شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۵
کد خبر: 57753
سلامت نیوز :روند تدریجی خشک شدن دریاچه ارومیه که از یک دهه پیش آغاز شده بود در سالی که گذشت بیش از پیش شدت یافت اینقدر که دیگر حتی با وجود ترسالی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه و بارش‌‌های مکرر در نیمه دوم سال 90 باز هم سطح آن کاهش یافت.

به گزارش سلامت نیوز بهروز حسنی‌مهمویی، دانشجوی رشته دکترای تغییر اقلیم در استرالیا در این باره به اعتماد می‌گوید: با اینکه شمال غرب کشور سال گذشته از بارندگی بیشتر از میانگین بلندمدت برخوردار بوده و در سال آبی جاری هم تا به اینجا روز‌های خوبی را سپری کرده است، اما مقایسه شرایط دریاچه ارومیه با سال گذشته نشان‌دهنده کاهش مساحت دریاچه است. این موضوع در هر دو بخش شمالی و جنوبی دریاچه محسوس است هرچند در بخش جنوبی کاهش عمق و مساحت با وضوح بیشتری قابل مشاهده است.

این امر در کنار مطالعات علمی متعدد نشان‌دهنده آن است که طبیعت نه تنها آنقدرها هم که می‌گویند در بروز بحران مقصر نیست که بعید است بتواند به تنهایی آن را رفع کند. از سوی دیگر بسیاری از کارشناسان محیط زیست و منابع آب، ساخت 38 سد در حوضه آبریز دریاچه ارومیه را دلیل بروز بحران در این منطقه عنوان می‌کنند اما محمدجواد محمدی‌زاده رییس سازمان حفاظت محیط زیست همچون دیگر اعضای دولت و نیز وزیر نیرو معتقد است عمده‌ترین علت نابودی دریاچه ارومیه خشکسالی بوده و سدها تنها 5 تا 10‌درصد در بروز خشک شدن دریاچه نقش‌آفرین بودند.

در همین حال محمود احمدی‌نژاد نیز اخیرا به برخی سر و صدا‌های بلند شده در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه اشاره کرده و گفته: براساس ارزیابی‌ها دریاچه ارومیه هر 500 سال با چنین شرایطی روبرو می‌شود به طوری که پیش‌بینی می‌شود وضعیت بارش اندک و خشکسالی در این منطقه حاکم باشد. به گفته او: «500 سال پیش نیز دریاچه ارومیه چنین وضعیتی داشته و بیش از 300 میلیمتر کاهش بارندگی در این منطقه اتفاق افتاده است».

 البته تاکنون مدارک و مستندات مربوط به خشک شدن این دریاچه در 500 سال گذشته ارائه نشده است. در تازه‌ترین گزارش‌‌های منتشره اعلام شده که حدود 280 هزار هکتار از وسعت دریاچه کاسته شده و غلظت نمک موجود در آب نیز به حالت فوف اشباع یعنی 400 گرم در لیتر افزایش یافته است. با این حال طرح‌‌های سدسازی یکی پس از دیگری به بهانه توسعه اراضی کشاورزی و تولید بیشتر گندم همچنان ادامه دارد و راهکار ارائه شده برای مقابله با نابودی دریاچه نیز تنها به بارورسازی ابرها و پروژه انتقال آب از مرز ایران و عراق و از رودخانه زاب ختم شده است.

پروژه‌یی که فاقد گزارش ارزیابی استراتژیک است و منتقدان زیادی دارد. منتقدان زیست محیطی معتقدند انتقال آب از این رودخانه یا هر رودخانه دیگری به ارومیه نه تنها مشکل خشک شدن دریاچه را حل نمی‌کند بلکه تنها باعث از بین رفتن اکوسیستم در نقطه مبدا انتقال آب خواهد شد و هزینه‌‌های کلانی را بر کشور تحمیل خواهد کرد در حالی‌که با افزایش راندمان آبیاری در بخش کشاورزی می‌توان با صرفه‌جویی در آب، حقابه دریاچه را هم تامین کرد.

از سوی دیگر برخی کارشناسان معتقدند آب پشت سدها هر چه سریع‌تر باید به سمت دریاچه رها شود تا پارک ملی دریاچه ارومیه از بحران‌های آتی که پیامد‌های اقتصادی و اجتماعی فراوانی دارد نجات یابد. اما متاسفانه هنوز هم توسعه کشاورزی ناپایدار در کشور مقدم بر حفظ محیط زیست است. این در حالی است که 23 سال پیش و درست درحالی که بخش‌‌های وسیعی از دریاچه آرال برای دستیابی به اهداف بلندپروازانه سردمدران توسعه در شوروی سابق از بین رفته بود، برنامه‌ریزان آب دولتی در یک مقاله در یکی از نشریات این کشور اعلام کردند: «باشد تا دریاچه آرال به زیبایی بمیرد، چرا که به هیچ دردی نمی‌خورد».

گویی از بین رفتن 60‌درصد وسعت دریاچه آرال تا آن زمان، هنوز هم کافی نبود که اینبار کاهش گریزناپذیر آب دریاچه آرال نه تنها از سوی برنامه‌ریزان این کشور پیش‌بینی، بلکه حتی توجیه هم شده بود! و اینچنین بود که امروز از نام پرآوازه دریاچه آرال هیچ چیز باقی نمانده است. روی گوگل‌ارث که می‌روید دیگر خبری از دریاچه پهناور آرال نیست بلکه به جای آن بیابانی است که اکنون روی تمام نقشه‌‌های دنیا «صحرای AKum» نام گرفته است. صحرایی که زمانی نه چندان دور پرآب‌ترین دریاچه منطقه بود اما امروز یکی از کانون‌‌های بحران‌زای آسیای مرکزی است.

 به واقع بدترین فاجعه اکولوژیکی که در پی انحراف آب رودخانه‌ها در جهان دیده شده کوچک شدن دریاچه آرال در آسیای مرکزی است. چراکه در گذشته میزان تبخیر از دریاچه با میران آب ورودی از رودخانه‌‌های آمودریا و سیردریا (سیحون و جیحون) هماهنگ بوده است اما از دهه 1950 ریاست جمهوری شوروی با این شعار كه پنبه، طلای سفید و كالای مهم استراتژیك كشور است اراضی زیر كشت پنبه را از 5/3 میلیون به 5/7 میلیون هكتار افزایش داد و بدین ترتیب جریان آب ورودی به دریاچه با ساخت شکبه گسترده‌یی از سدها و کانال‌‌های آبیاری قطع شد.

اما نتیجه بلندپروازی و جاه‌طلبی‌‌های رییس جمهوری سابق شوروری سرانجام در دهه 1980 میلادی آشكار شد، آب ورودی به دریاچه آرال در مقایسه با دهه 50 به یك‌دهم كاهش و وسعت دریاچه نیز تا 70‌درصد تقلیل یافت و 100 كیلومتر از هر طرف پس‌روی كرد. دو بندر موینیاق در ازبكستان و آرالسك در قزاقستان خشك و متروك شد. صنعت شیلات در این دو بندر به همراه 60 هزار شغل از بین رفت و همه آرزو‌های دولتمردان سابق شوروی با نابودی مزارع پنبه همانجا دفن شد.

هزینه‌‌های جبران‌ناپذیر اقتصادی و زیست محیطی تنها پیامد تصمیمات غلط حاكمان دهه 50 شوروی نبود بلكه فجیع‌تر از آن افزایش شوری آب شرب و محروم كردن پنج میلیون انسان از آب شیرین بود. با خشك شدن دریاچه آرال بستری از نمك به وسعت 36هزار كیلومتر مربع بر جای ماند. توفان‌‌های شن و نمك كه حامل غبار‌های سمی آفت‌كش‌ها و سموم كشاورزی بودند انواع بیماری‌‌های تنفسی و سرطان‌‌های پوستی و ریوی را برای مردم به ارمغان آورد.

 برخی گزارش‌ها حاکیست غبار پر از فلزات سنگین و سموم ناشی از کود‌های شیمیایی به کار برده شده در پایین دست با وزش باد حتی تا آلاسکا نیز برده شده است. بر اساس گزارش یونسكو در این منطقه، سلامت زنان باردار به علت كیفیت بد آب آشامیدنی همچنان رو به وخامت است و نوزادان مرده و ناقص‌الخلقه به دنیا می‌آیند به طوری كه این منطقه هم‌اكنون یكی از بالاترین میزان مرگ و میر‌های نوزادان در جهان را داراست. اما در گوشه شمال غربی ایران نیز وضع تقریبا به همین منوال است. حال آنکه این دریاچه از 40 سال پیش تاکنون از جایگاه حفاظتی بالایی در بین سازمان‌‌های بین‌المللی زیست محیطی برخوردار بوده چراکه سه عنوان «پارک ملی»، «ذخیره گاه بیوسفری تحت حمایت یونسکو» و «تالاب بین‌المللی» را با خود یدک می‌کشد اما این نام‌ها و عناوین هم نتوانست جلوی دست‌اندازی و تعرضات گوناگون آب‌سالاران و سدسازان به این منطقه را بگیرد. هر چند مسوولان این موضوع را نمی‌پذیرند و همواره عنوان می‌کنند که این خشکسالی است که عامل نابودی دریاچه ارومیه شده است! به طور كلی در حوزه آبریز دریاچه ارومیه تاكنون 275 پروژه مورد بررسی و مطالعه قرارگرفته كه از میان آنها 231 پروژه قابل توجیه تشخیص داده شدند.

 این پروژه‌ها شامل 71 سد مخزنی، 124 مورد تاسیسات انحراف و انتقال آب، 17 پروژه پمپاژ و 19 پروژه مهار سیلاب و تغذیه مصنوعی است. بدین ترتیب تنها تا سال 1393 تعداد سد‌های موجود در حوزه دریاچه ارومیه به 40 سد مخزنی و انحرافی افزایش می‌یابد. طبق مطالعات صورت گرفته در طرح مدیریت دریاچه ارومیه، عمده مصرف آب در این حوزه شامل مصارف كشاورزی و آبزی‌پروری، صنعت و معدن و مصارف آب شرب شهری و روستایی است. از سوی دیگر در سال 1400 در محدوه دریاچه سالانه حدود شش‌میلیارد مترمكعب آب مصرف خواهد شد كه 5/89‌درصد آن یعنی پنج میلیارد و 400 میلیون مترمكعب به بخش كشاورزی و تنها 1/9‌درصد به مصرف شرب اختصاص خواهد داشت.

 این در حالی است كه هم اكنون حداكثر راندمان آبیاری در 812 هزار هكتار از اراضی این حوزه حدود 34‌درصد است و اگر قرار باشد به جای اصلاح شیوه‌‌های آبیاری یا تغییر الگوی كشت تنها تعداد سدها را در حوزه دریاچه ارومیه افزایش دهیم تا سال 1400 هر ساله حدود چهار میلیارد و 50 میلیون مترمكعب آب پشت سدها كه به مصرف كشاورزی می‌رسند هرز می‌رود و تنها یك میلیارد و 350 میلیون مترمكعب آب درست مصرف می‌شود. اینجاست كه ساخت این همه سد برای خدمت به بخش كشاورزی زیر سوال می‌رود؛ كشاورزی كه 90‌درصد آب حوزه را می‌بلعد و تنها 34‌درصد آن را درست مصرف می‌كند و مابقی را هدر می‌دهد. توجه به این نكته نیز ضروری است كه در اثر آب بازگشتی از فعالیت‌‌های كشاورزی از سال 80 تاكنون هر ساله به طور متوسط 5529 هزار تن نمك وارد دریاچه شده كه وضعیت دریاچه را بدتر كرده است. خشك شدن دریاچه ارومیه بستری از نمك را با حجم تخریبی پنج میلیارد تن نمك و سایر املاح برجا می‌گذارد كه می‌تواند همه اراضی كشاورزی دو استان آذری‌زبان را نابود كند.

این وضعیت هنگامی بحرانی‌تر می‌شود كه به خاطر بیاوریم در اراضی كشاورزی محدوده دریاچه در حال حاضر سالانه حدود یك‌میلیون‌لیتر انواع آفت‌كش و نیز حدود 92 هزار تن انواع كود شیمیایی مصرف می‌شود و مخلوط‌شدن آنها با این حجم نمك می‌تواند سلامت مردم را نیز تهدید كند. ناگفته پیداست که وقتی بیش از 250 هزار هکتار از وسعت دریاچه هم اکنون خشک شده و پیش‌بینی می‌شود که یکصد هزار هکتار دیگر هم تا یکی، دوسال آینده خشک شود، پس دریاچه ارومیه نیز به زودی همه رویا‌های آب‌ساران سد ساز را زیر خروارها نمک بجامانده از دریاچه یک‌جا دفن خواهد کرد، اما آن روز برای نجات منطقه از پیامد‌های اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی دریاچه دیگر دیر است چراکه فاجعه‌یی در مقیاس فاجعه دریاچه آرال در این منطقه به‌وقوع خواهد پیوست.

کاش باور می‌کردیم که نابودی دریاچه ارومیه، تنها نابودی یک میلیون پرنده بومی مهاجر آبزی و كنار آبزی و از بین رفتن تنها جاندار دریاچه یعنی آرتمیا نیست. 40 روستای خالی از سكنه در شرق دریاچه تنها بخش كوچكی از پیامد‌های نابودی این دریاچه است. وزش باد‌های نمكی به‌تدریج در حال از بین بردن باغ‌‌های سیب و انگور اطراف دریاچه ارومیه است. نابودی ارومیه یعنی همان بلایی كه افغان‌ها با بستن آب هیرمند و خشك شدن هامون بر سر 700 هزار نفر از اقوام سیستانی آوردند، البته با این تفاوت كه در آنجا افغان‌ها آب را به روی هامون بستند اما در اینجا این خودمان هستیم كه با دست خودمان كمر همت به نابودی اندوخته‌‌های طبیعی‌مان بسته‌ایم. خشك شدن دریاچه ارومیه مساوی است با نابودی قطب كشاورزی ایران در سراسر آذربایجان و به دنبال آن بزرگ‌ترین پدیده پناهندگی زیست‌محیطی و مهاجرت به شهرها آغاز می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha