شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۵۶
کد خبر: 56284

ظاهرا پس از اتمام طرح‌ معرفی ببر سیبری (البته به جای ببر مازندران) و نیز معرفی شیر ژیان ایرانی از هندوستان سازمان حفاظت محیط زیست، در واپسین ماه‌های فعالیت کادر مدیریتی فعلی، به فکر انجام کار دیگری افتاده و میل دارد که بخشی از زمین‌های پارک پردیسان را بفروشد.

واگذاری پارک پردیسان
سلامت نیوز : ظاهرا پس از اتمام طرح‌ معرفی ببر سیبری (البته به جای ببر مازندران) و نیز معرفی شیر ژیان ایرانی از هندوستان سازمان حفاظت محیط زیست، در واپسین ماه‌های فعالیت کادر مدیریتی فعلی، به فکر انجام کار دیگری افتاده و میل دارد که بخشی از زمین‌های پارک پردیسان را بفروشد. ممکن است از بنده خرد بگیرند که‌ای بابا‍! هر کاری که سازمان انجام می‌دهد، تو (یعنی بنده) به آن اشکال می‌بینی و اینکه دیکته نانوشته، غلط ندارد. ولی بنده عرض می‌کنم که در کار طبیعت بسیاری از اعمال و فعالیت‌ها غیرقابل بازگشت می‌باشند و اگر تغییراتی را در طبیعت اعمال نمائیم دیگر قابل برگردانیدن به جای اول نمی‌باشیم. نگاهی به تالاب دریاچه ارومیه که با احداث 40 سد (4 بند- در حال توقف ساختمان است) خشک شد، نگاهی به تالاب گاوخونی که در اثر انتقال آب زاینده‌رود به یزد خشک شد و نظری به دریاچه پریشان که آب او را با 850 حلقه چاه مجاز و 550 حلقه غیرمجاز مکیدند و آن را کشتند همه 6000 هکتار آب شیرین را آن هم در استان فارس که در زمره 8 استان خشک ایران است و هر قطره آب آن باارزش است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ؛ طبیعت در بازسازی خود ید طولانی دارد ولی به‌نظر می‌رسد که وقتی از حد معینی گذشت، دیگر قابلیت ترمیم خود را از دست می‌دهد. این امر در مورد یک موجود زنده (یک واحد زیستی) صادق است و در مورد اکوسیستم‌های بزرگ و وسیع مانند جنگل‌ها صحت دارد. امروزه کیفیت زندگی در شهرها را برحسب قابلیت‌های حیاتی شهرها می‌سنجند. روشن‌تر صحبت کنیم. شهری که از مجموعه ساختمان‌ها (ولو خیلی شیک و مدرن)، تشکیل شده است، در صورتی که موجود دیگری (غیر از انسان) در آن زندگی نکند یا نتواند زندگی کند، هیچ‌گونه جاذبه‌ای برای زیستن انسان‌ها ندارد.نگاهی به یکی از کشورهای خطه جنوبی خلیج همیشه فارسمان بیندازید. ردیف خانه‌های خالی، خیلی شیک و بدون هیچ‌گونه فضای سبز، جنگل و یا حتی درختی. شما حاضرید در چنین شهری زندگی کنید؟ بنده، اصلا و ابدا حتی اگر مجانی باشد. در همین فضا، نهر آبی و سایه‌ساری از درختان و بوته‌ها و مقداری سبزی را بجای سنگفرش و آسفالت تصور کنید؟

 آن وقت همه داوطلب زندگی کردن در آن خواهند شد.درواقع مساله آب و آبادانی و بخصوص فضای سبز چنان در روح و جسم و باورهای ما ریشه دوانیده است که بخشی از سلامت عقل و جسم را ناشی از وجود و نمای فضای سبز در شهر، می‌دانند و اکنون معیار سطح سرانه فضای سبز در شهرهای جهان مورد توجه است. یکی از معیارهای مهمی که به توسط آن شهرهای مدرن مانند تهران، توکیوو تورنتو مورد ارزیابی قرار می‌گیرند، سرانه فضای سبز است. شهرری از سرانه فضای سبز بیشتر از 65مترمربع برخوردار است و تهران تا پایان سال به استاندارد جهانی خواهد رسید. ولی مگر فضای سبز چه می‌کند که ما آنقدر به آن اهمیت می‌دهیم و سلامت جسمی و روانی شهروندان را به آن نسبت می‌دهیم. نکند به قول آن دانشجوی عزیز و کنجکاوم، افراط و تفریط در کار است؟سوال این دانشجو دقیقا اینطور بود:استاد شما می‌گویید که پارک‌های شهری مانند پارک پردیسان ریه شهر بزرگ تهران هستند.

 ریه‌ها اندام‌های بسیار مهم هستند که زندگی ما بیشتر از هر عضوی به آن وابسته است، آیا پارک‌ها به این اهمیت هستند یا شما غلو می‌کنید؟عرض کردم: اتفاقا پارک‌ها در شهر به مراتب از ریه ما مهم‌تر هستند می‌دانید چرا؟ زیرا در کل بدن ما دستگاهی نیست که از هوا اکسیژن بگیرد در حالی که درختان و گیاهان سبزینه‌دار این کار را انجام می‌دهند. آنها می‌توانند اکسیژن را بسازند، تولید کنند و به خون بدهند و خون آنها را به اندام‌ها برساند. حال بگویید پارک‌ها برای زندگی مفیدترند یا ریه‌های ما؟بیایید به 40 سال قبل بازگردیم، آقای مهندس اسکندر فیروز رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست اولویت تاسیس پارک پردیسان را برای تهرانی که آن وقت‌ها بزرگ هم نبود، عنوان کرد. در همان روزها تعداد اتومبیل‌های موجود در تهران در 1390 سه میلیون تخمین زده شد که اکنون حدود 8/2 میلیون دستگاه است. پیش‌بینی درمورد تعداد موتورها نشد (هر کدام به اندازه 8 اتومبیل آلایندگی تولید می‌کنند.) در همان موقع ما از کلمه «ریه» برای این پارک استفاده می‌کردیم. در آن موقع قرار بر آن بود که نمونه‌های گیاهان و جانوران مناطق مختلف ایران در این پارک جمع‌‌آوری شوند که علاوه بر آنکه ریه تهران باشد، جنبه اطلاع‌رسانی، سرگرمی و نیز علاقه‌مندسازی کودکان و نوجوانان نسبت به علوم زیستی، نیز داشته باشد. .

منطقه‌ای که قرار بود به دست طبیعت مناطق ایران سپرده شود و از هر نوع اکوسیستم که آن روزها به آن بیوم می‌گفتند (bioms)، همراه با گیاهان و جانوران ایران در آن به‌وجود آید، قرار ملاقات پنهانی با بولدوزرهایی را داشت که ماموریت داشتند ساختمان‌های 9 و 10 طبقه احداث نمایند. در کوتاه‌ترین مدت ساختمان‌ها ساخته شدند و ستاد سازمان حفاظت محیط زیست از خیابان ویلا (نجات‌اللهی)، به پردیسان منتقل شد و از آن تاریخ به مرور ساختمان‌های جدید به مجموعه اضافه شد. به هر حال این تغییرات گرچه ناگوار بودند ولی امیدوار بودیم که لااقل کل منطقه در اختیار سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد.تا آنکه شایعاتی مبنی بر واگذار کردن و یا فروش قسمت‌هایی از پردیسان عزیز و زیبا به گوش رسید. در این گونه موارد خبرنگاران معمولا این در و آن در می‌زنند که با اهل فن تماس بگیرند ولی هیچ‌کس پاسخگو به خبرنگاران نبود. در صورت عدم وجود اخبار، طبعا ما به شایعات روی می‌آوریم.

به تعدادی از این شایعات توجه کنید:1-‌ پارک پردیسان و یا قسمت‌هایی از آن: قرار متری 8 هزار تومان به یکی از نهادها فروخته می‌شود تا برای پرسنل آنها خانه ساخته شود.2-‌ قسمت‌هایی از پارک پردیسان برای ایجاد تفرجگاه‌ها به بخش خصوصی واگذار می‌شود. تصور کنید که وقتی سازمان از مقامات گرفته تا کارشناسان مختلف پاسخگو و رد و یا تفهیم و تکذیب و یا تائید اخبار نمی‌باشند دامنه شایعات تا کجا پیش می‌رود. ولی به‌راستی اگر ما پردیسان را از دست بدهیم جایگاهی در تهران وجود دارد که به رد و تحقیق جریان بپردازد؟ اجازه بدهید مثالی بزنیم.سال‌ها پیش شهرداری تهران برای افزودن به فضای سبز سرانه تهران تصمیم گرفت باغ‌هایی که در منطقه یک و پنج وجود داشتند را خریداری کند و تبدیل به پارک‌های شهری نماید. این اقدام عملی نشد و اکنون آیا با افزایش ارزش زمین‌ها در ظرف حدود 20 سال گذشته یک دستگاه دولتی و یا ملی توانایی خریداری این باغ‌ها که گاه حدود 60 میلیارد تومان قیمت دارند را در اختیار دارند؟

بنابراین اگر کل و یا مقداری از پارک پردیسان را از دست بدهیم جایگزینی آن برای سازمان حفاظت محیط زیست غیرممکن است.آنچه علاقه‌مندان محیط زیست ایران را آزار می‌دهد، آن است که چرا باید دستگاه عریض و طویلی مانند سازمان حفاظت محیط زیست که وظایف بسیار خطیری را برعهده دارند و آینده سلامت ملت عظیم ایران را در دست دارد شفاف‌سازی لازم را نداشته باشد؟ چرا باید سازمان حفاظت محیط زیست در مقابل سوالات کنجکاوانه خبرنگاران سکوت اختیار کند؟من از آقای محمدی‌زاده درخواست می‌کنم که یک سخنگوی مطبوعاتی از طرف اداره کل روابط عمومی انتخاب کنند تا با جراید و رسانه‌ها در تماس باشند و هر دو یا سه هفته یکبار مردم را در مشروح وقایع قرار دهند.به خدا، اگر در مقابل برخی کم‌توجهی‌ها که در زمان ریاست جنابعالی به امر محیط زیست روا داشته شده است، شما با انتخاب یک سخنگو برای سازمان، اطلاع‌رسانی و شفاف‌سازی را نهادینه کنید، دیگر لازم نخواهد بود که خبرنگاران به تکذیب و یا تائید سازمان بپردازند.ایرانی‌ها به کشورشان علاقه دارند حتی آن سر دنیا هم که باشند، میل دارند از کم و کیف اخبار ایران باخبر باشند. آنان سرنوشت تمساح مجروح رودخانه کاجو در بلوچستان، قرقاول تیرخورده در آجو (مازندران) و گربه شنی بیمار در پارک ملی خارتوران را با علاقه دنبال می‌کنند. به آنها خوراک مطبوعاتی بدهید. از فرصت باقیمانده استفاده کنید و با اتنخاب یک سخنگوی مطبوعاتی، راه را به آیندگان بعد از خودتان نشان بدهید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha