یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۱۸
کد خبر: 58886
سلامت نیوز : «مردم چه می گویند؟»، این عبارت را تا به حال در چه موقعیت هایی شنیده اید، به هنگام انتخاب همسر، خرید برای عروس و داماد، برگزاری مجلس عروسی یا تعیین مهریه؟ شاید در مورد دیگران بتوان راحت قضاوت کرد اما وقتی نوبت خود ما می رسد، در بسیاری از مسائل زندگی مانند میهمانی گرفتن، پخت غذا و خرید هدیه برای دیگران با این واژه روبه رو هستیم.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خراسان ؛ واژه «مردمی» که در یک گوشه ذهن ما جا خوش کرده است و مانند یک لامپ که خاموش و روشن می شود، همزمان با تصمیم گیری در زندگی چشمک می زند و حضور خود را اعلام می کند. به راستی «مردم» تا چه حد در زندگی فردی و خصوصی ما نقش دارند و چرا اولین چیزی که موقع تصمیم گیری به ذهن ما می رسد، حرف مردم یا به عبارت دقیق تر قضاوت آن هاست. یکی از بزرگ ترین آسیب های حرف مردم در حوزه ازدواج و به خصوص تعیین مهریه و برگزاری مجلس عروسی است که باعث می شود بسیاری از خانواده ها به دلیل ترس از حرف مردم، مهریه های سنگین پیشنهاد کنند و یا زیر بار دین آن بروند. درباره مهریه و دلایل به بحران رسیدن آن در خانواده، سال هاست که کارشناسان و صاحب نظران و سیاستگذاران اظهارنظر کرده اند و نتیجه آن در نهایت تعیین سقف مهریه بود، امری که به نظر نمی رسد بتواند مشکل اصلی یعنی نبود فرهنگ مناسب در ازدواج را رفع کند. شکی نیست که خانواده ایرانی امروز دچار تغییرات جدی در حیطه های مختلف شده و تلاش کرده است خود را از آسیب این تغییرات محفوظ بدارد اما بدون وجود نهادهای مداخله گر به سختی توانسته است خود را سرپا نگه دارد.

درباره مهریه و آسیب شناسی آن با دکتر غلامرضا حسنی درمیان جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت وگویی کرده ایم که در ادامه می آید.

مهریه، حق زن

شکی نیست که مهریه حق زن است و ریشه در سنت و فرهنگ ما دارد آنچه موضوع مهریه را از خانواده به اجتماع و دولت و مجلس و نهادهای قانونگذار کشانده، میزان آن است. مهریه که در آموزه های دینی توصیه شده است، میزان خاصی ندارد. اما طی سالیان اخیر با تغییرات گسترده در سبک زندگی، تغییر ساخت اجتماعی و دگرگونی ارزش ها تعیین مهریه در طبقات مختلف اجتماعی تابع متغیرهای متفاوتی مانند جایگاه و شأن اجتماعی، سطح اقتصادی خانواده و اولویت ها و ارزش های نوظهور بوده است.دکتر حسنی درمیان با بیان این مقدمه به خراسان می گوید: میانگین مهریه در تحقیقی که در سال ۱۳۸۷ انجام شد ۳۵۰ سکه بود که رقم بسیار بالایی است و بدون شک لطمه زننده است زیرا پرداخت آن از توان اکثر خانواده های طبقه متوسط خارج است. همچنین طبق بررسی ها مشخص شده که مهریه در کشور ما از بسیاری از کشورهای همسایه در منطقه مانند ترکیه، آذربایجان، عربستان و عمان بیشتر است.نکته این جاست که متاسفانه با پررنگ شدن مباحث اقتصادی در حوزه خانواده، ازدواج به یک مبادله اقتصادی تبدیل شده است. در صورتی که اولاً بخش بزرگی از اقتصاد خانوار از کنترل خانواده خارج است و تابعی است از متغیرهای فراوان موجود در جامعه و ثانیاً جنبه مبادله ای ازدواج به معنایی که در اقتصاد وجود دارد، بسیار ضعیف است. به عبارت دیگر خانواده یک نهاد اجتماعی است نه اقتصادی.

