سه‌شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۱ - ۱۵:۱۳
کد خبر: 57526
سلامت نیوز : هنوز در را كامل نبسته بود كه پدر با صدایی بلند گفت: كجا بودی؟ صدای پدر آنقدر بلند بود كه بهروز حتی نتوانست بگوید سلام. مادر با حالتی كه مثل همیشه حال و هوای میانجیگری داشت وسط آمد و با اضطرابی كه از چشمانش پیدا بود، گفت: پسرم می‌دونی چقدر نگرانت شدیم.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم  ؛ بهروز هم با حالتی كه نشان از آرامش داشت گفت: فقط یك ساعت دیر كردم. موبایلم شارژ نداشت و... ناگهان لحن مادر عوض شد و با فریادی كه همراه با گریه بود گفت: شماها آخر منو می‌كشید. بهروز هم به دنبال مادر فریادی كه نشان از خستگی داشت زد و به سمت در رفت و در را بشدت بست.

صبر یا خشونت؟

خشونت و كشمكش‌های خانوادگی در كنار سایر دغدغه‌های زندگی شهری مانند ترافیك موجب شده تا فضای تشنج به جامعه و محیط كار نیز كشیده شود. كاملا مشخص است بسیاری از دعواها بر سر جای پارك و بوق‌زدن‌های بیجا متعلق به محیط​های نا آرام است و برای به دست آوردن محیط آرام احتیاجی به شعبده و رمل و اصطرلاب نیست، اما با دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی كه امروزه زندگی شهری به ما تحمیل می‌كند، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم همه چیز همیشه بر وفق مراد باشد. بنا براین، در بسیاری از موارد باید همه چیز و همه كس را آن‌گونه كه هست بپذیریم و به جای عصبانیت و اعمال خشونت سعه‌صدر را پیشه كنیم.

خشونت پنهان

دكتر آناهیتا خدابخشی كولایی، روان‌شناس و مدرس دانشگاه شهید بهشتی، با تاكید بر الگوهای مشاهده‌ای در افزایش رفتارهای خشونت‌آمیز در كودكان و نوجوانان، درباره نقش خانواده در رشد پرخاشگری و خشونت در جامعه می‌گوید: خشونت و پرخاشگری همیشه به صورت مشخص و كلامی و فیزیكی بر فرزندان ما تاثیر نمی‌گذارد. بلكه در بسیاری از موارد در قالب خشونت پنهان در ذهن كودك و نوجوان ما نقش می‌بندد.

وقتی پدر و مادر با هم دعوا نمی‌كنند ولی حرف هم نمی‌زنند، این موضوع به دلیل باور پذیری كودكان​، تاثیرات منفی زیادی بر آنها می‌گذارد. معمولا فرزندان ما از طریق مشاهده رفتارهای ناشایست كه همان الگوهای مشاهده‌ای نام دارد از رفتار پدر و مادر الگوسازی می‌كنند. به عنوان مثال در بسیاری از موارد والدین در زمان اختلاف فرزندانشان را حلقه واسط قرار می‌دهند و از آنها استفاده ابزاری می‌كنند به طوری كه بدون این‌كه خشونتی از خود نشان دهند با قهر‌كردن، كودك یا نوجوان را تبدیل به پیكی برای انتقال پیام‌های خالی از مهر و عاطفه خودبه یكدیگر می‌كنند​.

زیر پوست جامعه!

عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی با بیان این‌كه خشونت‌های جسمی، كلامی، عاطفی و روانی تاثیرات مخرب یكسانی بر فرزندان و نسل آینده ما دارد، درباره اهمیت رواج این خشونت‌ها در جامعه و پیامدهای مخرب آن می‌گوید: متاسفانه خشونت در جامعه ما به صورت امری عادی در آمده است به طوری كه در رانندگی و سایر مناسبات كلامی و رفتاری آن را مشاهده می‌كنیم. برای مقابله با این معضل باید آستانه تحمل‌پذیری در جامعه را بالا برد به صورتی كه صلح و تحمل‌پذیری به صورت یك فرهنگ در آید. به عنوان مثال اگر بتوان تدبیری اندیشید كه مجازات‌هایی مانند اعدام در مقابل چشم مردم انجام نشود و به گونه‌ای دیگر بتوانیم به مجرمان و گناهكاران درس عبرت بدهیم، همه اینها می‌تواند فرهنگ تحمل‌پذیری را ارتقا دهد.

توصیه‌ای برای مشاوران​مدارس

این روان‌شناس در توصیه به مشاوران ​مدارس و نهادهای آموزشی می‌گوید: پسران و دخترانی كه در خانواده‌های خشن بزرگ می‌شوند علائم مشخصی دارند. دخترانی كه قربانی ناملایمت‌های پدران و مادران هستند معمولا گوشه گیر بوده و افت تحصیلی در آنها به وضوح مشاهده می‌شود. ولی این موضوع در پسران متفاوت است و علاوه بر افت تحصیلی به صورت انفجاری و دعوا بروز پیدا می‌كند. همچنین پسرانی كه قربانی كمبود محبت والدین هستند به مروز زمان به انزوا كشیده می‌شوند و مهارت‌های اجتماعی در آنها پایین می‌آید. بنابراین مشاوران ​مدارس باید به تناسب جنسیت، علائم خشونت را در نوجوانان مورد بررسی قرار دهند.

تاثیر خشونت در افرادی با بیماری‌های خاص

كولایی درباره تاثیر خشونت بر افرادی كه به دلیل بیماری‌های خاص از لحاظ جسمی ضعیف‌تر هستند و مشكلات روحی و روانی دارند، می‌گوید: خشونتی كه معمولا این افراد با آن مواجه هستند به صورت پرخاشگری و از نوع لفظی و فیزیكی نیست، بلكه​ به شكل خرده‌گیری و انتقاد است.

نكته: دخترانی كه قربانی ناملایمت‌های پدران و مادران هستند، معمولا گوشه گیر بوده و افت تحصیلی در آنها بوضوح مشاهده می‌شود. ولی این موضوع در پسران متفاوت است و علاوه بر افت تحصیلی به صورت انفجاری و دعوا بروز پیدا می‌كند

در بسیاری از خانواده‌ها به دلیل مشكلات خاصی كه این افراد بدون آن‌كه بخواهند، برای اعضای خانواده ایجاد می‌كنند و به قولی دست‌و‌پاگیر می‌شوند، نگاهی كه نشان از بی‌محلی و به حساب نیاوردن این افراد دارد، بتدریج زمینه‌های خشونت را در آنها افزایش می‌دهد. بویژه در سنین پایین كه فاصله گرفتن از این افراد و برخورد تحقیر‌آمیز با آنها بیشتر به علت نا آگاهی خانواده‌هاست. مهم‌ترین وظیفه اعضای خانواده در مقابل این افراد این است كه بیماری آنها را بپذیرند و از سوی دیگر مهارت‌های مختلف را به آنها آموزش داده و از جامعه دورشان نكنند.

ریشه‌ها و نشانه‌های خشونت

ستاره حسینیان، روان‌شناس و مدرس دانشگاه، در تعریف خشونت از هیجانات منفی نام می‌برد و می‌گوید: اغلب هیجانات منفی باعث می‌شود فرد برای دفاع از خود به خشم متوسل شده و این خشم اگر كنترل نشود بتدریج به خشونت تبدیل خواهد شد. وی مهم‌ترین راهكارهای جلوگیری از خشونت را ایجاد فضایی گرم در خانواده، گذشت در موقعیت‌های ناكامی برای فرزندان، یادگیری جرات ورزی، جلوگیری از تحقیر، پرهیز از رواج هیجانات منفی در جامعه، تخلیه ناراحتی‌ها و استرس‌ها از طریق كنترل و مدیریت رفتار، ارتقای معنویت و روح گذشت، تحریك‌نكردن نقاط ضعف افراد، ورزش‌كردن، ​ صبر و شكیبایی، پذیرفتن محدودیت‌ها و كمبودهای اجتماعی، پاداش برای رفتارهای مثبت در خانواده، نهادهای آموزشی و سازمان‌ها و آشناشدن مردم با حقوق انسانی بر می‌شمارد و همچنین عدم كنترل كلامی و رفتاری، بر افروختگی چهره، تغییر تن صدا، تعرق بالا، قرمز شدن چشم، گرفتگی عضلات و تغییر فشار خون را از نشانه‌های رایج خشونت در افراد می‌داند.

ارتباطات انسانی نادرست و خشونت

این روان‌شناس كه سال‌های زیادی به عنوان مشاور تربیتی در مدارس مشغول به كار بوده است، با تاكید بر نقش نهاد خانواده و مدرسه در شكل‌گیری رفتارهای خشونت‌آمیز ارتباطات انسانی در جامعه را نیز در ترویج خشونت مهم دانسته و می‌افزاید: متاسفانه الگوهای رفتاری در جامعه به صورتی است كه موجب می‌شود كودكان و نوجوانان از این رفتارها الگوبرداری كنند. عمده این رفتارها نیز برای حفظ موقعیت و عمدی است. متاسفانه این الگوهای نادرست رفتاری در رفتار سازمانی نیز مشاهده می‌شود. به طوری كه در برخی از موارد جبهه‌گیری به عنوان حربه‌ای برای عدم پاسخگویی تبدیل شده كه نشانگر الگوهای نادرست سازمانی است. البته در چند سال اخیر طرح تكریم ارباب رجوع و تاكید مسئولان اجرایی بر این رفتار اقدام ارزشمندی بوده​ است.

خشونت و دغدغه‌های زندگی

عضو سازمان نظام روان‌شناسی كشور ادامه می‌دهد: بیشترین تماس‌ها و الگوبرداری‌های رفتاری كودكان و نوجوانان در محیط خانواده انجام می‌شود. وقتی كودك یا نوجوان در میان اعضای خانواده امنیت روانی ندارد و پس از آن وارد مدرسه شده و با معلمانی سر و كار دارد كه پر از دغدغه‌های روزمرگی و مشكلات زندگی هستند زمانی كه وارد جامعه می‌شود، این پیشینه مانند زخم كهنه‌ای سر باز می‌كند. بنا براین وجود موج منفی در جامعه كه تا حد زیادی ناشی از وجود مشكلات اقتصادی است این خشونت را در خانواده، از طریق پدر و مادر، در مدرسه از طریق معلمان و در جامعه از طریق ارتباط‌ها و تعاملات نامناسب مردم با یكدیگر به صورت ذخیره‌ای ثابت در ذهن و اندیشه نوجوان ماندگار می‌كند.

تعادل در برآوردن خواسته‌های فرزندان

به عقیده حسینیان، یكی از مهم‌ترین نكات تربیتی ​ فرزندان در نهاد خانواده پایین آوردن سطح توقع آنهاست. وی در این باره می‌گوید: اگر همه خواسته‌های فرزندان را برآورده کنیم ، توقع‌شان افزایش یافته و در زمانی كه نتوانیم این کار را انجام دهیم ،​ از خشونت به عنوان ابزاری برای برآوردن خواسته‌هایشان استفاده می‌كنند. به طوری كه این كار به نوعی باجگیری توسط فرزندان تبدیل می‌شود. اما​ كمبود محبت نیز از سوی والدین باعث افزایش روحیه خشن در فرزندان می‌شود به طوری كه تكرار آن بتدریج به صورت ذخیره‌های رفتاری در آنها رشده كرده و تثبیت می‌شود.

چه باید كرد؟

هیچ‌كدام از ما ذاتا عصبانیت را دوست نداریم و معمولا شرایط محیطی و جبر زمانه باعث می‌شود تا به قول قدما «از كوره در برویم. »این نشان می‌دهد ​ بسیاری از موارد در مقابل مشكلات و سختی‌ها با كمی تمرین می‌توانیم صبر را هم امتحان كنیم، اما از سوی دیگر نباید از كاستی‌هایی كه نظام مدیریت اجرایی ما در حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی دارد، بسادگی گذشت. ناكامی در رسیدن به هدف، تعارض در موقعیت‌هایی كه فرد توان تصمیم گیری مناسب را نداشته باشد، حفظ موقعیت فرد در حالتی كه جایگاه متزلزلی در خانه یا محل كار داشته باشد، عوامل اجتماعی نظیر آلودگی‌های صوتی، ترافیك، كار روزانه و بیكاری از مهم‌ترین مواردی است كه روان‌شناسان در افزایش پرخاشگری و خشونت موثر می‌دانند؛ عواملی كه متاسفانه ناشی از نبود امنیت و آرامش روانی در جامعه ما محسوب می‌شود و در كنار ساختار اشتباه نظام تربیتی خانواده‌ها خشونت را در جامعه رواج می‌دهد. بنابراین، در این میان نقش مسئولان و نهادهای آموزشی و فرهنگی برای ایجاد محیطی پرطراوت و شاداب در جامعه با حل مشكلات اقتصادی و فرهنگی تا حد زیادی می‌تواند آرامش روانی را در محیط خانواده و جامعه برای تربیت صحیح فرزندان از یك‌سو و اصلاح ارتباطات انسانی بین مردم از سوی دیگر برقرار كند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha