تکدیگری، کودکان کار و معتادان خیابانی از منظر مدیریت شهری فراگیرترین آسیب های اجتماعی هستند که چهره شهر را نیز تحت تاثیر قرار داده اند.
او در گفت و گو با تهران امروز، موارد مطرح شده را تنها بخش آشكار آسیب های پایتخت و سایر كلانشهرها می داند چرا كه زیر پوست این شهر آسیب هایی چون خشونت های پنهان، خشونتهای جنسی، كودك آزاری و غیره بیداد میكند. اگرچه سازمان بهزیستی بر اساس شرح وظایف متولی ساماندهی آسیب های اجتماعی در كشور است در مواردی چون كودكان كار و خیابان بیش از 10 سازمان و نهاد دولتی و غیردولتی متعهد شدهاند تا برای ساماندهی و رسیدگی گام بردارند. با این همه، سالها پس از تشكیل چنین ستادهایی، هنوز متكدیان، كودكان كار و كارتن خوابها، در گوشهگوشه كلانشهرها دیده میشوند.
زخم فقر و اعتیاد در دروازه غار
7 سال بیشتر ندارد. دستش را كه انگار فقر و اعتیاد روی آن كبره بسته، به دست پدر داده. هانیه یك كودك 7 ساله معتاد به شیشه است و به همراه پدر شش ماهی است كه كارتن خوابی را تجربه كرده است. نه اعتیاد شور كودكانه را از سرش انداخته و نه كارتن خوابی. درست مثل بازیگران سینما كف دستش را رو به عكاس میگیرد و با شیرین زبانی كودكانه می گوید:«نگیر معروف می شم!» هانیه دلش می خواهد برود مدرسه.میگوید:«بابام فردا می ره خونه شناسنامه مو میاره كه مدرسه ثبت نامم كنه.»
اما بی خبر است از اینكه از این فرداهای نیامدنی در زندگی پدر زیاد آمده و رفته است. روزهایش را در پارك میگذراند. پا به پای پدر خماری میكشد و نشئگی را تجربه میكند. وقت نشئگی پدر، از شانه هایش بالا می رود و با او بازی می كند. مواد كه به راه باشد پدر، مهربانترین پدر دنیاست اما حاصل خماریهای پدر كبودی دست و صورت هانیه است. هانیه با زنان كارتنخواب بازی هم می كند. خودش میگوید:«سحر جوونه. فقط 20 سالشه. هر وقت میاد تو پارك برام یه چیزی میاره. دیروز هم دستامو لاك زد.» و انگشتش را بالا می آورد تا لاك قرمز ناخنش را نشانم بدهد. ساعت از 2 نیمه شب گذشته است. كودكان این شهر زیر سقف خانههایشان خیلی زود به رختخواب رفته اند تا در هفته اول مدرسه خواب نمانند، جای هانیه اما پشت نیمكت كلاس اول خالی است. پدرش با كلماتی بریده و بریده و آرام میگوید:«پول ندارم بفرستمش مدرسه! اینا همش از بیپولیه...»
معتادان كارتن خواب
لیدا از درد به خودش می پیچد. خودش می گوید از سنگكلیه است. اما معتاد كارتنخوابی كه نزدیك او نشسته می گوید كه از غصه دوری دخترش است. لیدا میان نالههایی كه برای كلیه درد، سر می دهد، میگوید:«مبینا بود اسمش... گذاشتمش بهزیستی.» 6ماهی می شود كه 3 سال حبسش تمام شده اما شوهرش هنوز در زندان است. می گوید:«به ناحق افتادم زندان. مواد مال شوهرم بود اما نتونستم ثابت كنم.» لیدا از درد زار می زند و برایم تعریف می كند كه در مواد بزرگ شده. می گوید:«پدر معتاد، مادر معتاد، عمو معتاد، شوهر معتاد و ...» توی مردمك چشمهایم زل می زند و میپرسد:«تو بودی معتاد نمی شدی؟» صدای ناله هایش بالاتر می رود اما حتی به شرط پرداخت هزینه درمانش حاضر نمیشود برود بیمارستان.
محمود 40 ساله است و به قول خودش از وقتی دست چپ و راستش را شناخته با مواد سر و كار داشته. حالا هم از معتاد بودنش ناراحت نیست. اما دلش نمیخواهد بچههایش راه او را بروند. برای عسل، دختر 9 ساله اش ناراحت است كه شیشه مصرف می كند. یكی از معتادان پاك شده به او قول می دهد كه عسلش را برای ترك به كمپ ببرد. محمود دست ناجی را می گیرد. همراه او قدم می زند. محمود از معصومیت زنان خانواده اش می گوید:«خواهر بزرگمو خیلی دوست داشتم. نوجوون كه بودم خودكشی كرد. دختر بزرگمو خیلی دوست داشتم 15 سالش شد و فرار كرد. اینم از وضع عسلم...»
مهار آسیب ها یك رویاست!
نه افزایش 25 درصدی بودجه سازمان بهزیستی چاره جلوگیری از گسترش آسیب های اجتماعی شد و نه تشكیل ستادهایی برای مبارزه و مهار این آسیب ها. كارشناسان می گویند هر كه بامش بیش برفش بیشتر و شهر هر چه كلانتر، آسیب های اجتماعی اش گستردهتر و كاهش آسیبها میسر نمیشود مگر با هماهنگی بین بخشی. سعید خراطها در این باره به تهران امروز میگوید:«مهمترین علتی كه سبب می شود پژوهشهای انجام شده درباره آسیب های اجتماعی راه به جایی نبرد این است كه آسیبهای اجتماعی ریشه در مسائل اجتماعی دارد و تا این مسائل رو به رشد است امكان مهار آسیب های اجتماعی به یك رویا شبیه است و در بهترین شرایط این آسیب ها تنها تغییر شكل می دهند.»
او ادامه می دهد:«امروز جامعه با مسائلی چون فقر، تبعیض، تورم، بیكاری و بی عدالتی مواجه است. مردم هر روز تحت فشارهای عصبی و روانی قرار دارند و نگاهی به پژوهش ها جهش ناباورانه و غیرقابل پیش بینی مسائل اجتماعی را نشان می دهد بنابراین به دنبال آن آسیبهای اجتماعی نیز رشدی چند برابری دارند.» خراطها میگوید:«آسیب های اجتماعی برآیندی از مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند. مثلا وقتی قیمت كالایی 3 برابر می شود، بالطبع این امر بر خرید و فروش مواد مخدر، سرقت، خشونت، زورگیری، تكدیگری و ... اثر میگذارد.» او با انتقاد از اینكه روند مقابله و ساماندهی این آسیبها براساس شایسته سالاری نیست، می گوید:«بر این اساس است كه از تشكیل ستادها و كمیته ها در حوزه آسیبهای اجتماعی نتیجه مطلوبی حاصل نشده است.»
اطلس آسیب های اجتماعی
قرار است شهرداری تهران بر اساس آخرین وضع آسیبها در تهران، اطلس آسیب های اجتماعی پایتخت را تدوین كند. به گفته معاون سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران «باید اطلاعات آسیب های اجتماعی روزآمد شود و ما هر روز اطلاعات جدید را ثبت میکنیم. در حال حاضر نیز پایه شکلگیری بانک آسیبهای اجتماعی ایجاده شده است.» رضا جاگیری ادامه میدهد:«فضاهای بی دفاع شهری و نقاط پر آسیب و عوامل موثر بر آسیبهای شهر در این بانک تدوین می شود و عملیات تحلیل اطلاعات نیز در حال انجام است.»
وی با یادآوری راه اندازی رصد خانه آسیبهای اجتماعی پایتخت که سال گذشته ایجاد شد، ادامه می دهد:«این رصدخانه وظیفه اش کنترل و گزارش تغییرات آسیبهای اجتماعی شهر است و پیش بینی می کند که آسیبها چه روندی را طی می کنند و ما برای پیشگیری چه راهکارهایی را باید اجرایی کنیم.» به گفته جاگیری، تکمیل این رصدخانه نیازمند کمک و حمایت تمامی دستگاههای مسئول در زمینه آسیبهای اجتماعی است. او درباره فراگیرترین آسیبهای اجتماعی از منظر مدیریت شهری می گوید:«شاید از نگاه دستگاه مسئول آسیبهای اجتماعی مانند بهزیستی فراگیرترین آسیبها، مشکلات دیگری باشند اما از نگاه مدیریت شهری تکدیگری، کودکان کار و خیابانی و معتادان خیابانی بیشتر آسیب های شهر را تشکیل می دهند که سیما و منظر شهر را نیز تحت تاثیر خود قرار دادهاند و بهعلت اهمیت آن در حال آماده سازی بانک های اطلاعاتی در این باره هستیم.»
با این حال آسیب های اجتماعی هر روز زیر پوست این شهر بیشتر ریشه می دوانند. دلیلش تصمیم های غیركارشناسی باشد یا ناهماهنگی های بین بخشی، نگاهی به كلانشهرها نشان می دهد كه آنها همه جا هستند، زیر پل ها، كنار خیابان، سر چهارراه ها و حتی در بهشتزهرا. كافی است چند دقیقه ای را در یكی از پارك های پایتخت بگذرانید. از كودكان فالفروش و آدامس فروش گرفته تا زنانی بچه به بغل، رهگذران را به همه مقدسات قسم می دهند تا شاید سكه ای كاسب شوند. كارتنخوابها كه دیگر جای خود دارند و كمتر كسی است كه این وصلههای ناجور را در گوشه و كنار شهر ندیده باشد.
نظر شما