برق، آب و گاز، به سبب گسل یا تحت فشار و جابهجایی طی چند ثانیه آسیب دیده، ساختمانهای دولتی و مراكز درمانی تخریب شده است، گروههای امداد خود یا خانوادهشان در زلزله صدمه دیدهاند و زیر آوار ماندهاند، اقداماتی چون تجهیز سوله و برنامههای مقابله با بحران (باز هم بهفرض!) از حد آمار فرا نرفته یا در خوشبینانهترین حالت هنگام بروز فاجعه معلوم میشود كه ناكافی بوده است، رسانهها آموزش مردم را جدی نگرفتهاند جز در مواقع بروز زلزلهای (همانند رودبار یا ورزقان) چند خطی بیشتر در باب آمادگی ننوشته، نگفته، یا نمایش ندادهاند و بیشتر مشغول انتقال اخبار بودهاند. خود مردم به دلایل متعدد اقتصادی و فرهنگی توصیهها و آموزشها را فراموش كردهاند و... اكنون زلزله رخ نموده و تمام شهر با آثار ویرانیهای گسترده ناشی از فقط چند ثانیه وقوع زلزله، گرفتار انفجارهای متعدد و آتشسوزیهای گسترده شده است! فقط تصور كنید! تصوری در مخیله خود برای پی بردن به حدودی از عمق فاجعه؛ آنگاه بگویید چه تعداد از آنها كه با ترس و سختی، از زلزله جان سالم به در بردهاند با پیكری شعلهور، میان دستهای مرگ خواهند خفت؟
سهراب سوخته، به كار مهیج كردن اشعار و داستانها و فیلمها میآید؛ عاقلانه است اگر نوشدارو را قبل از مرگ به وی برسانیم.
برخی گسلهای اطراف تهران
متخصصان گسلهای اطراف تهران را به سه گروه تقسیم كردهاند: گسلههای اصلی و پرلرزه كه درازایی بیش از ده كیلومتر دارند. گسلههای متوسط كه بین دو تا ده كیلومتر طول دارند و گسلههای فرعی كوچكتر از دو كیلومتر. طول زیاد و سن جوان گسلهای اصلی آنها را در شمار مناطق خطرناك با احتمال وقوع زلزله قرار داده است.
نام و مشخصه گسلهای اصلی تهران چنین است:
مشا: به نام موشا ـ فشم نیز معروف است. گسلهای فشاری، طولانی و پرلرزه در راستای البرز است كه حدود 400 كیلومتر طول دارد. زمین لرزههای متعددی حاصل جنبش و جابهجایی این گسله بوده است كه برخی از آنها عبارت است از: سال 1075 دماوند با بزرگای 5/6، مهر 1309 آبادیهای آه ـ مباركآباد با بزرگای 2/5، و آذر 1334 مشا با بزرگای 4 كه دستاندركاران خطر آن را همچنان پابرجا میدانند.
محمودیه: از نوع فشاری است، به طول 11 كیلومتر در شمال شرقی ونك تا بزرگراه چمران و حوالی هتل استقلال. همچنین مناطق الهیه، قیطریه و فرمانیه را در نزدیك خود دارد. فرونشست مناطق اوین، تجریش و نیاوران به سبب حركت آن پدید آمده و اطراف آن را چند گسله دیگر چون شیان و كوثر فراگرفته است.
نیاوران: از آن با عنوان راندگی یاد میشود. حدود 13 كیلومتر طول دارد و در موازات سعادتآباد ـ فرحزاد تا نیاوران و شمال اقدسیه كشیده شده.
جنوب ری: در حوالی قلعه نو واقع در 14 كیلومتری تهران است كه حدود 18 كیلومتر طول دارد و به سمت جنوب غرب تهران ادامه یافته است.
شمال ری: از دو گسله تشكیل شده و حوالی بزرگراه بهشت زهراست با 16 كیلومتر درازا.
كهریزك: در ده كیلومتری جنوب شهرری است و بیش از 40 كیلومتر طول دارد. زمین لرزه سال 1383 ری احتمالا به سبب جنبش آن یا گسلهای شمال و جنوب ری رخداده است.
تلو پایین: در حوالی یك كیلومتری روستای تلو پایین است با درازای 13 كیلومتری و راستای شمال شرقیـ جنوب غربی.
شیان و كوثر: در شمال تهران پارس و شیان با سه كیلومتر طول و راستایی شرقی ـ غربی گسل شیان قرار دارد و در حوالی كاریز كوثر، گسل كمانیشكل كوثر به طول 13 كیلومتر.
گرمسار: در جنوب شرقی تهران است كه حدود 70 كیلومتر طول و راستایی شرقی ـ غربی دارد و به گسله پیشوا در حوالی ورامین منتهی میشود. زمین لرزه بیست و یكم اردیبهشت 1324 گرمسار در این محور رخ داد.
شمال تهران: برخی زمینشناسان، این راندگی را گسله مرز البرز هم نامیدهاند؛ برخی هم آن را شاخهای از مشا دانستهاند. بیش از 75 كیلومتر طول دارد و در كوهپایه شمال تهران از شرق دره لشگرك تا شمال بزرگراه تهران ـ كرج كشیده شده. جوان و پرلرزه است و بعضی از زمینلرزههای پیشین را حاصل تكاپو و راندگی آن دانستهاند. به عنوان مثال: در فوریه 958 زلزلهای با بزرگای 7/7 روی داد كه در گستره ری ـ طالقان رودخانهها از لغزش سنگ پر شد و زمین در شمال تهران شكاف برداشت. زمینلرزههای ماه می1177 میلادی شهرری ـ قزوین با بزرگای 2/7، لرزه یازدهم مهر 1349 در رودبار قصران با بزرگای 1/4 و مانند آن نیز از آن جملهاند.
گسلهای قصر فیروزه، نارمك، شاهآباد، عباسآباد، ایوبی، داوودیه، باغ فیض و پارك جنگلی شهرداد نیز از جمله گسلهای متوسط گرداگرد تهران است.
از میان برخی گسلهای فرعی كه طول كمتری از همه گسلهای موجود دارد نیز میتوان به گسلههای جنوب سوهانك، جنوب تلویزیون، حدیقه، تخت طاووس، سعادتآباد، حلبیآباد، شمال مركز ژئوفیزیك، دانشگاه ملی، برزیل، سرخهحصار، گرمدره، ملاصدرا، رآكتور اتمی، ونك پارك، مترو (میرداماد تا آپادانا)، گردنه قوچك، شهرك غرب، كاظمآباد و... مانند آن اشاره كرد.
گسلهای تهران و گرداگرد آن به این تعداد ختم نمیشود و نباید فعالیت برخی از آنها را نادیده گرفت. مثلا گسله سد لار كه در امتداد رودخانه لار و به موازات گسله مشا كشیده شده؛ یا گسل رباط كریم كه درازای آن از 60 تا یكصد كیلومتر تخمین زده شده و گرچه ظاهرا از گرمسار آغاز شده، به سهراه افسریه در تهران منتهی میشود. همین طور است گسل فیروزكوه كه حدود 35 كیلومتر طول دارد و در یك كیلومتری جنوب شهر فیروزكوه زلزلههایی چون سیام دی 1368 را به نام خود ثبت كرده است.
نظر شما