سلامت نیوز : آیا تا به حال به نقاشی كودكان توجه كردید یا به عنوان یك چیز پیش‌پاافتاده از كنارشان رد شده‌اید؟ نقاشی كودكان وسیله انتقال پیام است. كودك از طریق نقاشی، برای بزرگسالان و گاه برای دنیا پیام می‌فرستد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ نقاشی‌های او وسیله‌ای برای بیان خویشتن، فرار از آزارهایی كه دیده و نمادین كردن تابوهایی است كه با رنج بچه‌ها ارتباط دارد و آنان قادر به بیان این رنج‌ها از طریق زبان نیستند.كودك اغلب درون خود را به وسیله كشیدن نقاشی عیان می‌سازد و علایق، عقده‌ها، كمبودها و تمایلات خود را ناخودآگاه در نقاشی‌هایش به كمك سمبل نشان می‌دهد.

در واقع بچه‌ها از طریق نقاشی می‌توانند آنچه را كه در ضمیر ناخودآگاهشان دارند و احتمالا باعث ناراحتی‌ها، نگرانی‌ها، ترس‌ها و اضطراب آنان می‌شود، بیان كنند و با این روش بیرون بریزند.نقاشی می‌تواند احساسات درونی كودك را بیان كند و باعث تخلیه هیجانی وی شود و همین تخلیه هیجانی نیز به درمان بچه‌های مشكل‌دار منتهی شود. نقاشی كودك نه‌تنها هوش و سطح تحول ذهنی او را نشان می‌دهد، بلكه باز كردن نوعی فرافكنی از هستی خود و دیگران است و ما را به مسائل روانی و تاریخچه زندگی كودك رهنمون می‌شود.

نقاشی و فرافكنی كودكان

هم‌اكنون كارشناسان و متخصصان كودك از نقاشی به منزله فرافكنی ناهشیار با هدف شناخت شخصیت و حل مشكلات روانی كودكان مشكل‌دار استفاده می‌كنند، چراكه این روش، امكان نزدیك‌تر شدن به كودك و پاسخگویی به سوالاتی كه وی توانایی بیان آنها را ندارد، فراهم می‌سازد. در حقیقت همه پرسش‌های پنهانی، شادی‌ها، اضطراب‌ها، عشق‌ها و ترس‌های كودك در نقاشی نمایان می‌شود. كودك كه الفاظی را برای بیان احساس خود در اختیار ندارد، از راه نقاشی‌هایش و از طریق راز و رمزهایی مانند خورشید، آب، درخت یا خانه بدون هیچ قید و بندی سخن می‌گوید و پیام خود را به اطرافیان بخصوص والدینش می‌رساند.

چگونگی روابط در خانواده و تاثیر آن بر نقاشی كودكان

برخلاف آنچه تصور می‌شود، كودكانی كه در یك خانواده به دنیا‌ آمده و بزرگ شده‌اند، هر كدام به طرق مختلف توسط والدین خود تربیت و مورد محبت قرار می‌گیرند؛ البته این موضوع را والدین منكر می‌شوند و همیشه اطمینان می‌دهند كه هیچ فرقی میان فرزندانشان نمی‌گذارند. ترجیح دادن یك فرزند به دیگری، انگیزه‌ای كم و بیش ناخودآگانه دارد و حتی اگر این موضوع را كنار بگذاریم، اختلاف در طرز رفتار با كودكان هرگز به اندیشه یا كم و بیش به تعلق خاطر داشتن پدر و مادر بستگی ندارد، بلكه به عوامل عینی دیگری مانند ترتیب تولد، جنسیت كودك و عوامل احتمالی دیگر بستگی دارد؛ به عنوان مثال اگر مادری دلش پسر می‌خواسته، صاحب دختر شود، رفتارش نسبت به نوزاد دختر كمتر محبت‌آمیز یا می‌توان گفت كمتر از صمیم قلب است یا در جوامع مردسالاری، پدران غالبا نسبت به پسران خود سختگیری می‌كنند و بیشتر مراقب كار مدرسه و پیشرفت آنها هستند، در حالی كه در مورد دخترانشان توجه كمتری نشان می‌دهند یا كودك یكی یكدانه و اولین فرزند خانواده،‌ همیشه مورد توجه و مراقبت فراوان پدر و مادر است و چون رقیبی ندارد در روابط عاطفی انحصارطلب است.

كودكان اول هم خیلی بیشتر از دیگر كودكان به خواهر و برادرانشان حسادت می‌ورزند و گاه نسبت به آنان مستبد هم می‌شوند و در كوچك‌ترها احساس كوچكی و زیردستی به وجود می‌آورند.تمام این عوامل و تاثیر آنها در زمانی كه ما از كودك می‌خواهیم یك نقاشی خانواده را بكشد، خود را نشان می‌دهد. اعضای یك خانواده هماهنگ در نقاشی كودكان همیشه با هم و دست در دست هم نشان داده می‌شوند. نزدیك شدن دو یا چند شخصیت در نقاشی كودك نشانگر انس و الفت واقعی آنها یا تمایل كودك به آنهاست.كودك معمولا خودش را نزدیك كسی نقاشی می‌كند كه حس می‌كند در كنارش راحت است یا او را بیشتر از همه دوست دارد.وقتی كودكی حس می‌كند كاملا از دیگر اعضای خانواده جداست یا در صورتی كه نسبت به آنها احساس خاصی نداشته باشد،‌ در نقاشی‌هایش خود و دیگران را به طرق مختلف از هم جدا می‌سازد.

در بیشتر نقاشی‌هایی كه كودكان از خانواده خود می‌كشند، همیشه یك شخصیت اصلی وجود دارد كه كودك بیشترین بار احساسی خود را چه به صورت عشق و ستایش و چه به صورت ترس و دلهره روی او مستقر می‌كند. این شخصیت اصلی و برجسته غالبا قبل از دیگران كشیده می‌شود، زیرا او اولین كسی است كه كودك به او فكر می‌كند و توجهش به او جلب می‌شود. این شخص گاهی در مركز كاغذ ترسیم می‌شود و نگاه‌های دیگر اشخاص به طرف او برمی‌گردد، بزرگ‌تر از بقیه كشیده می‌شود و بیش از بقیه فضای روانی كودك را اشغال می‌كند. كودك در كشیدن اعضای منسوب به این شخص نهایت دقت را می‌كند و گاهی اوقات نیز تصویر این شخص ارزشمند (اهم از پدر، مادر، عمو، خواهر، برادر و...) را چند بار در تصویر می‌كشد.

خلاف این اصل نیز صادق است؛ مثلا كودكی كه پدرش دائم او را تنبیه می‌كند، تصویر او در نقاشی حذف می‌شود یا شخصی كه برای كودك ارزش ندارد، همیشه در آخرین لحظه و با كمترین جزئیات و كوچك‌تر از همه و گاهی خارج از گروه خانواده كشیده می‌شود.نقاشی خانواده كه بسیار زیاد به عنوان وسیله‌‌ای برای تشخیص امراض روانی و تجزیه و تحلیل فردی كودك به كار گرفته می‌شود، در عین حال می‌تواند اطلاعات زیادی برای شناخت محیط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خانواده را ارائه دهد.

نقاشی‌های با احساس

هیجان‌پذیری و هیجان‌ناپذیری: كودكان اغلب هیجان‌پذیری خود را با خطوط كمرنگ، مردد، از سر گرفته شده و گاهی لرزان نشان می‌دهند.كودكان هیجان‌پذیر معمولا از رنگ‌های ملایم، كمرنگ، سایه‌دار و گاهی نیز از خاكستری و سیاه كه گرایش به افسردگی را مشخص می‌كند، استفاده می‌كنند.نقاشی كودكان آرام و هیجان‌ناپذیر، دارای خطوط منظم و استوار است. قطع شدن خطوط غیرضروری و لرزش در آن دیده نمی‌شود و نقاشی از رنگ‌آمیزی متعادلی برخوردار است.

ملایمت، خشونت: در نقاشی كودكان ملایم،‌ خطوط منحنی غلبه دارد و بیشتر از رنگ‌های ملایم و شاد بخصوص آبی و نارنجی استفاده می‌شود.

اما در نقاشی‌های كودكان پرخاشگر معمولا خطوط ترسیم شده زاویه‌دار، پررنگ و پر از تیزی است و جزئیات صورت آدمك‌هایی كه می‌كشند، همه نشان‌دهنده خشم است؛ مثلا چشم دریده، بینی با پره‌های باز، لب‌های كلفت و دندان‌ها و ناخن‌های مشخص و تیز، شانه‌های پهن و مشت‌های گره كرده است. معمولا كودكان پرخاشگر از رنگ‌های زنده تند مانند قرمز همراه با رنگ سبز (نشانه خشم)‌ استفاده می‌كنند همچنین این رنگ‌ها همراه با رنگ سیاه (نشانه احساس گنهكاری توام با میل به آزارگری)‌ در نقاشی این دسته از كودكان غلبه دارد.

شادی، افسردگی و اضطراب: كودكی كه شاد است با ریتم خوبی نقاشی می‌كند و تعادل كلی در شكل‌های نقاشی وی دیده می‌شود. رنگ های نقاشی وی صریح، متنوع، زنده و شاد است. صورت آدمك‌ها با حالت زنده و متعادل است. نمادهای خوشبختی مانند خورشید و گل نیز اغلب در نقاشی این كودكان دیده می‌شود؛ اما در نقاشی كودكان غمگین، خطوط مبهم بوده و غالبا به سمت پایین حركت دارد.

نقاشی‌ها كمرنگ، سایه‌دار و بدون رنگ و پاره‌ای از نواحی كاملا سیاه است و اما در كودكان مضطرب ترسیم و نقاشی به كندی صورت می‌گیرد و گرایش به استفاده از مداد پاك‌كن زیاد است. خطوط یا بسیار كمرنگ یا بسیار پررنگ است و غالبا از سر گرفته می‌شود.

آدمك در نقاشی این دسته از كودكان غالبا معلول، بدون تنه یا آن كه اعضا به صورت ناقص و چسبیده به بدن ترسیم می‌شود، پاها كوچك و نااستوار است و نداشتن ایمنی را در این كودكان آشكار می‌كند. دهان آدمك‌ها به صورت خطی، نامنظم و گاهی دارای حالت خنده‌ای عصبی است، رنگ‌ها سرد و تیره است و گاه رنگ سیاه همراه با رنگ قرمز (نماد خون و پرخاشگری)‌ غلبه دارد و این رنگ‌ها به صورت هاشور، چهارخانه، سایه روشن یا رنگ‌های یكسره نشان داده می‌شود.

رنگ‌ها، خطوط و فضاها چه می‌گویند!

رنگ‌ها یكی از مهم‌ترین ملاك‌ها و معیارهای سنجش شخصیت و شناخت روح و روان كودكان است. رنگ همیشه وسیله‌ای برای بیان ارتباط، احساسات و عقاید بوده و هست، به طوری كه می‌توان به زبان رنگ‌ها صحبت كرد. انتخاب رنگ توسط كودك به طور نسبی می‌تواند اطلاعات صحیحی در زمینه رفتارهای خانوادگی و نوع عملكرد خانواده‌ها در منزل بدهد. به عنوان نمونه كودكانی كه بیشتر از رنگ‌های تیره در نقاشی‌های خود استفاده می‌كنند، معمولا در خانه از آرامش كافی برخوردار نیستند و غالبا پس از بررسی، از مشاجرات پدر و مادر یا بداخلاقی والدین گله می‌كنند. كودكان سالم كه در مراحل رشد طبیعی به سر می‌برند، طبعا گرایش به انتخاب رنگ‌های گرم (قرمز)‌ دارند. این رنگ نشان از نوعی وابستگی، علاقه، تحرك و تمایل به زندگی است؛ به طور كلی می‌توان گفت سرخوردگی‌های كودك كه ناشی از تربیت سوء والدین است مستقیما در انتخاب رنگ‌های او در نقاشی‌هایش تاثیر دارد.

خطوط نیز در نقاشی كودكان بدون وابستگی به محتوا دارای بار شدید بیانی و قدرت وجودی خاصی است. خط می‌تواند به اشكال مختلف مانند ضخیم، نازك، خط نقطه، خط مداوم، عمودی، افقی، زاویه‌دار، مارپیچ و... ظاهر شود. خط‌ها به تنهایی توانایی آن را دارد كه حالت‌های روانی متفاوت مانند غم، شادی، عصبانیت و اطمینان به خود را نشان دهد. كودك در زمان راحتی و شادی خطوطی بازتر و بلندتر را نقاشی می‌كند و ضعف عصبی با فشردگی و كوتاهی خطوط، پرخاشگری یا قطعه قطعه و متغیر كردن و بهم پیچیدن خطوط و احساسات با خطوط نازك و حركات ملایم در آنها نشان داده می‌شود، اما انتخاب فضا توسط كودك در نقاشی‌هایش نیز سخن‌هایی دارد. به طور كلی كودكانی كه نقاشی‌شان را با هماهنگی و تناسب لازم روی كاغذ ترسیم می‌كنند، كودكانی آرام هستند. كودكان كمرو نقاشی خود را در گوشه كاغذ می‌كشند و نقاشی كودكی كه زیاد به طرف چپ كاغذ متمایل شود، نشانگر غم، اندوه، گوشه‌گیر بودن و بی‌اعتمادی نسبت به خود است.

نقاشی در فضاهای انتخابی كوچك نشان از حالت های افسردگی و اضطراب است و استفاده از حاشیه كاغذ برای ترسیم نقاشی به معنای «نیاز مبرم به كمك دیگران» است. وابستگی به مادر از طریق كشیدن نقاشی‌ها در حاشیه كاغذ از بالا به پایین تشخیص داده می‌شود. موجی بودن خطوط و بزرگ‌تر كردن نقطه‌ها و تبدیل دوایر كوچك در كودكان دارای اضطراب دیده می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha