چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۵

هر چند مشکلات مالی یکی از علل عمده طلاق در شهرهای بزرگ است ولی اغلب طلاق هایی که در شهر تهران رخ می دهد جنبه اقتصادی ندارد و حاکی از این است که مشکلات اقتصادی دلیل وقوع طلاق نیست.

سایه سیاه طلاق هر روز گسترده‌تر می‌شود
سلامت نیوز : اواسط مردادماه گذشته بود که دبیر کمیته سلامت شورای شهر تهران اعلام کرد ایران رتبه چهارم طلاق در جهان را دارد و تهران رتبه نخست و پس از آن استان خراسان رضوی رتبه دوم طلاق را در کشور دارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خراسان ؛ روزانه دو هزار نفر به مراکز قضایی خانواده مراجعه می کنند که منجربه تشکیل ۵۰۰ پرونده قضایی با موضوع طلاق می شود و ۸۵ درصد از پرونده های شکایت در مجتمع های قضایی و خانواده به طلاق اختصاص داده می شود که ۳۰ درصد از این طلاق ها در سال اول زندگی و ۵۰ درصد بعد از گذشت ۵ سال از شروع زندگی مشترک رخ می دهد.

آشنا نبودن با مسئولیت ها

دکتر «علیزاده» محقق و پژوهشگر جامعه شناسی درباره طلاق در جامعه کنونی چنین می گوید: میزان آمار طلاق با توجه به شرایط جغرافیایی کشور متفاوت است مثلاً استان یزد کمترین تعداد طلاق را در کشور داشته اما تهران بیشترین آمار را در این خصوص به خود اختصاص داده است.وی اظهار می دارد: هر چند مشکلات مالی یکی از علل عمده طلاق در شهرهای بزرگ است ولی اغلب طلاق هایی که در شهر تهران رخ می دهد جنبه اقتصادی ندارد و حاکی از این است که مشکلات اقتصادی دلیل وقوع طلاق نیست.

دکتر علیزاده به موردی اشاره می کند و می گوید: سال گذشته یکی از تالارهای جشن ازدواج که در منطقه مرفه نشین شهر تهران است تصمیم می گیرد زوج هایی که در آنجا ازدواج خود را جشن گرفتند دعوت کند و به اصطلاح یک گردهمایی داشته باشد ولی طی تماسی که با آن ها داشته‌اند متوجه شده اند فقط ۲۰ درصد از زوج هایی که در آنجا مراسم خود را برگزار کرده بودند با هم زندگی می کنند و ۸۰ درصد از هم جدا شده اند که این آمار فقط در یک سال اول زندگی آن ها به وقوع پیوسته است. لذا چنین اتفاقی نشانگر آن است که شاخص ها و مولفه های دیگری به غیر از مسائل اقتصادی می تواند در وقوع طلاق موثر باشد.

این جامعه شناس متذکر می شود: نبود مهارت های زندگی عامل اصلی طلاق در بین این گروه از زوجین است و چون در رفاه هستند و به آسانی به نیازهای خود دست می یابند و کمتر درگیر مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی هستند نتوانستند مهارت های زندگی را کسب کنند لذا چون در زمان تجرد هیچ مسئولیتی نداشتند وقتی که ازدواج می کنند با کوچکترین مشکل به فکر طلاق و جدایی می افتند و به جای این که مسئله را حل کنند صورت مسئله را به طور کامل پاک می کنند.

دکتر علیزاده یادآور می شود: در شهر تهران از هر ۴ ازدواج که به ثبت می رسد متأسفانه یکی به طلاق منجر می شود و این مسئله نشان می دهد که افرادی که در شهرهای بزرگ زندگی می کنند با آن که از وضعیت اقتصادی بهتری نسبت به روستا و شهرهای کوچکتر برخوردارند اما سازش کمتری نسبت به یکدیگر دارند.«اسفنانی» سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس هم بخشی از افزایش میزان طلاق در جامعه کنونی را به دلیل عدم آشنایی زوجین با حقوق و تکالیفشان بیان می کند و می گوید: برخی از دختران و پسران جوانی که اقدام به ازدواج می کنند دیدگاهشان نسبت به ازدواج و زندگی مشترک منطقی، واقعی، علمی و حقوقی نیست.

وی اظهار می دارد: متأسفانه برخی از زوجین با دید انجام وظیفه به اعمال یکدیگر نگاه می کنند و همین موضوع موجب ایجاد تقابل و مشکلات فراوان بین آن ها می شود.
باید گفت اگر در کنار حقی که هر یک از زوجین برای خود قائل هستند یک تکلیف هم برای خود در نظر بگیرند دیگر اختلافات شدیدی بین آن ها بروز نمی کند که عاقبت به طلاق منجر شود.
وی اظهار می دارد: آمار فعلی طلاق تهدیدی برای زندگی امروز است، هر روز تعدادی خانواده از لحاظ معنوی نابود می‌شوند و متأسفانه مسئولان هیچ اقدام عملی در این رابطه انجام نمی دهند.

مشکلات اقتصادی

فشارهای اقتصادی و هزینه های سنگین زندگی امروزی آمار طلاق را افزایش داده است به طوری که «سازگار» کارشناس مسائل خانواده  و مدرس دانشگاه نیز آن را از دلایل مهم بروز طلاق در بین زوجین جوان می داند و می گوید: فشارهای اقتصادی و هزینه های سنگین زندگی، آمار طلاق را افزایش داده است به طوری که شاید اگر زن و شوهر هر دو کار کنند و درآمدی داشته باشند، شاید برای هزینه های معمولی یک زندگی درآمد آن ها کافی باشد.

اما زمانی که هزینه های غیرقابل انتظاری نظیر بیماری و ... به هزینه های عادی زندگی اضافه می شود آن وقت است که در مدت زمان کمی هر دو طرف انگیزه خود را برای زندگی از دست می دهند و در واقع به جایی می رسند که می گویند دیگر با هم تفاهم نداریم.وی می افزاید: در حالی که وقتی با آن ها صحبت می شود می بینی که آن ها هنوز یکدیگر را دوست دارند و مشکلات مالی و اقتصادی بین آن ها فاصله انداخته است.

دکتر علیزاده محقق و پژوهشگر مسائل اجتماعی هم بیکاری و مشکلات اقتصادی را عامل دیگر طلاق می داند و می گوید: برخی از افراد که شغل درستی ندارند و درآمدی که بتواند حداقل معیشت آن ها را تامین کند، اقدام به ازدواج می کنند و اغلب این افراد از طبقه پایین جامعه هستند از این رو مشکلاتشان در زندگی دوچندان می شود.

وی تاکید می کند: در فرهنگ ما ایرانیان چشم انداز زیبایی از ازدواج برای دختر و پسر ترسیم شده است و آن ها تصور می کنند که از طریق ازدواج می توانند به آرزوهای دست نیافته خود برسند و تصور این است که ازدواج امری است که به ناکامی ها و ناروایی ها  در زندگی پایان می دهد و از این طریق به سعادت می رسند. ولی چون چنین تصوری در جامعه حاکم است همه جوانب ازدواج دربین برخی خانواده ها در نظر گرفته نمی شود و ده ها مشکل دیگر که ناشی از مشکلات اقتصادی و فرهنگی است در زندگی زوجین به وجود می آید.

اسفنانی سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس نیز که بیکاری و درآمد ناکافی را از علل طلاق بیان می کند در گفت  وگو با خانه ملت می گوید: بیکاری و درآمد ناکافی از علل افزایش میزان طلاق در بین زوجین جوان است و درسال های اخیر عمر متوسط زندگی مشترک برخی از زوجین به کمتر از ۶ ماه رسیده و این موضوع یک هشدار جدی برای مسئولان است که باید علل آن به درستی بررسی و کارشناسی شود.

مسائل فرهنگی و...

علاوه بر مشکلات اقتصادی، علل دیگری نظیر مسائل فرهنگی، اعتیاد، ناتوانی جنسی و... می تواند زمینه ساز طلاق باشد به طوری که دکتر علیزاده کارشناس مسائل اجتماعی و مدرس دانشگاه می گوید: عامل فرهنگی از دیگر علل طلاق است که شاید کمتر به آن توجه می شود. پسر و دختری که تصمیم به ازدواج می گیرند قطعاً از دو خانواده و با دو نوع فرهنگ و تربیت متفاوت هستند از این رو تفاوت های فاحش فرهنگی بین آن ها وجود دارد.

وی می افزاید: خانواده ها قبل از این که مناسبات فرهنگی خود را بشناسند و دریابند تا چه حد از نظر آداب و رسوم و حتی اعتقادات به هم نزدیک هستند اقدام به محرمیت دو جوان می کنند و چون رفت و آمدها کم است، شناخت کامل از هم پیدا نمی کنند. از این رو اگر با هم تضاد فرهنگی و اعتقادی داشته باشند قطعاً مشکلات بین آن ها به وجود می آید که حتی این موضوع بین زوجین تحصیل کرده ما هم صدق می کند.

وی می افزاید: اعتیاد یکی دیگر از عوامل طلاق است که اغلب بعد از ازدواج، خانواده ها و زوجین از آن اطلاع می یابند.دکتر علیزاده به ناتوانی جنسی هم اشاره می کند و یادآور می شود: ناتوانی جنسی یکی دیگر از علل طلاق است که خیلی در بین خانواده ها و جامعه ملموس نیست و حتی برخی از خانواده ها به جای این که ابتدا فرزند خود را درمان کنند او راتشویق به ازدواج می کنند.

از سوی دیگر«شهابی» کارشناس علوم رفتاری اولین علت طلاق در بین زوجین را نداشتن شناخت مناسب از یکدیگر می داند و می گوید: نداشتن شناخت مناسب زوج ها نسبت به یکدیگر پیش از ازدواج است لذا باید گفت در اغلب ازدواج هایی که شکل می گیرد خانواده و خود فرد نسبت به خصوصیات و ویژگی های شخصیتی و رفتاری شریک آینده زندگی شان آگاهی ندارند و طبیعی است که چون شناختی از روحیه و رفتار یکدیگر ندارند اختلافات زود بین آن ها بروز می کند و هر دو درصددند که طرف مقابل را به دلخواه خود تربیت کنند. این مدرس دانشگاه یادآور می شود: زوج های جوان باید بدانند که بعد از ازدواج هیچ تغییری در رفتار افراد به وجود نمی آید، بلکه اصرار در تغییر باعث مقاومت طرف مقابل، لج و لجبازی، دعوا و قهر و در نهایت طلاق می شود.

اسفنانی سخنگوی کمیسیون حقوقی مجلس نیز به دیگر علل افزایش میزان طلاق در جامعه اشاره می کند و یادآور می شود: از دیگر عوامل افزایش طلاق وجود برخی ناهنجاری های اجتماعی مانند در دسترس بودن انواع مواد مخدر و ترویج لاابالی گری توسط رسانه های خارجی است که موجب آسیب زدن به ساختارهای مستحکم خانواده و بی دوام شدن زندگی مشترک می شود.

طلاق عاطفی

طلاق عاطفی مرحله پیش از طلاق رسمی است که با ظهورش ادامه زندگی مشترک مورد تهدید قرار می گیرد، حال این سوال مطرح می شود که این پدیده چگونه بروز می کند؟«فرهودی» روانشناس، از طلاق عاطفی چنین تعریفی دارد و می گوید: وقتی بین زن و شوهر، صمیمیت رنگ می بازد، عشق و علاقه دیگر جایی ندارد و حتی تنفر بین آن ها شکل می گیرد، رابطه جنسی اهمیت خود را از دست می دهد، تعهد دیگر معنا ندارد و همچنین نگرانی، مراقبت و توجه در رابطه با طرف مقابل وجود ندارد و در واقع مسیر زندگی زن و شوهر مخالف یکدیگر می شود. این جاست که آن خانواده با طلاق عاطفی مواجه می شود.

وی اعتقاد دارد: چنین زن و شوهرهایی از بودن در کنار هم لذت نمی برند و منتظر فرصتی هستند تا حتی برای چند لحظه از هم دور باشند و یکی از دو طرف به عللی مانند حضور فرزندان، نیاز مالی، ترس از تنهایی یا برای حفظ آبرو در جهت طلاق قانونی اقدام نمی کنند.این روانشناس یادآور می شود: تحقیقات نشان می دهد که بیشترین میزان طلاق عاطفی و طلاق واقعی بین ۳ تا ۴ سال اول ازدواج رخ می دهد.فرهودی از دیگر دلایل بروز طلاق عاطفی را تفاوت های شخصیتی، وجود اختلال شخصیت در یکی از طرفین، نبود مهارت های عشق ورزیدن در حداقل یکی از دو نفر، فقر و فشار اقتصادی، ازدواج بدون آگاهی و شناخت خصوصاً در سنین پایین و نبود انطباق جنسی یاد کرد.

«سازگار» کارشناس امور خانواده نیز به علل دیگری که طلاق عاطفی را در بین زوجین به وجود می آورد اشاره می کند، ناهماهنگی بین زوجین در هنگام ازدواج از جمله مهم ترین دلایل بروز طلاق عاطفی در خانواده است و این موضوع گاهی در هنگام ازدواج مدنظر واقع نمی شود و برخی از ازدواج ها بدون داشتن هماهنگی های لازم و از روی شرایط ظاهری انجام می شود.

وی یادآور می شود: نبود تناسب سنی، طبقه اجتماعی، میزان تحصیلات و حتی بهره هوشی باعث ایجاد خلاءهای روانی در فرد شده و بروز ناهنجاری در زندگی زناشویی را به دنبال دارد. از وی سوال می کنیم چرا بیشتر طلاق ها اعم از قانونی و عاطفی درسنین پایین رخ می دهد، این کارشناس مسائل خانواده در پاسخ می گوید: افرادی که قبل از رسیدن به سن بلوغ ازدواج می کنند چون به دوره ثبات لازم در شخصیت فردی و اجتماعی خود نرسیده اند در زندگی زناشویی دچار مشکل می شوند در حالی که فردی که می خواهد ازدواج کند علاوه بر بلوغ جسمانی و فیزیولوژیکی باید به بلوغ عاطفی، روانی، اجتماعی، عقلانی، اقتصادی و... برسد.

در این بین دکتر علیزاده محقق و پژوهشگر مسائل اجتماعی تاکید می کند: زوجینی که دارای فرزند هستند وقتی دچار مشکلات می شوند گرفتار طلاق عاطفی شده و فقط به خاطر رضایت فرزندان با هم زندگی می کنند.وی می افزاید: وقتی در خانواده ای طلاق عاطفی ظهور کند دیگر به آن واژه «خانواده» اطلاق نمی شود بلکه باید بگوییم «خانوار» زیرا دیگر هیچ ارتباط عاطفی و حتی روابط جنسی بین زوجین وجود ندارد و فقط وابستگی اقتصادی بین آن هاست.

دکتر علیزاده می گوید: برخی زوجین نمی توانند برای زمان طولانی مدت این وضعیت را تحمل کنند از این رو یا به طلاق رو می آورند و یا دچار بیماری های جسمی و روانی می شوند و در بین آن ها هم می توان انحرافات اخلاقی را شاهد بود.نکته تاسف بار این که همه این ناهنجاری ها و مشکلات ساختاری اجتماعی در حالی به مرحله بحرانی رسیده است که ظاهراً دولت هنوز نتوانسته است هیچ برنامه راهبردی و موثری در خصوص کاهش آن اجرا کند.

چکیده گزارش

آمار طلاق در کشور نگران کننده است، به عنوان مثال آمار گواه این است که تهران رتبه نخست طلاق را در کشور دارد و از هر ۴ ازدواج که به ثبت می رسد در همان سال اول زندگی یکی از آن ها منجربه طلاق می شود. کارشناسان مسائل اجتماعی معتقدند که طلاق در شهرهای بزرگ نیز بیشتر از شهرهای کوچک و روستاهاست و آن را ناشی از نبود مهارت های زندگی در بین جوانان و مسئولیت پذیر نبودن آن ها بیان می کنند اما در کنار آن مسائل و مشکلات اقتصادی و تأمین هزینه های سنگین زندگی توانسته بر آمار طلاق بیفزاید.

مسائل فرهنگی از دیگر علل طلاق عنوان می شود زیرا اغلب خانواده ها و جوانان از هم شناخت کامل ندارند و تفاوت فاحش فرهنگی بین آن ها وجود دارد که همین امر می تواند زمینه ساز طلاق باشد. اعتیاد و ناتوانی جنسی از دیگر عللی است که نمی توان در افزایش میزان طلاق نادیده گرفت. طلاق عاطفی هم که در سال های اخیر آمارش افزایش یافته باعث از هم پاشیدگی کانون خانواده ها شده و صمیمیت و روابط عاطفی را بین زن و شوهرها به نقطه صفر رسانده است و اغلب زوجینی که درگیر طلاق عاطفی شده اند فقط به خاطر فرزندان زندگی در زیر یک سقف را بدون هیچ عشق و روابط دوستی و عاطفی ادامه می دهند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha