بیش از چهار میلیون شهروند معلول در كشور ما زندگی میكنند كه بالغ بر 800 هزار نفر از آنان، معلول حسی (نابینا و ناشنوا) هستند.
در حالی كه دولت موظف است معلولان حسی را در زمینه ایجاداشتغال، تامین مسكن و... یاری كند، اما بسیاری از این معلولان از امكانات برابری با سایر شهروندان جامعه برخوردار نیستند.اما با وجود انبوه مشكلاتی كه بر سر راه این گروه از توان یابان قرار دارد، بسیاری از آنان توانستهاند بر موانع زندگی خود غلبه كنند و حتی مسئولیت یك زندگی مشترك را به عهده بگیرند.جدای از مشكلات فراروی این گروه از معلولان، فرزندان آنها نیز از تبعات معلولیت والدین خود متاثر میشوند و خواهناخواه تحت تاثیر معلولیت پدر و مادر خود قرار میگیرند؛ البته تاثیرپذیری فرزندان از معلولیت والدین به معنی تاثیرپذیری منفی نیست، بلكه منظور این است كه نوع تربیت و نحوه پرورش این گروه از فرزندان به طور طبیعی با دنیای معلولیت والدینشان گره میخورد.
به هر طریقی با كودكتان ارتباط بگیرید
به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ ارتباطگیری والدین با فرزندان، گام نخست در تربیت فرزند محسوب میشود، زیرا در صورتی كه والدین نتوانند با كودكشان ارتباط برقرار كنند، فرزند از طریق كانالهای دیگری بجز والدینش، مسیر تربیت و هنجارپذیری را طی میكند.ارتباطگیری والدین با فرزندان نیز به گونههای مختلفی همچون ارتباطهای كلامی، عاطفی، رفتاری و... تقسیم میشود كه هر والدی تحت شرایط مختلف از این روشها بهره میگیرد، اما بسیاری از افراد دارای معلولیت حسی به دلیل شرایط جسمی كه دارند، معمولا در برقراری ارتباط با فرزندان خود دچار مشكل هستند.
برای مثال، شاید یك مادر ناشنوا نتواند برای كودكش دیكته بگوید یا این كه یك پدر نابینا بسختی بتواند در برخی دروس مثل طراحی، ریاضی و... به فرزندش كمك كند، اما سمیرا معتمدزاده، روانشناس كودك و نوجوان به «جامجم» میگوید: پدر و مادرهای معلول میتوانند از روشهای مختلفی برای ارتباط با كودكشان استفاده كنند و هیچ پدر و مادری نباید نابینایی و ناشنواییاش را آنقدر بزرگ كند كه دیگر نتواند با كودكش ارتباط بگیرد.
وی میافزاید: اولین قدم این است كه پدر و مادرهای دارای معلولیت، بدون كتمان حقیقت و با چشم باز بپذیرند كه معلول هستند و احتمالا برای انجام برخی امورات تربیتی كودكشان كه نیاز به فعالیت جسمی دارد با مشكل مواجه میشوند و در گام دوم نیز این گروه از والدین باید از توصیههای مشاوران مجرب در این حوزه استفاده كنند..این روانشناس با بیان این كه معلولیت تنها یك محدودیت جسمی است و نباید به مانعی برای بچهدارشدن والدین معلول تبدیل شود، تاكید میكند: حس شنوایی و بینایی، تنها دو حس از حواس انسان است كه در صورت تخریب آنها، باز هم والدین معلول باید با سایر حواس خود تلاش كنند به هر نحوی شده با كودكانشان ارتباط بگیرند.
دنیای معلولیت را برای كودكتان توضیح دهید
معتمدزاده بر این باور است كه والدین معلول باید دنیای معلولیت را برای كودكانشان به طور دقیق و با اشاره به جزئیات كامل شرح دهند و در این باره توضیح میدهد: بسیاری از والدین معلول به دلیل اینكه خودشان با دنیای معلولیت آشنایی كامل دارند، گمان میكنند همه اطرافیان، اقوام و حتی فرزندانشان هم باید درباره مختصات دنیای معلولیت آگاهی كامل داشته باشند؛ اما میبینیم در دنیای امروزی، چنین آشنایی عمیقی با دنیای معلولیت وجود ندارد و به همین دلیل الزامی است والدین معلول، ویژگیهای افراد دارای معلولیت را به طور كامل به فرزندانشان شرح دهند.
وی تاكید میكند: آگاهی دادن به فرزندان در خصوص ویژگیهای معلولیت، اثرات بسیار مثبتی روی كودكان خواهد داشت و باعث میشود فرزندان با دنیای حقیقی والدین معلول خود بیشتر آشنا شوند؛ ازجمله مهمترین فواید این كار، نزدیكی بیشتر والدین با فرزندان است و همان طور هم كه میدانیم، نزدیكی و صمیمیت كودك و والد به یكدیگر، یك فاكتور اساسی در تربیت كودك محسوب میشود.این كارشناس با اشاره به نقش حساس سایر نهادهای فرهنگی نیز عنوان میكند: درست است كه در گام نخست، تشریح دنیای معلولیت از وظایف اصلی والدین معلول است، اما این باعث نمیشود سایر نهادهای فرهنگساز و رسانهها به وظیفه اطلاعرسانی خود در این زمینه عمل نكنند. در واقع این نهادها موظف هستند با كمك والدین معلول، در راستای آشنایی صحیح و علمی كودكان با ویژگیهای زندگی افراد دارای معلولیت گام بردارند.
تعلیم زبان معلولان حسی به كودكان
افراد نابینا و ناشنوا برای ارتباطگیری با سایر شهروندان، از زبانهای ارتباطی مخصوص خود استفاده میكنند. زبان اشاره و خط بریل ازجمله این زبانهای ارتباطی است كه به ترتیب برای ناشنوایان و نابینایان استفاده میشود.اگرچه در ظاهر، آموزش این زبانهای ویژه برای كودكان خانوادههای معلول الزامی نیست، اما معتمدزاده معتقد است: برخلاف تصوری كه بسیاری از افراد دارند، اتفاقا آموزش زبان معلولان حسی برای كودكان آنها بسیار ضروری و واجب است؛ آنقدر واجب كه حتی من معتقدم یك مادر ناشنوا باید در همان سنین ابتدایی زندگی كودكش، زبان اشاره را به فرزندش آموزش دهد.
وی اظهار میكند: فایده چنین كاری این است كه والدین و فرزندان، دغدغه و حرفهای همدیگر را بهتر میفهمند، اما اگر در این كار غفلت شود، شرایطی پیش میآید كه والدین معلول و كودكانشان در دو دنیای متفاوت با هم زندگی خواهند كرد.معتمدزاده درخصوص نحوه تدریس این زبانها به كودكان نیز میگوید: والدین معلول باید آگاه باشند كه تعلیم این زبانهای خاص به كودكان، تنها در مرحله ابتدایی كار كمی دشوار است، اما نباید فراموش كنیم كودكان در مرحله زبان آموزی، هوش بسیار بالایی برای آموختن چند زبان مختلف دارند. یعنی والدین میتوانند با كمك گرفتن از راهنماییهای مشاوران، شرایطی ایجاد كنند كه فرزندشان براحتی با زبان معلولان حسی ارتباط برقرار كند.
خودتان را ضعیف نشان ندهید
نباید از یاد برد كه قدرت انسان تنها به تواناییهای دیداری و شنیداری آنها محدود نمیشود و درواقع اگر پدر و مادری به دلیل معلولیتهای فیزیكی، توانایی انجام برخی فعالیتهای بدنی را ندارد، به هیچ وجه به این معنی نیست كه این گروه از والدین، توانایی تربیت صحیح فرزندش را هم ندارد.معتمدزاده توضیح میدهد: بسیار حیاتی است كه والدین معلول در ارتباط با كودكانشان، از خود ضعف و سستی نشان ندهند؛ زیرا برای كودك خیلی مهم است كه پدر و مادرش انسانهایی قوی باشند كه بتواند از آنها الگوبرداری كند.
این روانشناس با اشاره به نقش حساس والدین معلول در تحكیم بنیان خانواده میگوید: پدر و مادر معلول باید در نهاد خانواده، اقتدار و شأن لازم را داشته باشند؛ البته اقتدار و مدیریت یك امر كاملا روحی و روانی است، اما اگر شرایط جسمی والدین باعث شود آنها از اقتدار روحی خودشان هم كوتاه بیایند، آنگاه معلولیت والدین موجب به هم ریختگی نهاد خانواده خواهد شد.وی اظهار میكند: اگر والدین معلول از وضعیت جسمی خود مدام گلایه كنند و در واقع یك شخصیت ضعیف و قابل ترحم از خود برای كودكشان به تصویر بكشند، در آن صورت خیلی سخت است كه آن كودك بتواند با والدینش ارتباط خوبی برقرار كند و احتمالا همین موضوع موجب میشود كودك به جای الگوگیری از رفتارهای پدر و مادرش، از رفتارهای افراد و گروههای دیگری الگوبرداری كند.
نظر شما