به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ هر روز برنامه همین است و تنها چند جمله یا حتی كلمه بینشان رد و بدل میشود: «سلام»، «شام حاضر شده»، «شب بخیر» و شاید یكی دو جمله دیگر كه با توجه به شرایط انتخاب و بازگو میشود.مطمئنا هم اگر كسی به آنها بگوید این شیوه زندگی اشتباه است و حداقل بچهها از آن رنج میبرند، میگویند: «باز خوب است كه پدر و مادری بالای سرشان هست. اتفاقا به خاطر بچهها همه چیز را تحمل میكنیم و از حق خودمان میگذریم؛ تا به حال هم اگر طلاق نگرفتهایم فقط به خاطر آنها بوده است.»
برخی از ما این جملهها، دلایل یا توجیهاتی از این دست را از دوستان، آشنایان یا افراد نزدیك خانواده شنیدهایم؛ حرفهایی كه از نگاه گوینده كاملا منطقی است ولی با دیدی جامعتر منشا آنها خودخواهی یا ندانمكاری گوینده است.با دكتر سیدهادی معتمدی روانپزشك گفتوگویی كردهایم كه طی آن درباره علل و عواقب این مساله و اهمیت روابط زن و مرد در خانه و تاثیر آن بر فرزندان صحبت شده است.
طلاق هم دستهبندی دارد؟
بله، به چند نوع تقسیم میشود كه یكی از مشخصترین انواعش، همان طلاق رسمی و قانونی است. زن و شوهر اقدامات لازم را انجام داده و مدارك زوجیت را باطل میكنند. طلاق اقتصادی هم مورد دیگری است كه طی آن زن و شوهر از نظر مالی جدا میشوند و كاری به امور مالی یكدیگر ندارند. غیر از این موارد انواع دیگری از طلاق و جدایی هم وجود دارد. یكی از آنها كه خیلی هم مورد توجه قرار گرفته، طلاق عاطفی است. طلاق عاطفی به حالتی گفته میشود كه طی آن زن و شوهر هیچگونه ارتباط عاطفی با هم ندارند و علاقه زوجیت میان آنها از بین رفته است. این همسران بیشتر شبیه دو همخانه هستند كه فقط در یك مكان مشترك زندگی میكنند و حتی در بسیاری مواقع رابطه جنسی هم با هم ندارند.
چه دلایلی باعث میشود افراد به این نوع زندگی راضی شوند و از طلاق رسمی بپرهیزند؟
در فرهنگ جامعه ما طلاق، كاری مورد قبول و پذیرفته شده نیست و به همین دلیل بسیاری ترجیح میدهند به جای اینكه چنین اقدامی كنند و مورد سرزنش قرار بگیرند، به زندگی مشتركشان ادامه دهند. این افراد معمولا به دلایل مختلف كنار هم زندگی میكنند و طلاق رسمی نمیگیرند. برخی از آنها به خاطر فرزندانشان زندگی در چنین شرایطی را تحمل میكنند و عدهای هم همانطور كه گفته شد، طلاق را بد میدانند و به زعم خود نمیخواهند با این كار مقابل دوستان و آشنایان آبروی خود و خانوادهشان را ببرند.
همچنین كسانی كه در ازدواج دوم خود با مشكل روبهرو میشوند، نگران عواقب ناشی از طلاق هستند، به همین دلیل از این كار پرهیز میكنند.
آمار مشخصی درباره طلاقهای عاطفی وجود دارد؟
با توجه به اینكه آمارگیری خاصی در این زمینه انجام نمیشود، نمیتوان درصد خاصی هم برای آن اعلام كرد؛ ولی در زندگی ماشینی و در شرایطی كه ارتباطات میان زن و شوهر خیلی كم است یا در وضعیتی كه آنها همدیگر را خیلی كم میبینند وقتی خانوادهها نیمهگسسته هستند یا زمانی كه مشكلات مالی زیادی در خانواده به چشم میخورد و با كوچكترین تنشی ارتباط میان زن و شوهر دچار مشكل میشود، متاسفانه شاهد طلاق عاطفی زوجین هستیم.
آیا میتوان گفت طلاق عاطفی فقط برای زوجهایی اتفاق میافتد كه چند سال از زندگی مشتركشان گذشته است؟
بله، معمولا افرادی دچار طلاق عاطفی میشوند كه سالهایی از زندگیمشتركشان گذشته و اغلب بچههم دارند. همچنین ممكن است زن و مرد از ابتدا به اجبار اطرافیان با هم ازدواج كرده باشند؛ مثلا در شرایطی بهرغم اینكه زن، فرد دیگری را دوست داشته، مجبور شده است با همسر فعلیاش ازدواج كند. در چنین مواردی هم ممكن است زوجین به سوی طلاق عاطفی بروند؛ ولی عمده طلاقهای عاطفی به دلیل موارد دیگری اتفاق میافتد كه بیان شد.
در صورتی كه همسران تصمیم بگیرند در چنین شرایطی كنار هم زندگی كنند، چه عواقبی در انتظارشان خواهد بود؟
همسرانی كه در این وضعیت زندگی میكنند مانند دو همخانه هستند كه چندان منفعتی برای یكدیگر ندارند. به همین دلیل میتوان گفت از نظر روحی مانند كسانی هستند كه در حالت قهر، كنار هم زندگی میكنند؛ در نتیجه فشار ناشی از این نوع زندگی را هم احساس خواهند كرد.
از طرف دیگر، موضوع بچههایی كه در این خانوادهها زندگی میكنند نیز مطرح است؛ چرا كه فرزندان رابطه سرد میان والدین را بخوبی میبینند و درك میكنند و با توجه به اینكه معمولا الگوبرداری بچهها برای ارتباطات اجتماعی، خانوادگی، ازدواج و... از پدر ومادر صورت میگیرد، این نوع زندگی موجب بروز تاثیرات مخربی در آنها میشود كه یكی از مهمترین آنها ایجاد بدبینی است. در این شرایط حس بدبینی نسبت به جنس مخالف در فرزندان ایجاد شده و این نگرش گسترش پیدا میكند و منجر به ایجاد خانوادههایی نامتعادل، متزلزل و به دور از تعالی شود. با این توضیحات، در بسیاری از مواقع ما به همسران توصیه میكنیم به محض بروز چنین وضعی، طلاق فیزیكی گرفته و از هم جدا شوند؛ چون اگر بچهها همراه با پدر و مادری كه طلاق عاطفی گرفتهاند زندگی نكنند، به مراتب شرایط بهتری دارند. در واقع میتوان گفت در بسیاری از مواقع بچههای طلاق در مقایسه با بچههایی كه در خانوادهای پرتنش و به دور از علاقه زندگی میكنند، آسیب كمتری میبینند.
برای پیشگیری از طلاق عاطفی چه راهكاری وجود دارد؟
ما همیشه به خانوادهها تاكید میكنیم هنگام ازدواج علایق دختر و پسر را در نظر بگیرند و از ازدواجهای اجباری پرهیز كنند. همچنین از ازدواجهایی كه فاصله سنی زیادی میان زن و شوهر وجود دارد یا خانوادهها همسطح هم نیستند نیز باید اجتناب كرد. یعنی وقتی خانوادهها از نظر مالی، اعتقادی، فرهنگی و... با یكدیگر هماهنگی ندارند بهتر است ازدواج صورت نگیرد.
پس از ازدواج هم زن و شوهر باید دقت داشته باشند از انباشته شدن مسائل جلوگیری كنند و بموقع به فكر برطرف كردن آنها باشند. مطمئن باشید انباشته شدن دلگیریها و مسائلی از این دست بتدریج شما را با مشكل مواجه خواهد كرد. به همین دلیل همه زوجها باید یاد بگیرند كوچكترین مشكلها و اختلافها را هم دور از چشم بچهها با هم حل یا به بزرگتر خانواده و مشاور مراجعه كنند.
نظر شما