تعدادی از کودکان تازه وارد کانون اصلاح و تربیت میگویند که بهدلیل مشکلات صاحب کارشان، بیکار شده و در نهایت روانه خیایان شدهاند. یعنی حتی به صورت پنهانی مشغول به کار بودند اما بهدلیل وضعیت اقتصادی بیکار شده و در نهایت درگیر آسیبهای اجتماعی شدهاند.
دیگر همه شاهد تغییر تدریجی چهره و ترکیب صورت این کودکان خیابان شدهاند، خیلیهایشان ایرانی نیستند، سنشان پایین آمده، به راحتی کودکان 3 و 4 ساله را سر چهارراهها میبینی که لابهلای خودروها خود را به شیشه راننده میرسانند، حتی قدشان هم نمیرسد، یا پول میخواهند یا میخواهند گل و فالشان را بخری، اینها البته تنها یک روی سکه است، رد برخی از آنها را میتوانی در کارگاههای زیرزمینی بگیری. همان جا که کارفرمایان برای دور زدن قانون، به صورت پنهانی با کمترین دستمزد، آنها را به کار گرفتهاند. هر چند که گفته میشود این روزها بهدلیل کسادی بازار خیلی از این کارگاهها تعطیل شده و کودکان کار، بیکار شدهاند! همه این اتفاقات در مقابل چشمان مسئولان مربوطه رخ میدهد، همانها که در روز بارها پشت چراغ قرمز توقف میکنند، از پشت شیشههای خودروهایشان، پیادهروها را میبینند. در چنین شرایطی دور از ذهن نیست اگر روز جهانی کودک (16 مهر) را در سکوت سپری شود. در همین سکوت بود که در نشست صمیمی با اعضای هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان، مشکلات کودکان و حقوق نادیدهشان، مطرح میشود. لایحه جامع حمایت از حقوق کودکان، سیاستهای آموزش و پرورش، کودکان کار و خیابان و زلزلهزده، کودکآزاری و... موضوعاتی بود که از سوی اعضای هیات مدیره انجمن مورد بررسی قرار گرفت. کودکان کار و خیابان اما در اولویت بودند، با مطرح شدن ماجرای بیکاری کودکان کار و خیابان در ماههای اخیر؛ علیاکبر اسماعیلپور یکی از اعضای هیات مدیره انجمن، به بهکارگیری کودکان در کارگاههای زیرزمینی برای فرار از مالیات و بیمه کردن کارگران اشاره میکند با این حال میگوید که تاکنون با پدیده بیکاری این کودکان مواجه نشده است. اما خبرنگار به اظهارات مددکاران مرکز کودکان کار و خیابان پاسگاه نعمتآباد اشاره میکند که خبر از تغییر در بازار کار این کودکان دادهاند.
بیکاری کودکان کار
پهلوان، یکی از فعالان کودک اما این موضوع را تایید میکند: «این اتفاق برای کودکانی رخ میدهد که به صورت پنهانی مشغول به کار هستند، تعدادی از کودکان تازه وارد کانون اصلاح و تربیت میگویند که بهدلیل مشکلات صاحب کارشان، بیکار شده و در نهایت روانه خیایان شدهاند. یعنی حتی به صورت پنهانی مشغول به کار بودند اما بهدلیل وضعیت اقتصادی بیکار شده و در نهایت درگیر آسیبهای اجتماعی شدهاند.» در این میان لیلا ارشد یکی دیگر از اعضای هیات مدیره انجمن به آماری که شهرداری تهران از کودکان کار ارائه کرده اشاره میکند. «براساس اعلام شهرداری کودکان کار و خیابان 15 درصد افزایش یافتهاند.» او این توضیح را هم میدهد: «زمانیکه شرایط سخت میشود خانوادهها ناچار میشوند از کودکانشان برای امرارمعاش استفاده کنند، البته آمارهای شهرداری آمار دقیقی نیست، چرا که تنها محدود به بچههای خیابان است.» به اعتقاد اسماعیلپور نیز اعلام این آمار از سوی شهرداری تهران، براساس پژوهش و بررسی رسمی نبوده است. «متاسفانه تاکنون هیچ پژوهش جدی در این زمینه صورت نگرفته است.»
