به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق ؛ پارهای از پژوهشگران، نمونههای موجود در پارک ملی «بمو» در نزدیکی شیراز را مرتبط به جمعیت لارستان میدانند ولی بسیاری از منابع این زیرگونه را منحصر به لارستان و بوشهر به حساب میآورند. البته «هریسون» گزارشهای مشکوکی از مشاهده و شکار گونهای گوسپند کوهی در کوهستانهای شمالی عمان داشته که به احتمال بسیار زیاد این نمونهها از جنوب ایران به عمان انتقال یافته و گهگاه از اسارت فرار میکنند. اکنون در سایت پرورش و تکثیر در اسارت Al wabra نمونههای زیبایی از قوچ لارستان در کنار پازن و دیگر نمونههای نایاب خاورمیانه و شاخ آفریقا وجود دارند. کشور ایران به راستی برای پژوهشگران و طبیعتگردان و شکارچیان تروفی، کلکسیونی پربار از زیرگونههایی چون «اوریال ماورای خزر»، «البرز مرکزی»، «ارمنی» و «اصفهان» است. ولی در این میان گوسپند وحشی لارستان تا حدودی مورد بیمهری قرار گرفته است.
مهندس هوشنگ ضیایی اشاره داشتند که در اواخر دهه 1350، بر پایه سرشماری برآورد شد که در حدود 10هزار پازن، گوسپند کوهی و جبیر در جنوب استان فارس وجود دارند ولی پس از چند سال به دلیل برداشته شدن پوشش حفاظتی و آزادی عمل دارندگان سلاح غیرمجاز در کنار تخریب مراتع و اشغال آبشخورها این میزان به 100 فرد کاهش یافت و در 10 سال گذشته، دستاندازی به زیستگاههایی چون «هورمود (هرمود) » به بهانههای گوناگون این زیستگاه شکننده را به شدت رو به قهقرا برده است. با درنظر داشتن موارد یاد شده، مشاهده آگهی تبلیغ تور شکار قوچ لارستان در شبکه اینترنت شاید عجیب درنظر آید. در سایت www. ameri-cana. com میتوان شرایط شکار زیرگونههای گوسپندان کوهی، پازن و آهو را در ایران دید و با بهایی در حدود 15هزار دلار میتوان به نمونه مورد نظر دست یافت. ولی لطفا خشمگین نشده و کسی را به رگبار دشنام نگیرید! مگر در منطقه قبیلهاینشین تورگار بلوچستان پاکستان مدیریت زیستگاه و شکار «قوچ اوریال افغان» و «بز مارخور سلیمان» در کنار افزایش جمعیت گونه و بهبود شرایط زیستگاه برای دیگر گونهها باعث درآمدزایی و بهبود شرایط زیست در جامعهای نشد که حمل اسلحه نشانه مردانگی بوده و ریشسپیدان قبایل حرف اول و آخر را میزنند؟ در این مورد بحث بهرهکشی یا بهرهبرداری پایدار از منابع طبیعی مطرح است.
باید این پرسش مطرح شود که در زیستگاهی چون هورمود لارستان و دیگر نواحی زیستگاه اینگونه، در کنار ورود شکارچیان خارجی چه تفاوتی در کیفیت و مدیریت زیستگاه انجام شده و جوامع محلی از این چرخه مالی چه بهرهای میبرند؟ نکته مهم دیگر که مدیریت اینگونه برنامههای شکار در ایران را به زیر سوال میبرد، سن نمونههای شکار شده است. در تصاویر وبسایتهایی که تورهای شکار در ایران برگزار میکنند، تصاویر نمونه قوچهای اصفهان و شیراز شکار شده با سنی در حدود سه سال به چشم میخورد که از دیدگاه تروفی فاقد ارزش هستند. با این وجود تصاویر حاکی از شکار آن به دست شکارچیان خارجی است. از شواهد امر پیداست که نظارت چندانی برکارکرد گردانندگان تورهای شکار خارجی در ایران وجود ندارد و بسیاری از شکارچیان خارجی بدون آموزش و آشنایی با گونههای ایران به نخستین جنبنده پیش رو شلیک میکنند. یکی از موارد قابل بحث در صنعت شکار ایران، عدم شفافیت لازم است. کشورهایی چون ترکیه و پاکستان با مدیریت واقعگرایانه به جای بهرهکشی از جمعیت زیستگاههای رو به قهقرا، در کنار درآمدزایی و کارآفرینی توانستهاند به افزایش جمعیت گونههای شکاری و مهمتر از همه ایجاد ثبات و پاسداشت زیستگاههای شکننده دست یابند. تنها یوزپلنگ در حکم رگ گردن و ناموس ما نیست.
گوسپند کوهی لارستان به عنوان کوچکترین عضو این خانواده در جهان، در زیستگاههایی با شرایط دشوار و شکننده بیگمان ارزش و اعتباری همپایه یوز آسیایی دارد. پاسداشت زیستگاهها در کنار ثبات و افزایش جمعیت اینگونه، باعث بهبود وضعیت گونههایی چون جبیر و پازن خواهد شد و این احتمال پیش خواهد آمد که به تدریج با افزایش جمعیت و بهبود شرایط زیستگاه، گوسپندان کوهی لارستان گام به گام قادر به جاگیری و احیای جمعیت خود در زیستگاههای قدیم خویش باشند. در حال حاضر، جمعیتی از گوسپندان کوهی لارستان در یک فنس در پارک جنگلی چیتگر وجود دارند و شایعهای وجود دارد که پس از پاره شدن فنس و فرار چند نمونه، برای خالی نبودن عریضه تعدادی گوسپند کوهی البرز مرکزی به این جمعیت ایزوله اضافه شده است. (این مورد در منطقه گنوی هرمزگان به تحقق پیوست که نمونههای غیربومی به جمعیت بومی اضافه شد.) به هوش باشیم! مدیریت شکارگاه و صنعت شکار با شکل فعلی مدیریت محیطزیست در ایران سازگار و منطبق نیست. تجربه کشوری چون پاکستان بیش از تجربیات کشورهایی چون بلژیک و انگلیس با صدها سال قوانین مدون شکار در ایران کاربردی است.
نظر شما