تنها در تهران 15 درصد از متكدیان، روزگاری نهچندان دور، شغلی آبرومند داشتهاند؛ شغلی كه شاید از درآمد آن خرج خانواده بیرون میآمد اما برخوردار نشدن از بیمه بازنشستگی سبب شد كه پس از گذشت سالها، در زندگی این افراد نه از مستمری بازنشستگی خبری باشد و نه از پشتیبانی نهادهای حمایتگر.
این آمار را «رضا جاگیری» معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه، خدمات و مشاركتهای اجتماعی شهرداری تهران به «تهرانامروز» اعلام كرده است. به گفته او تا همین چند سال پیش این افراد كه حالا به متكدی تغییرنام دادهاند، نان بازوی خود را میخوردند و هرروز صبح در حالی كه روزی خود را از خدا طلب میكردند، خانه را ترك میكردند. اما در، همیشه روی یك پاشنه نمیچرخد. پیری و ناتوانی از راه رسید و آنها دیگر توان كار كردن نداشتند. شاید هم بر اثر سانحه ای از كار افتاده شدهاند و دیگر چارهای برایشان نمانده جز اینكه كنار خیابان بنشینند و گدایی كنند. حتی «محمدعلی عرفانمنش »مدیركل امور اجتماعی استانداری تهران نیز روز گذشته با اینكه به عدهای اشاره كرد كه به صورت حرفهای و برای تشكیلات خاصی وارد این حوزه میشوند، تاكید كرد كه «معتقدیم بخشی از این افراد تنها برای رفع نیازهای خود دچار آسیبهای اجتماعی شدهاند.» كارشناسان میگویند نداشتن حمایت بیمهها و خلأ نظارتهای دولتی سبب شده تا روز به روز بر تعداد متكدیان و دستفروشان كشور به ویژه در كلانشهرها افزوده شود.
معتاد نیستم، كمك كن!
مرد كنار یكی از میادین ترهبار شهرداری در خیابان رسالت نشسته و دستبردار نیست. هر عابری كه از كنارش میگذرد او شروع میكند به دعا كردن:«هر چی از خدا میخوای بهت بده! از كار افتاده ام! كمك كن!» یك شلوار وصله زده به پا دارد و یك پیراهن چهارخانه چرك به تن. «اسماعیل» 73 ساله است و 4 دختر در خانه دارد. دلش میخواهد دخترانش ازدواج كنند و زودتر بروند سر خانه و زندگیشان، اما همین كه از این آرزویش میگوید آه میكشد و ادامه میدهد:«كی دختر یه گدا رو میگیره؟»
9 - 8 سالی میشود كه دیگر توان كار كردن ندارد اما پیش از آن در یك شركت بزرگ خصوصی كار میكرده است. میگوید:«آبدارچی بودم. همه در شركت به سرم قسم میخوردند. امانتدار بودم. ببین روزگار با ما چه كار كرد؟ هیچكس هم به فكر ما نیست.» اسماعیل از روزی میگوید كه به همراه متكدیان دیگر در طرح جمعآوری متكدیان او را سوار بر خودرو كرده اند و به یكی از سامانسراهای شهرداری انتقالش دادهاند:«من با بقیه فرق میكنم. نه معتادم و نه مثل خیلیهای دیگر هستم كه گروهی برای گدایی میآیند. خیلیها به من كمك نمیكنند چون فكر میكنند كه معتادم و برای پول مواد گدایی میكنم.»
اقدامات بهارستانیها
به گفته «علیرضا محجوب» عضو كمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، وكلای ملت در مجلسهای هشتم و نهم چندان هم از این امر غافل نبودهاند. بیمه كارگران ساختمانی با قید فوریت به كمیسیون اجتماعی آمده و در دست بررسی است. حتی مجازاتهایی برای كسانی كه مانع بیمه شدن آنها شدهاند، در نظر گرفته شده است. او به تهرانامروز میگوید:«برای این موضوع قوانین زیادی در دست داریم. اما این قوانین یا اجرا نشده اند یا بد اجرا شده اند یا به اشتباه اجرایی شده اند. متاسفانه برخی دستگاههای مسئول و بیمه در این امر به وظایف خود عمل نكرده و هنوز هم در مواردی عمل نمیكنند.
