به گزارش سلامت نیوز به نقل از مردم سالاری ؛ افراد معمولا بر اثر تصورات قبلی چنین کودکی را در یکی از گروههای کودکان با نیازهای خاص قرار میدهند، اما کدام گروه؟ کودکان استثنائی در گروههای مختلفی قرار میگیرند که عبارتند از: نابینا، ناشنوا، مبتلا به پریشانیهای عاطفی، اختلالات تکلمی، عقب ماندگی ذهنی، تیزهوشان و ... بیشتر افراد ممکن است کودکی که در ابتدا شرح داده شد را در گروه عقب ماندگان ذهنی تصور کنند، آیا ممکن است به ذهن خطور کند که او با وجود معلولیت جسمی میتواند یک تیزهوش هم باشد؟ ویت مور و میکر اعتقاد دارند که انتظارات قالبی که ما معمولا از افراد معلول در ذهن میپرورانیم اغلب ما را از شناخت واقعی تواناییهایشان باز میدارند. تصورات یا انتظارات قالبی باوری است مبنی بر این که اعضای یک گروه از ویژگیهای مشترک و معینی سوای عضویت در آن گروه برخوردارند. این مفهوم اصطلاحا تصور یا عقیدهای است كه شخص یا گروهی بدون تعمق بپذیرد. عقیده قالبی، بیانگر قضاوتی ساده شده، بررسی نشده و گاه نادرست، در باب گروهی دیگر یا حتی وقایعی چند است.
اشخاص نابغه و برجسته زیادی در طول تاریخ میزیسته اند که به نوعی دچار معلولیت بوده اند. ویت مور و میکر تخمین زده اند که حداقل دو درصد کودکان معلول دارای تیزهوشی و نبوغ هستند. این نکته قابل بیان است که حتی در میان دانش آموزان معمولی هم تنها 3 تا 5 درصد دارای تیزهوشی و نبوغ هستند. ولی به هر حال تصورات قالبی موجب میشود معلولان و نبوغشان نادیده گرفته شود و این در بسیاری موارد موجب ناشناخته ماندن این افراد و عدم ارائه خدمات مناسب و ایجاد انزوا در این افراد شود. همان طور که در قوانین مختلف مربوط به آموزش وجود دارد هر فردی بدون توجه به نژاد، زبان، دین و حتی وضعیت جسمیاش حق استفاده از آموزش را دارا میباشند و این اصل که گاهی به نام عادی سازی با کمترین میزان محرومیت مطرح میشود حاکی از برخورد با این تصورات قالبی است ولی با وجود این قوانین نیز اگر نگاهی دقیق و موشکافانه به جامعه بندازیم متاسفانه با حجم وسیعی از این تصورات مواجه میشویم که گاه پرتحمل ترین انسانها را از پای در میآورد و این ثمره ای جز از بین رفتن استعدادها و نیروهای بالقوه انسانی نخواهد داشت. هنگامی که مردم به عنوان ارباب رجوع به ادارات، سازمانها، بانکها و... مراجعه کنند و در حوزههای مختلف شاهد فعالیت افراد با ویژگیهای جسمی متفاوت باشند خواهند توانست این تصورات قالبی و کهنه را فراموش کنند و زیستن در کنار افراد متفاوت را ساده تر بپذیرند. به علاوه با این وجود داستان کودکانی مانند آن چه در اول متن خواندید تغییر میکند و نبوغ این کودکان متفاوت نیز امکان کشف و شکوفایی خواهد داشت. به امید روزی که تمامی این تصورات جای خویش را به ارتباطات موثر اجتماعی، علمی و فرهنگی بین تمامی انسانها دهند.
نظر شما