کودکان کار روانه کانون اصلاح و تربیت
دکتر شیوا دولتآبادی، استاد دانشگاه و یکی دیگر از اعضای هیات مدیره انجمن نیز تاکید میکند که بارزترین پدیده افت اقتصادی، ورود کودکان کار و خیابان به کانونهای اصلاح و تربیت است. این پدیده به خودی خود فاجعه است، حتی نبود کار زیرزمینی سبب میشود تا گرایش به کارهای خطرآفرین از سوی این افراد بیشتر شود. تاثیر سیاستهای آموزش و پرورش در افزایش جمعیت کودکان کار و خیابان، موضوع دیگری بود که در این جلسه مطرح شد، دکتر دولتآبادی در این باره میگوید: «هزینهبر شدن تحصیل، خانوادههایی را با مشکل مواجه کرده است، همین موضوع سبب میشود تا تعداد دانشآموزان دچار ریزش شود، از سوی دیگر نبود خدمات مددکاری در مدارس بهخصوص در مناطق آسیبپذیر تا بتوانند وضعیت زندگی این خانوادهها و دانشآموزان را دنبال کنند، شرایط را بدتر کرده است.» اسماعیلپور با اشاره به جمعآوری متکدیان و کودکان کار و خیابان در روزهای برگزاری اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد و اعلام آمار کاهش این افراد از سوی مسئولان میگوید: «این کودکان که برای مدتی از سطح شهر جمعآوری شدند، بلافاصله مسئولان تاکید کردند که تعدادشان کم شده است.» براساس اعلام او، این اتفاقات در حالی رخ میدهد که براساس ماده 32 پیماننامه جهانی حقوق کودک و ماده 72 قانون کار ایران، اشتغال کودکان ممنوع است، با این حال وزارت رفاه در سالهای گذشته برنامهای برای اجرای این مفاد نداشته و ندارد. علاوه بر این در سال 80 مقاولهنامه 182 سازمان جهانی کار تحت عنوان شناسایی و محو بدترین اشکال اشتغال کودکان نیز پذیرفته شده و ایران متعهد به اجرای آن شده است. «براساس آمار مرکز پژوهشهای مجلس، تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل 5/3 میلیون نفر است.» اسماعیلپور با اشاره به این اعداد، ادامه میدهد: «در ابتدای سال تحصیلی آموزش و پرورش میزان دانشآموزان ثبت نام نکرده واجد شرایط را 5/1 درصد اعلام کرد، با این توضیح که این افراد یا معلول بودند یا به نوعی دسترسی به آموزش نداشتند.» به گفته او، در برخی از روستاها مدرسه وجود ندارد یا اینکه بهدلیل شرایط اقتصادی خیلی از آنها توانایی مدرسه رفتن ندارند؛ «در روستاهای آذربایجان شرقی، کودکان بهدلیل نبود مدرسه راهنمایی در روستایشان و مسافت زیاد آن با خانههایشان، تا کلاس پنجم ابتدایی سواد دارند، که نشاندهنده غفلت آموزش و پرورش است.»
دلیل ترس از مدرسه چیست؟!
خبر خودکشی دانشآموز همدانی در پی تهدید به اخراج شدن از مدرسه، موضوع دیگری بود که در این جلسه مطرح شد. دولتآبادی، معتقد است، این اتفاقات خلاف آن انتظاری است که از آموزش و پرورش بهعنوان یک پایگاه حمایتی و کمکرسان میتوان داشت، متاسفانه مشاور، تنها برای مقطع دبیرستان در نظر گرفته شده است و دورههای راهنمایی و دبستان از آن بیبهره هستند، خیلی دیر است اگر بخواهند در دبیرستان مشکلات دانشآموزان را شناسایی کنند. آموزش و پرورش باید بررسی کند که به چه دلیل یک دانشآموز آنقدر از مدرسه میترسد که دست به خودکشی بزند، دلیل این ترس چیست؟!» او از شیوه آموزشی کشور و محتوای کتابهای درسی انتقاد میکند با این توضیح که «در کتابها اطلاعات کافی برای رویارویی دانشآموزان با مشکلات زندگی ارائه نمیشود، افراد حتی با محیط زیست منطقه زندگی خود نیز آشنا نیستند تا بتوانند خود را در برابر خطرات محیطی حفظ کنند. مهم نیست که آموزش در چه مکانی ارائه شود، مهم این است که در زیر این سقفها، چه مطالبی به کودکان آموزش داده میشود، چقدر به درد آنها میخورد؟!» این استاد دانشگاه به حذف پیش دبستانی اشاره میکند. به اعتقاد او، حذف پیشدبستانی حقوق کودکان را ضایع کرده است.
