به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ الان كه سرگرم نوشتن این یادداشتم، فكر خانوادههای آن 26 دانشآموز حالم را خراب كرده است. عجیب است كه ما درد را میدانیم و هر روز با آثار مخرب و آسیبهای غیرقابل جبران آن روبهرو میشویم و با این حال برای درمان ریشهای آن چارهاندیشی نمیكنیم!
دیگر باید چه بشود؟ خاطرتان هست پیامد پنج روز تعطیلی به خاطر برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران، پلیس راهور كشور آمار داد؛ طی همان پنج روز بیش از دویست نفر از هموطنانمان در سوانح جادهای كشته شدند. یعنی قریب كل تلفات زلزله آذربایجان كه همه را به تكاپو انداخت، در سكوت و بیتوجهی كامل مسئولان مربوطه، تنها طی پنج روز، همین تعداد از هموطنانمان در جادههای كشور كشته شدند! برادران! عزیزان! یك جای كار ایراد دارد! این وضع غیرقابل تحمل است. چرا كسی فكری نمیكند؟ مگر نه آنكه برای هر موضوع بسیار ساده و كماهمیتتر، بلافاصله گروههای تحقیق و پژوهش و ستادهای مواجهه با بحران و امثالهم تشكیل میشود، بحران از این بالاتر؟! جمع كنید عدهای از كارشناسان و عقلای قوم را و ببینید گره كار در كجاست. آخر تا كی باید به این وضع ادامه داد و هر روز خبرهای دلخراشی كه هر كدام كم از فاجعهای تمام عیار ندارند، روح و روان این مردم را متاثر كند.
از یاد نمیبرم، چند ماه قبل اتفاق مشابهی در سوئیس برای یك اردوی دانشآموزی بلژیكی یا هلندی افتاد. تمام اتحادیه اروپا تعطیل شد. تا مدتها پرچمها نیمه افراشته ماند. دهها تیم تحقیق از محل تصادف تا وسیله نقلیه و شرایط آب و هوایی و ... را بارها و بارها و به دقت هر چه تمامتر بررسی كردند تا علت اصلی را كشف كرده و اجازه تكرار آن را ندهند. چند مقام رده اول كشورهای مربوطه هم استعفا كردند.
حالا اینجا، خبر را میشنویم و عدهای پیام تسلیت میدهند و انگار نه انگار! حالا كه حرف جابهجایی سالانه صدها هزار و بلكه میلیونها دانشآموز هست، چرا به روشهای كمخطرتر، نظیر استفاده از ناوگان ریلی بسنده نمیكنیم؟ چرا سعی نمیكنیم رانندگان این گروهها گزینش شده باشند. وسایل نقلیه آنها نیز به همین ترتیب و ... باز هم تكرار میكنم. من متخصص این عرصه نیستم ولی تكرار این خبرها جگرم را آتش زده. شما را به خدا فكری بكنید. دلتان را بگذارید كنار دل آن 26 خانواده، تصور كنید الان چه میكشند آن بندگان خدا!
نظر شما