اكنون نیز تنها چاره كار اصلاح بیمههاست.» او ادامه میدهد:«اما به جز همه قوانینی كه در برنامههای توسعه و قانون خدمات كشوری آمده است، در مجلس گذشته طرح بیمه بیكاری را به معنای عام برای همه با رای بالای نمایندگان تصویب كردیم كه شورای نگهبان 2 بار ایرداتی به آن وارد كرده است. هر بار هم رفع ایراد كردهایم اما دوباره طرح را برگرداندند. اگر در همان بار اول تصویب میشد تا حالا یكسال از اجرای آن گذشته بود.» او ادامه میدهد:«برای اجرای این طرح دو هزار میلیارد تومان پیشبینی شده اما این قانون همچنان بین شورای نگهبان و مجلس در رفت و آمد است. مجلس حساسیت این موضوع و وضع مردم را در نظر گرفته است. این یك معضل مهم اجتماعی است. به همین دلیل اعلام كردهایم كه هرچه شورای نگهبان بگوید را اصلاح میكنیم تا زودتر این طرح تصویب شود.» او درباره ایراداتی كه شورای نگهبان به این طرح گرفته است، میگوید:«این ایراد مربوط به تامین منابع مالی بیمه بیكاری كارمندان بود كه هم در دو قانون برنامه بهعنوان تكلیف دولت گفته شده و هم در قانون مدیریت خدمات كشوری به دولت تكلیف شده است. از نظر مجلس دولت براساس این قوانین مكلف است به تامین منابع مالی اما شورای نگهبان كماكان آن را مغایر اصل 75 میشناسد. مشكلات به سهدرصدی مربوط میشود كه دولت باید به كارمندان در زمینه بیمه بیكاری بپردازد و مربوط میشود به یك درصد كمكی كه در همان راستا باید از سوی دولت پرداخت شود.» به گفته محجوب، با حذف بخشهایی كه شورای نگهبان آن را محل ایراد میداند، مجلس در تسریع نهایی شدن این قانون گام برمیدارد و بعد بهطور خاص در طرحی به بیمه بیكاری كارمندان دولت میپردازد.
از گروههای سازمانیافته تا از كارافتادهها
از میان رهگذرانی كه با عجله از خیابان طالقانی میگذرند، كمتر كسی به «شمس الله» توجه میكند كه گوشه خیابان نشسته است. شمسالله هر روز صبح از قرچك ورامین میآید تا بساطش را روبهروی وزارت نفت پهن كند و با فروش جلد شناسنامه یا كیف مدارك خودرو بتواند شكم سه فرزند و همسرش را سیر كند. از درآمدش كه میپرسم سری تكان میدهد و میگوید:«آخرین بار شش ماه پیش بود كه گوشت خریدم!» شمس الله كارگر گچ كار بوده است. 40 سال آزگار نان بازوی خود را به خانه برده است اما این روزها دیگر توان كار كردن ندارد. میگوید كه 60 ساله است اما چینهای صورتش 10 سالی از شناسنامهاش جلو زده اند. از بی كسی و بی پولی گله دارد. از 180 هزار تومانی كه باید در ماه كرایه خانه 50 متریاش را بدهد. از اینكه شرمنده همسر بیمارش است:«دیابت دارد. باید دوا درمان كند اما نه پول دارم و نه بیمه كه ببرمش دكتر.» با گردشی در كلانشهرها میتوان متكدیانی را دید كه تا همین چند سال پیش آرایشگر یا كفاش بوده اند. از كارگران ساختمانی گرفته تا صاحبان مشاغل دیگر نظیر نجاری، خیاطی و... در میان این افراد دیده میشود.
رضا جاگیری معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه، خدمات و مشاركتهای اجتماعی شهرداری تهران میگوید:«معتادان و گروههای سازمان یافته در میان متكدیان حرف اول را میزنند اما این سبب نمیشود كه معضل پیرمردان و افراد از كارافتاده كه تحت پوشش هیچ نهادی نیستند و برای امرار معاش خود چارهای جز گدایی ندارند، نادیده گرفته شود.» او ادامه میدهد:«در كشورهای پیشرفته، اول آنكه نظارتهای دولتی و قضایی برای جلوگیری از بروز چنین اتفاقاتی وجود دارد و اگر شركتها و كارگاههایی، كاركنان خود را بیمه نكنند شناسایی شده و تحت پیگرد قرار میگیرند اما متاسفانه نهتنها از بروز چنین اتفاقی در كشور ما جلوگیری نشده بلكه این افراد در میان غفلت دستگاههای حمایتی برای گذران زندگی خود به تكدی گری روی آورده اند.»
نظر شما