«با تصمیم آموزش و پرورش پیشدبستانی تنها در اختیار مدارس غیرانتفاعی قرار گرفته است، این اتفاق در حالی رخ میدهد که تفاوت فاحش فرهنگی میان کودکانی که وارد مدرسه میشوند وجود دارد که این دوره میتوانست در همسانسازی کودکان تاثیر جدی داشته باشد.» به گفته دولتآبادی، بررسیها نشان میدهد تعداد واژگانی که کودکان در بدو ورود به مدرسه میدانند تا 500 واژه متفاوت است، برای نمونه کودکان شمال شهر تهران حدود 700 واژه میدانند اما در سیستان و بلوچستان این تعداد به 200 واژه میرسد که نشاندهنده ناهمسانی این کودکان است. لایحه جامع حمایت از حقوق کودکان، بهعنوان یکی از نگرانیهای انجمن مطرح شد. لیلا ارشد، با انتقاد از روندی که از سوی مجلس شورای اسلامی در پیش گرفته شده، میگوید: «مرکز پژوهشهای مجلس اخیرا اعلام کرده که تصویب لایحه جامع حمایت از حقوق کودک از اولویت خارج شده، این در حالیست که ما امیدوار بودیم که به زودی تصویب شود. ایرادی که به این لایحه گرفته شده، تضعیف جایگاه و اقتدار پدر در خانواده است.»
پدران مصرفکننده شیشه، بیشترین آزارگرها
این عضو انجمن در شرایطی از رویکرد مجلس نهم انتقاد میکند که براساس گزارشها، سال 90 با چندین کودک آزاری منجر به فوت آغاز شد، بررسیها نیز نشان میدهد که بیشتر کودک آزاریها از سوی پدر که مصرف کننده شیشه است، رخ میدهد.او با اشاره به دلایلی که برای رد این لایحه آورده شده، میگوید: «نکته این است که ما راجع به کدام پدر صحبت میکنیم، براساس آمارهای 6 ماهه صدای یارا، 22 درصد کودک آزاریها از سوی پدر صورت گرفته است، ما راجع به این پدران صحبت میکنیم، آیا باید نگاهمان به این پدر حمایتی باشد.» براساس گزارش صدای یارا، 33 درصد این کودک آزاریها جسمی، 35 درصد عاطفی، 27 درصد غفلت، یک درصد جنسی و 7 درصد آموزشی بوده است. ارشد در بخش دیگری از گفتههایش به آموزهها در کلاسهای درس اشاره میکند. به اعتقاد او، در مدرسه شیوهها و مهارتهای زندگی آموزش داده نمیشود و هیچ اثری از آن در دانشگاهها و کلاسهای درس دیده نمیشود. در این میان پهلوان نیز دوگانه پروری کودکان را مشکل آموزش و پرورش میداند.«متاسفانه در مدارس توجه به نمره و سطحبندی دانشآموزان و... آنها را وارد سیکل شکست میکند، آنها زمانی میتوانند از سیکل شکست خارج شوند که خانواده بتواند حمایتهای لازم را داشته باشد، که توجه به کودکان کمتر شده است، در این سیکل شکست کودکان بیشتر میشود.» او ادامه میدهد: «متاسفانه خلاقیتی در کتابهای درسی دیده نمیشود، سوال مشخص جواب مشخص دارد تا دانشآموز نمره بگیرد.» اعضای انجمن از شتاب آموزش و پرورش برای برگزاری پایه ششم ابتدایی نیز انتقاد کردند. «ما نمیدانیم هدف از این تصمیم آموزش و پرورش چیست، مسلما آشفتگی که در تغییر نظام آموزشی وجود دارد، خانواده و دانشآموزان را سردرگم کرده است. آموزش وپرورش باید معایب و محاسن تغییرات آموزشی را که در گذشته و حال انجام میشود اعلام کند.» دولتآبادی در این زمینه تاکید میکند که نتیجه چنین تغییراتی تربیت انسانهای تکبعدی است که مطالعه چندانی ندارند. اعضای انجمن اشارهای نیز کودکان زلزلهزده آذربایجان کردند. با مطرح کردن این گلایه که مردم در کمکرسانی کودکان را در نظر نمیگیرند، کودکان در این شرایط به اسباب بازی احتیاج دارند. اسماعیلپور در همین رابطه به راهاندازی 14 مهد روستایی در 14 روستای هریس اشاره میکند. «هدف انجمن این است که مرکز ارتقای روانی اجتماعی در هریس تاسیس کند که این مراکز هم کار آموزش کودکان و مادران را به عهده گیرند و هم از مهدها حمایت کنند.» در این میان ارشد اشارهای نیز به همکاری NGOها با دولت میکند. «هنگامی که دولت NGOها را بپذیرد و از آنها حمایت کند، آنها میتوانند در جامعه رشد کنند در حالیکه در این خصوص تاکنون فرهنگسازی لازم در کشور انجام نشده و این دو با هم همسو نیستند، از این رو موثر هم نیستند.»
منبع: آرمان روابط عمومی
نظر شما