ارزش های جابه جا شده

همچنین در گذشته شبکه حمایتی از جوان به هنگام ازدواج بسیار فعال بود و این حمایت با واقعیت های اجتماعی تطابق داشت. در واقع ازدواج نه امر فردی بلکه موضوعی خانوادگی بود و خانواده نه فقط در انتخاب همسر مداخله می کرد، بلکه در حمایت از وی در شروع زندگی مشترک ازهیچ کوششی فروگذار نبود. شاید هم اکنون تمایل به ازدواج به اندازه گذشته وجود داشته باشد اما تحقق آن بنا به دلایل اقتصادی میسر نباشد.

ازسوی دیگر افزایش طول دوره تجرد، جدایی از خانواده قبل از ازدواج و القای الگوهای تاخیری در رسانه ها، فراگیری مباحث مرتبط با نابرابری جنسیتی بدون در نظر گرفتن زیرساخت های فرهنگی جامعه باعث به هم ریختگی سبک زندگی در خانواده کنونی شده است.وی با بیان این که ارزش های غالب در الگوهای ازدواج و هنجارهای شکل گرفته حول این ارزش های جدید برخاسته از ساخت اجتماعی جدید است، تصریح می کند: به عبارتی فرهنگ وارداتی و ارزش های جدید، الگوهای جدیدی در ازدواج پدید آورده که به جامعه القا شده و تاثیر سوئی بر کارکرد اصلی ازدواج گذاشته است. نکته این جاست که قرار نیست به گذشته برگردیم و جامعه همواره باید رو به جلو حرکت کند.در واقع باید ارزش های بنیادین و مستحکم گذشته را حفظ و آن ها را به روز کنیم و به خانواده امروزی معرفی کنیم.

تاخیر در بلوغ اجتماعی

طبق ساختار اجتماعی که اکنون در جامعه رواج دارد، یک پسر جوان حداقل تا ۲۶ سالگی درگیر سربازی و تحصیل است و ۲ سال هم برای ورود به بازار کار وقت می گذارد؛ بنابراین سن بلوغ اجتماعی طبق تغییرات ساختار اجتماعی در جامعه ما افزایش یافته و طبیعی است که وقتی ساختار این گونه تعریف شده، نمی توان جوان را بابت تاخیر در ازدواج سرزنش کرد زیرا وی حتی از نظر ذهنی تا قبل از این آمادگی برای ازدواج ندارد. بنابراین باید در چرایی تاخیر در ازدواج، یا افزایش مهریه واقعیت های اجتماعی را ببینیم و بعد از افراد بخواهیم تصمیم بگیرند زیرا در صورت پافشاری و مداخله بی جا ممکن است ناخواسته به افزایش طلاق ها دامن بزنیم.

حقوق نادیده گرفته شده

دکتر حسنی در میان با اشاره به این که در چارچوب حقوق زنان مشکلات زیادی داریم، تصریح می کند: فرهنگ دینی ما درباره زنان بسیار متعالی است اما اجرا نمی شود و همین امر باعث شده است زنان احساس نابرابری شدیدی در مقابل مردان کنند و احساس نابرابری بدتر از خود نابرابری است. به عبارتی اگر آن چه در حقوق اسلامی درباره زنان آمده است به درستی اعمال شود، احساس نابرابری در زنان کاهش چشمگیری پیدا می کند. به عنوان مثال طبق قوانین اسلامی نصف درآمد مرد پس از زندگی مشترک به زن تعلق دارد اما تقریباً در بیشتر خانواده ها اعمال نمی شود زیرا در قوانین مدنی کشور نیامده است و زنان برای دریافت آن بازوی اجرایی ندارند.این جاست که خانواده ها سعی می کنند با اهرم مهریه سعادت فرزند خود را تضمین کنند و می پندارند با مهریه بالا می توانند آینده او را تامین کنند.

