به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ او دو روزه بود كه پدر و مادرش بچه رنجور 700 گرمیشان را كه كیستی در كلیههایش داشت در گوشهای از خیابانهای قمصر كاشان رها كردند و گوش به زنگ ماندند كه كی از گرسنگی میمیرد.
اما حسین مثل یك ناجی از راه رسید. وقتی او آمد لبهای مطهره از شدت سرما كبود شده بود و مورچههای فرصتطلب به بدنش هجوم برده بودند و پاهایش را گاز میگرفتند و نوزاد جیغ میكشید.
حسین سراسیمه نوزاد را بغل كرد، مورچهها را كه پاهای نازك و استخوانی او را گاز گرفته بودند با دستهایش پس زد و نوزاد زخمی را كه دیگر نایی برای ناله كردن نداشت به بیمارستان برد.
درد مطهره كیستی بود كه در كلیههایش بود، همان دردی كه پدر و مادرش بلافاصله پس از تولد از آن باخبر شده بودند و برای خلاصی از زحمت پرستاری از كودكی رنجور، او را سر راه گذاشتند تا هر چه زودتر بمیرد و زحمت را كم كند.
اما حسین دلش طاقت نیاورد، ضجههای دردناك مطهره از او فرشتهای مهربان ساخت كه بالشهایش را زیر بغل دخترك بگذارد و در خانه محقرش پناهش دهد.
حسین با خرج خودش كیست كلیه مطهره را جراحی كرد، اما دخترك حالا گرفتار نارسایی كلیه است كه اگر روزی چهار بار دیالیز نشود، میمیرد.
حسین و همسرش حرفی برای ادامه دیالیز ندارند، اما دستشان خالی است. او كارگر شهرداری قمصر است كه در فضاهای سبز باغبانی میكند و حقوق بخور و نمیرش اگر شانس بیاورند كفاف سیر شدن شكمشان را میدهد.
هزینههای درمان مطهره اما خیلی زیاد است. حسین و زن و دو فرزندش مدتهاست كه نیمهسیر میخوابند و بعضی روزها از غذا خوردن صرفنظر میكنند تا داروهای مطهره را جور كنند.
پزشكان گفتهاند دردهای مطهره با پیوند كلیه تمام میشود، اما حسین هیچ پولی برای خرید كلیه ندارد، حتی اگر ماهها گرسنگی بكشد و ریال به ریال درآمدش را پسانداز كند.
حسین حالا هر روز سرش را رو به آسمان میكند و طوری كه مطهره نشنود زمزمه میكند كه دختر كوچك من! بالاخره روزگار سخت و آوارگیات تمام میشود و دیگر كسی به تو كینه نمیورزد و آرزوی مرگت را نمیكند.
حالا اگر شما مردم مهربان و نوعدوست میخواهید با مردی كه پدر نبود، اما پدری را در حق كودكی بیكس تمام كرد، همصدا شوید با خبرنگار خبرگزاری فارس كه خودش از نزدیك مطهره را دیده و از زندگی پرزجرش عكس انداخته، تماس بگیرید تا دختر كوچك كاشانی بداند كه در ایران آدمهای مهربانی هستند كه دلشان از درد و رنج دختری معصوم میلرزد.
نظر شما