به گزارش سلامت نیوز به نقل از مردمان ؛ اگر طبق تعریف بانک جهانی امنیت غذایی را «موجود بودن غذا»، «دسترسی به غذا» و «پایداری در دریافت غذا» بدانیم، متأسفانه باید پذیرفت که به لحاظ عدم مدیریت صحیح بر منابع تأمین و تولید مواد غذایی و نیز فشارهای وارده بر اقتصاد کشور درصورت استمرار روند فعلی، کشور به سمت کاهش امنیت غذایی پیش میرود و کاهش امنیت غذایی، آمار فعلی گرسنگی را در جامعه به شدت افزایش خواهد داد. هر چند مفهوم جهانی «گرسنگی» عدم وجود غذا در معده فرد است، اما اگر گرسنگی به گونه ای تعریف شود که مفاهیمی چون «کمبود تغذیهای» و «سوءتغذیه» را نیز در بر گیرد موضوع بسیار گسترده تر و آمار بسیار نگران کننده تر خواهد بود و نگرانیها، آنجا بیشتر روی خواهند نمود که توجه داشته باشیم، اگر فرد برای چند هفته یا چند ماه، با غذاهایی سر کند که کمتر از 2100 کالری انرژی را برای او فراهم آورند، بدنش برای جبران کمبود انرژی مورد نیاز، از فعالیتهای فیزیکی و روانی خود خواهد کاست و این، به معنای آن است که یک ذهن گرسنه نمیتواند تمرکز کند. یک بدن گرسنه ابتکار و قریحه خود را از دست میدهد. یک کودک گرسنه نمیتواند بازی یا مطالعه کند و از آنجا که گرسنگی موجب ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن میشود، کسی که از حق تغذیه مناسب محروماست، در برابر بسیاری از بیماریها آسیب پذیر بوده و ممکن است در اثر ابتلا به آن بیماریها، جان یا سلامت خود را از دست بدهد.
ذکر این نکته نیز ضروری است که گرسنگی علاوه بر تهدید سلامت روح و جسم افراد، عواقب اجتماعی گسترده ای را نیز در پی خواهد داشت که مردم و دولتمردان هرگز نباید از توجه به آنها غفلت ورزند.
اگر بپذیریم که داشتن تغذیه سالم، کافی و مناسب، حق تک تک افراد جامعه است، باید وجود چند میلیون گرسنه در کشوری که از نظر منابع و سرمایه ها، بسیار غنی است را نشانه یک سوء مدیریت بزرگ در جامعه بدانیم. سوء مدیریتی که هر چند مسئولیت آن بر عهده تمام نهادها و سازمانهای مربوطه کشور، در همه دورانهاست، اما نقش دولتمردان، نمایندگان و ناظران سالهای اخیر کشور در آن بسیار بیشتر است. زیرا در همین سالها، با اینکه درآمدهای سرشاری عاید کشور شد اما سهلانگاریهای فراوانی نیز به وقوع پیوست. دولت، علیرغم پول پراکنی های بی نظیر - و در عین حال بیبرنامه - خود، نتوانست تولیدات مواد و محصولات غذایی را افزایش دهد و حتی با سوءمدیریتهایش در این عرصه، برخی موفقیتهای کسب شده دولتهای پیشین را نیز، بر باد داد. مجلس، در برابر درخواست عمومی جامعه برای ساماندهی به افزایش شگفتآور قیمت گوجه فرنگی، به مسئولی که راه حل این معضل را خرید آن محصول از محله ای خاص اعلام کرد، به لبخندی بسنده نمود، مبادا که رنجشی پیش آید و باز وقتی که دولت، در رسانه ملی اعلام کرد که برای رفاه هموطنان! ماهانه 2 هزار تومان (قیمت خرید 2 قرص نان سنگک) را به یارانه سالجاری افزوده است، بیآنکه احساس حقارت را در نگاه موکلانش ببیند، فقط شنید و گذشت. داستان دنباله دار پرواز بی بازگشت مرغ و گوشت و لبنیات و حبوبات و ... از سفره های مردم و عدم تأثیرگذاری متناسب با شأن مجلس بر این روند نیز، غمنامه هایی از این دست هستند. سازمانهای حمایتی نیز در حمایت و تأمین حداقلی معیشت مددجویان خود، کارنامه ای که در خور شأن یک حکومت اسلامی باشد را ارائه نکردند. سازمانهای نظارتی نه تنها مانع ادامه تصمیمات غیرکارشناسانه ای که موجب هدررفتن بیتالمال میگردید نشدند، بلکه نسبت به ویرانی برخی زیرساختهای کشاورزی و دامپروری کشور حساسیت قابل توجهی از خود نشان ندادند و اینگونه بود که همگان سهل انگاریها کردند تا مردم گرسنه تر شوند.
به هر حال علیرغم اینکه دولت و دولتمردان عنوان میکند که حتی یک گرسنه در کشور وجود ندارد، اما آمار سازمانهای جهانی از وجود حداقل 3 میلیون و 750 هزار گرسنه در کشور حکایت میکند. همچنین آمارها نشان میدهند که این تعداد در سال 86 کمتر از 2 میلیون و 700 هزار نفر بوده است (به علت اینکه دولت فعلی نه تنها آمار را به طور شفاف اعلام نمیکند، بلکه بسیاری از آمارهای معتبر را نیز نمیپذیرد، نمیتوان آمار دقیقی را ذکر کرد). ولی با استناد به همین آمار نیز میتوان به این نتیجه رسید که اگر منابع کم نظیر طبیعی و سرمایههای سرشار مالی و انسانی کشور به درستی مدیریت میشد، امروز دولت «به راستی» میتوانست اعلام کند که تعداد هموطنانی که از گرسنگی رنج میبرند، بسیار کمتر شده است. به هر روی، ما آرزومند روزی هستیم که حتی یک نفر گرسنه در کشور وجود نداشته باشد و اعتقاد داریم حتی بسیاری از ما که این روزها از تأمین مخارج عمومی خود عاجز مانده ایم، در قبال گرسنگی هموطنانمان مسئولیم تا چه رسد به آنانی که متولی گرسنه نماندن هموطنان عزیزمان هستند؛ متولیانی که باید از «تیر آه محرومان» سخت بیمناک باشند.
نظر شما