در صورتی که طبق بررسی های انجام شده، مهریه بالا خود یکی از عوامل افزایش خطر طلاق است. به عبارت دیگر هر قدر مهریه بالاتر باشد، احتمال طلاق زوج بیشتر می شود.مهریه ای که قرار است پشتوانه زن باشد در این موارد اثر معکوس دارد و زن را به کناره گیری از زندگی مشترک در صورت بروز اختلاف سوق می دهد. یکی از عواملی هم که باعث می شود زنان بیش از مردان خواستار طلاق شوند، همین امر است. از این رو این اهرم به جای آن که به ثبات و استحکام خانواده کمک کند به بی ثباتی و فروپاشی آن می انجامد.شواهد نشان می دهد که مهریه بالا تضمینی برای استحکام خانواده نیست و اگر گزاره های ناشی از این الگوی رفتاری در ازدواج را کنار هم بگذاریم، متوجه می شویم که این مسئله اصلاً به نفع زنان نبوده است. نکته این جاست که در گذر سالیان که شرایط سخت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باعث تزلزل زندگی مشترک شد، خانواده تلاش کرد با افزایش مهریه ثبات و استحکام را به آن برگرداند اما کمتر موفق ماند، در واقع مهریه در اکثر ازدواج ها غیر واقعی است و خانواده پسر با علم به این که نمی توانند مهریه سنگین پرداخت کنند و خانواده دختر با علم به این که طرف مقابل چنین توان مالی را ندارد، برگه ای را امضا می کنند که تعهدآور است.

راهکارها

عضو شورای علمی برنامه جامع خانواده پایدار با بیان این که در حیات فرهنگی یک جامعه به همان نسبت که تغییرات زمان بر است، به همان نسبت هم دیر عوض می شود، اظهار می دارد: تغییر در ساخت اجتماعی اگر نگوییم ناممکن اما بسیار دشوار و زمان بر است زیرا به هر حال انسان تربیت پذیر است و می تواند تغییر کند اما به برنامه درازمدت برای تغییر در الگوهای رفتاری نسل ها نیاز داریم و برای این کار باید ریشه ها را شناسایی کنیم. موضوع این است که ما هدف از ازدواج، فلسفه ازدواج، انتخاب همسر و تقدس نهاد خانواده را به کلی فراموش کرده ایم و آن قدر بعد اقتصادی خانوار را بزرگ کرده ایم که تصور کم اهمیت بودن آن از ذهن جوانان خارج است، به عنوان مثال فرد از کودکی می آموزد که پول مشکلش را حل می کند زیرا هر چه پدر بیشتر خرج کند، او بیشتر می تواند از امکانات مهد و مدرسه استفاده کند. به عبارتی ارزش های مادی در کودکی به طور افراطی نقش مهمی در زندگی وی ایفا می کند و به همین دلیل وقتی گزاره های اجتماعی را با قالب های مادی تبلیغ می کنیم نباید تعجب کنیم که چرا جوانان ما به ارزش های مادی توجه می کنند.طبیعی است که چنین جوانی در انتخاب همسر، موقعیت اقتصادی طرف مقابل را مدنظر قرار می دهد. از سوی دیگر فرهنگ حداکثری در جامعه و خانواده تبلیغ شده است.

این فرهنگ همه چیز را در اوج خود می خواهد و این طور القا می کند که جوان باید از اول، زندگی کامل و بی نقصی داشته باشد و از هر نظر در اوج باشد تا هم شرایط ازدواج را داشته باشد و هم بتواند زندگی مشترک را شروع کند. یکی از این عوامل، مهریه است که بالاترین رقم مهریه در دوست و آشنا و فامیل پیشنهاد می شود غافل از این که این مسائل به اشتباه اولویت دار شده است و جزو مسائل ثانویه قلمداد می شود. این مسائل تنها با فرهنگ سازی و حفظ تعادل در انجام رسوم و سنن و حرکت به سوی عقلانیت رفع می شود. جامعه ای که با کمبود سرمایه مواجه است، نباید در پی ازدواج های پرهزینه باشد. یا در جامعه ای که جوانان آن با بیکاری روبه رو هستند، ازدواج های چند ده میلیونی معنا ندارد. بنابراین در حوزه ازدواج باید از اصول فرعی رد شویم و به اساسی ترین مسائل بپردازیم. معرفی سبک سالم زندگی، الگوی سالم خانواده، معرفی معضلات، اقتصادی نپنداشتن نهاد خانواده، آموزش مداوم از طریق رسانه ها درباره فلسفه و هدف ازدواج، ایجاد نهادهای موثر مداخله گر در نهاد خانواده و آموزش مهارت های زندگی در درازمدت بسیاری از مشکلات در حوزه ازدواج را کاهش می دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha