شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۵۴
سلامت نیوز : به راستی آیا تاكنون در خصوص جایگاه و نقش معلولان در جامعه فكر كرده‌اید؟ شاید كمتر كسی به این فكر افتاده كه معلولان «شهروندان طلایی»اند. وقتی می گوییم «طلایی» در اینجا منظور اهمیت و ارزش اجتماعی و فرهنگ معلولان است، همچون ورزشكاران طلایی «دارندگان مدال طلای رقابت های ورزشی» یا مثلا فرصت‌های طلایی در حیات اجتماعی و سیاسی یك جامعه برای این ادعا و اثبات طلایی بودن معلولان دلایل و شواهد كارشناسی و عادلانه ای قابل ارائه است. هر معلول به هر علتی كه دچار معلولیت شده باشد زندگی و زیستن را با مجموعه‌ای از محدودیت‌ها آغاز می‌كند و در هر عرصه‌ای به لحاظ رقابت با دیگران فی الواقع در همان ابتدا امتیازهایی منفی دارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ؛ یعنی تصور كنید كه مثلا در یك مسابقه دو و میدانی كه همه به طور موازی و مساوی در خط مبدا آماده حركتند یك یا چند ورزشكار به فواصلی از یك تا چند متر عقب‌تر بایستند و هنگامی كه سوت شروع رقابت نواخته می‌شود ورزشكاران جملگی آغاز به دویدن سریع كنند و آن چند نفر البته باید تلاش مضاعفی نمایند تا علاوه بر جبران امتیاز منفی در آغاز مسابقه (مسافتی كه عقب‌تر از خط مبدا است) بتوانند مقام و موقعیت قابل قبولی در جمع رقبای پیش تاخته خود كسب كنند زیرا فرض بر این است كه هیچ یك از ورزشكاران نمی‌توانند به این دلیل كه اساسا مسابقه را در فاصله‌ای عقب‌تر شروع كرده‌اند عقب‌ماندگی نهایی خود را در فهرست رده‌بندی توجیه كنند گو این كه عدالت و انصاف حكم می‌كند كه اگر افرادی كه دیرتر و عقب‌تر از بقیه كار رقابت را شروع كرده‌اند این محدودیت ایشان از نظر داوران و همچنین تماشاگران مورد توجه قرار گیرد. بدیهی است در همین مسابقه نابرابر اگر مدال و موقعیت ممتازی به دست آورند ارج و اعتبار این مدال دو چندان خواهد بود. حال از عرصه مسابقه و میدان ورزش به قلمرو مناسبات اجتماعی برگردیم. معلولان در هر سن و موقعیتی كه باشند رقابت برای زندگی و موفقیت را در شرایطی سخت‌تر آغاز می‌كنند و با محدودیت‌هایی دشوارتر از دیگران ادامه می‌دهند.

به نظر من معلولان خواه ناخواه با تنگناهای مضاعفی از جانب اطرافیان خود اعم از خانواده، دوستان، همكاران و همشهریان مواجه‌اند. اغلب این گروه‌ها ادراك صحیحی از مسایل و مشكلات معلولان ندارند و بر مبنای تصورات خود و شرایطی كه خود در آن قرار دارند در زمینه جامعه و معلولان قضاوت می‌كنند و در مسند مدیریت سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و تقسیم منابع و امكانات تكیه می‌زنند. عموم شهروندان در واقع حكم همان داوران و تماشاگرانی را دارند كه صرفا و از زاویه نگاه خود به این رقابت اجتماعی می‌نگرند و به ندرت قادرند كه شرایط مسابقه و رقابت و فاصله نامساوی رقیبانی چند را در نظر داشته باشند كه اساسا دیرتر و عقب‌تر از دیگران شروع كرده‌اند و محدودیت‌ها و مسایل خاص خود را دارند. در هر حال معلولان اگر در فرایندهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مشاركت و رقابت كمتری را بروز می‌دهند ناشی از دو عامل ساختاری و تاثیرگذار است. نخست آن كه جامعه و محیطی كه معلولان در آن رشد می‌یابند و قرار است بالندگی و شكوفایی را تجربه كنند چندان مناسب و مساعد نیست. اغلب شهروندان چنان آموزش نمی‌بینند كه موقعیت و محدودیت‌های معلولان را ادراك كنند و به رسمیت شناسند و در تحلیل‌ها و ارزیابی‌های خود جانب عدالت و انصاف و واقع‌بینی را داشته باشند دیگر آن كه خود معلولان نیز در این گونه مناسبات اجتماعی آسیب می‌بینند و این آسیب علاوه بر آسیب‌های جسمی و غیر جسمی آنهاست. پیامد این آسیب و معلولیت مضاعف ثانویه ناباوری و دیرباوری معلولان در قبال توانمندی‌ها و استعدادهای عام انسانی و به ویژه استعدادهای خاص معلولان است.

چنین می‌توان ادعا كرد كه جامعه در قبال مسایل و تنگناهای معلولان معمولا از سر مسئولیت ناپذیری رفتار می‌كند و تنگناهای ویژه این گروه‌ها را تشدید می‌كند. اصلاح این روندها و فرایندها، مستلزم آموزش همگانی و ارتقای آگاهی و بصیرت عمومی در این عرصه خاص است. از نیمه خالی لیوان سخن به زیادت گفتیم این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت كه معلولان در هر جامعه به دلیل همین محدودیت‌ها و تنگناهای فردی محیطی و اجتماعی، معمولاً واجد توانمندی‌هایی می‌شوند كه لازمه جبران محدودیت‌ها و مكانیسمی برای رقابت آنهاست. این شیوه مقابله و جبران از سار و كار پیچیده‌ای برخوردار است و به راحتی قابل درك و تحلیل نیست. به راستی چگونه معلولان این توانایی‌های ویژه را كسب می‌كنند؟ پاسخ این پرسش در طیفی از دانش‌ها و تخصص‌ها قابل جستجوست. در واقع این یك پرسش میان رشته‌ای است انواعی از عوامل و متغیرهای روحی، روانی، تحولات شخصیتی محیطی و تربیتی نقش می‌آفرینند تا یك فرد به ظاهر ناتوان به چنان میزانی از خلاقیت و توانمندی دست یابد كه شهره خاص و عام شود. این خلاقیت‌ها بعضا شهروندان عادی و حتی نخبگان را به حیرت وا می‌دارد و چه بسا همگنان را و بلكه همگان را به تحسین وا‌می‌دارد.

پویندگی و خلاقیتی كه طیفی از عرصه‌ها و رشته‌ها از علوم تا انواع فناوری‌ها، هنرها، صنایع و فنون، شعر و ادبیات تا تجارت و كارآفرینی و تا ورزش و رقابت‌هایی از این نوع و تاسیسات و فرهنگ را در بر می‌گیرد. گویی چنین به نظر می‌رسد كه برای نیل به این میزان بالندگی جوشش و خلاقیت اساسا معلولیت آنها شرط لازم بوده است. آیا كسی هست كه بتواند منكر این فضیلت‌ها و منزلت‌های اكتسابی باشد. آیا اكنون كسی می‌تواند ادعا كند معلولان اگر به جامعه خدمتی كنند طرحی نو در اندازند و افتخاری بیفرینند هم‌ارز دیگرانند؟ بی‌تردید هر خدمتی كه معلولان عرضه دارند منفعتی كه از آنها عاید دیگران، اعم از خویشاوندان یا عموم شهروندان و همنوعان شود و هر فضیلت و خلاقیتی كه به بار آورند ارزش و اعتباری دو چندان دارد. زیرا این همه را در رقابتی نابرابر پدید آورده و به جامعه انسانی تقدیم كرده‌اند همواره به یاد داشده باشیم كه آنها رقابت و مسابقه را كم و بیش دیرتر و عقب‌تر از دیگران در خط مبدا آغاز كرده‌اند و در نهایت بهره وری و كارآمدی بیشتری را رقم زده‌اند. معلولان این چنین شهروندانی طلایی هستند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha