یک نفر که مدام به شما میگوید: تقصیر تو بود، تو خرابش کردی، چرا نمیتونی یک کار درست انجام بدی؟ بدترین اتفاق اینجاست که همین جملهها میتوانند باعث افسردگی شما شوند یا بینهایت عصبانیتان کنند و به هیچوجه هم از ذهنتان بیرون نمیروند.
یک نفر که مدام به شما میگوید: تقصیر تو بود، تو خرابش کردی، چرا نمیتونی یک کار درست انجام بدی؟ بدترین اتفاق اینجاست که همین جملهها میتوانند باعث افسردگی شما شوند یا بینهایت عصبانیتان کنند و به هیچوجه هم از ذهنتان بیرون نمیروند. تمام روز توی ذهنتان با آن درگیر هستید و به آن فکر میکنید و در نتیجه روزتان را خراب میکنید.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از فرهیختگان ؛ در زندگی ما آدمهای جورواجوری میآیند و میروند که با توجه به زاویه نگاهشان نسبت به زندگی و موقعیت فعلیشان جایی در زندگی ما پیدا میکنند و اتفاقا برایشان هم مهم نیست که اظهارنظرهایشان را برای خودشان نگاه دارند و درباره هر اتفاق و ماجرا و صحبتی هم میتوانند اظهارنظر کنند. این ماجرا همه آدمها را اذیت میکند، مخصوصا که ما مدام به این فکر میکنیم که آدمهایی که میبینیم درباره ما قضاوت نکنند و تصویر خوبی از ما در ذهنشان ثبت کنند. انگار به دنبال یک محدودیت قانونی میگردیم تا در این جامعه زندگی بهتری برای خودمان بسازیم اما مگر این آدمها میگذارند؟ حالا سوال اینجاست که مرز میان انتقاد سازنده و ایرادگیری کجاست؟ ما تا چه اندازه باید به چنین آدمهایی میدان بدهیم و کجا باید در مقابلشان بایستیم؟ اولین قدم زمانی برداشته میشود که شما به این جملهها اجازه ندهید آزارتان دهند.
۱ - وقتی یک نفر جملهای را به زبان میآورد که ایرادی بیاساس است؛ این جمله بارها و بارها در ذهنتان خودش را تکرار میکند. به این خاطر که فکر میکنیم با تکرار چندباره آن، میتوانیم با آن جملهها کنار بیاییم. سعی کنیم منطق این جملهها را پیدا کنیم، دلیل بیاوریم یا حتی به اسم تحقیق و تفحص ذهنمان را با آن درگیر کنیم. اما تکرار چند باره این جملهها، آزار موجود در آن را بیشتر میکند و باعث شود افکار منفی بیشتری به ذهن هجوم بیاورد. سادهترین راه این است که افکار مثبت را جایگزین آن جملهها کنید. تصویرهایی نامرتبط با جملههایی که شنیدهاید و تاثیر ناخوشایندی روی شما گذاشته است. اجازه ندهید جملههای آسیبزننده دیگران، کنترل ذهن شما را در دست بگیرد، به ذهنتان کمک کنید و کمتر به این افکار فکر کنید و خودتان را سرحال بیاورید.
۲ - بیشتر مردمی که در این موقعیت هستند، با خودشان فکر میکنند اگر به آن جملهها پاسخ میدادند، لحظههای راحتتری را میگذراندند و ذهنشان کمتر با موضوع درگیر میشد. اما معمولا در لحظهای که یک نفر با ما درگیر میشود، خودمان فکر میکنیم، «من نمیخواستم دردسر درست کنم»، یا «به نظرم ارزش نداشت.» اما اگر از کنار این جملهها بگذریم و وقتی یک نفر به شکل ناخوشایندی با ما صحبت میکند، به او جواب بدهیم، در واقع جلوی ضربه بیش از اندازه را گرفتهایم و از خود درونیمان محافظت کردهایم.
۳ - اگر قبول کنیم که برای اجرایی کردن دو راه بالا مجبور به فکر کردن هستیم، در مورد راه سوم کمترین میزان سوزاندن فسفر لازم است. در این روش میتوانید از آدمهایی که با جملهها و رفتارهایشان شما را آزار میدهند، دوری کنید. البته وقتی از یک نفر میپرسی، اگر از فلانی خوشت نمیآید، چرا با او معاشرت میکنی؟ بهانههایی مثل محیط کار یا تنها نبودن را میآورد. اما راه غلطی را انتخاب کرده؛ راهی که جلوی زندگی بهترش را میگیرد. وقتی ما با آدمهایی نادان هممسیر شویم و با آنها معاشرت کنیم، طعم واقعی معاشرت با انسانهای خوب را فراموش میکنیم. پس محیط اطرافتان را تغییر دهید و با آدمهای مثبت که حسهای مثبتی به ارمغان میآورند، معاشرت کنید. چراکه نمیتوان روی قدرت شخصی آنقدرها سرمایهگذاری کرد و حتی اگر بیشترین میزان تمرکز را داشته باشید یا کنترل ذهنتان را به خوبی در دست گرفته باشید، بازهم جملات آزاردهندهای که شما را مقصر میداند، روی ذهن و زندگیتان تاثیر میگذارد.
نظر شما