نزاعهایی كه در پی اختلافات آنی در شهرها رخ میدهد از فحاشی آغاز میشود و از آنجا كه مسائلی چون بیكاری، تورم و شیوع مواد محرك صنعتی، آستانه تحمل افراد را پایین آورده است، افراد فحاشی را برنمیتابند و درگیری به نزاع مبدل میشود .
از پارك خودرو تا چاقوكشی
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ جوان عربده میكشد و خودش را از دست آنهایی كه میخواهند مانع حمله كردنش شوند رها میكند. پیراهنش پاره شده و خونی كه از بازوی چپش بیرون میزند، حتی شلوارش را هم رنگین كرده است. فحاشی میكند و برای پسرجوانی به اسم بابك شاخ و شانه میكشد. جمعیت كه جابه جا میشود، برق چاقویی كه در دست دارد، چشمها را خیره میكند. طرف دیگر دعوا كه هم جوانتر است و هم جثه ریزتری دارد، وقتی میبیند چاقویی كه بر تن حریف كشیده حالا در دستان اوست، فرار میكند و میرود داخل یك مغازه و با یك چماق باز میگردد. مردم باز هم مانع دو طرف میشوند. این بار صدای فریاد و فحاشی از طرف بابك بلند میشود. اهالی كه حتی تا آن طرف خیابان هم برای دیدن دعوا ایستادهاند معتقدند آنكه بابك بر خلاف همه تذكرهای جوان دیگر بازهم هر روز خودروش را جلوی مغازه او پارك كرده است...
مشكلات اقتصادی نزاعها را تشدید میكند
دكتر خراطها در این باره میگوید: «نزاعها دو دسته هستند. نزاعهایی كه بر اثر اختلافات ریشه دار اتفاق میافتد یا نزاعهایی كه اختلافات آنی منجر به وقوع آن میشود. آیتمهایی چون كمبود پارك اتومبیل، عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، ساختوسازها و مزاحمتهای ناشی از آن، فقدان فرهنگ آپارتمان نشینی، افزایش قیمت خدماتی چون كرایه تاكسی، افزایش قیمت كالاهایی كه در سبد خانوار حیاتی هستند و فقدان نظارت بر همه این موارد بیشترین دلایل نزاعهای آنی هستند.» به گفته این پژوهشگر مسائل اجتماعی «نزاعهای آنی بیشتر در شهرها اتفاق میافتد تا در روستاها و به همان نسبت سهم كلانشهرها از نزاع بیشتر از شهرهای كوچك است.
دلیل آن نیز ناتوانی زبان در حل اختلافات آنی است. این روزها زبان قابلیت میانجیگری خود را از دست داده است. چرا كه در شهرها افراد از خرده فرهنگهای متفاوتی و از قومیتهای مختلف در كنار یكدیگر زندگی میكنند و زبان مشتركی كه در آن همه واژگان و عبارات هم معنا باشند، ندارند.»
دكتر خراطها با تاكید بر اینكه بسیاری از نزاعهای خیابانی ریشه در مسائل اقتصادی دارند میگوید: «مشكلات مالی خود را در قامت فشارهای روحی و روانی نشان میدهند و آستانه تحمل فرد را تا آنجا پایین میآورند كه با اولین درگیری، نزاع رخ میدهد و حتی برخی از آنها منجر به قتل میشود. حتی اگر با قتل نیز پایان نیابد، آمار ضرب و جرح در جامعه را افزایش میدهد.» او در همین باره به عواملی كه فرد را آماده نزاع میكند اشاره میكند و میگوید: «بیكاری، تورم، اختلافات خانوادگی و شیوع موادمخدر از این عوامل است. 63.4 درصد از افرادی كه درگیر نزاع میشوند متاهل هستند و 36.5 درصد مجرد. میتوان چنین استنباط كرد كه فشار مالی بیشتر بر متاهلها آمار نزاع را هم افزایش میدهد. البته باید در نظر داشت كه پدیدههای اجتماعی در پی مجموعهای از علل اتفاق میافتند.»
نتایج تحقیق دكتر خراطها نشان میدهد 12.2 درصد از نزاعها به علت رعایت نكردن حقوق دیگران رخ داده و سهم مسائل مربوط به راهنمایی و رانندگی 6.4 درصد است. این در حالی است كه عواملی چون آسیبهای اجتماعی و مسائل خانوادگی نیز به ترتیب 24.2 و 25.5 درصد نقش دارند. همچنین این تحقیق نشان میدهد كه تحصیلات بالاتر كاهش نزاع را منجر میشود. اما بیشترین نزاع در سطح دارندگان دیپلم رخ میدهد و پس از آن دارندگان تحصیلات مقطع راهنمایی در رتبه دوم قرار دارند.
در راهروهای پزشكی قانونی
همین چند روز پیش بود كه سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور با یادآوری آمار بالای نزاع و خشونت گفته بود: «اگرچه ۴۸هزار پرونده با موضوع ضرب و جرح در پزشکی قانونی ثبت شده است، این آمار مربوط به افرادی است که مراجعه کردهاند و بسیاری از رفتار خشونتآمیز رخ میدهد که افراد مراجعه نمیکنند.» او تنها راه را تقویت سلامت روان در جامعه دانسته و گفته بود: «نمیتوان کتمان کرد که فشارهای مختلفی که در حوزههای مختلف بر مردم میآید باعث این کاهش سلامت بوده است.»
در سالن اداره معاینات پزشكی جنوب تهران همهمه بیداد میكند. روی صندلیهای مشبكی كه به ردیف چیده شدهاند مراجعانی نشستهاند، كلافه و بیقرار. یكی دستش گچ گرفته است یكی سرش باندپیچی شده آن یكی پایش شكسته است و عصا زنان خود را به باجهای میرساند كه متصدی آن صدایش زده است. هر چند به گفته متصدی باجه پذیرش در سالن معاینات پزشكی قانونی، بیشتر درگیریها در عصر و شب رخ میدهد و در همان زمان هم مجروحان به پزشكی قانونی مراجعه میكنند، هنوز عقربههای ساعت 10 صبح را نشان نداده، از بلندگو شماره 503 اعلام میشود. بعضیها با پدر یا مادرشان آمدهاند و بعضی دیگر دستشان با دستبندی به دست مامور نیروی انتظامی بسته شده است. یكی دیگر از متصدیان باجهها برایم داستان دعوای دو زن در خیابانی در شهرك قدس را تعریف میكند كه یكی چنان با گوشی تلفن همراهش به صورت دیگری كوبیده بود كه جای كبود شده صورتش از دور هم معلوم بود.
مرد، معلم بازنشسته بود. اگر برای تشكیل پرونده نیامده بود، با دیدنش گمان میكردی با این موها و محاسن سپید همین چند دقیقه پیش صف نماز جماعت مسجد را ترك كرده است. كتك خورده بود. جوانی كه به گفته خودش برای كشتنش آمده بود، او را كتك زده بود. میگوید: «از مسجد برمیگشتم كه دیدم دو تا ماشین جلوی خانهام پارك كردهاند. داخل هر كدام دختر و پسری نشسته بودند كه كارهای غیراخلاقی انجام میدادند. شماره خودروها را یادداشت كردم. فقط میخواستم كمی بترسند و بروند. آخر كوچه كه جای این كارها نیست. توی این كوچه آدمهای خانواده داری زندگی میكنند.» یادداشت كردن شمارههای خودرو سبب شد تا یكی از دو راننده از خودرو پیاده شود و به پیرمرد حمله كند. آنطور كه شاهدان میگفتند، پسر جوان طوری پیرمرد را كتك میزد كه انگار قصد جانش را كرده بود.آن طرفتر دو جوان نشستهاند. علی و مهدی زیر چشمهایشان كبود است اما مهدی صورتش ورم هم كرده و رد چاقویی هم روی پیشانیاش به یادگار مانده است.
ردی مایل از وسط پیشانی به سمت گوش چپش كه تنها از بیرون 16 بخیه خورده است. پسر دایی و پسرعمه هستند و خودشان میكوشند كه اصلا قرار نبوده دعوا كنند. مهدی كاسب است و میوه فروشی دارد و علی كارمند راهآهن است. شب حادثه در خانه یكی از اقوام در خیابان خواجوی كرمانی مراسم داشتند. مراسم عقدكنان یكی از دخترهای فامیل بوده و آنها خودشان صاحب مجلس بودهاند اما دو گروه 5-6 نفری جلوی خانهای كه در آن مراسم برپا بوده به جان هم میافتند و دعوا میكنند. حتی شیشه خودرو مهمانان آنها را هم میشكنند. مهدی میگوید: «رفتم سوا كنم. نمیخواستم دعوا ادامه داشته باشه. یكی چاقو كشید بزنه تو پهلوی اون یكی؛ ولی ما مانع شدیم. آخرش هم با چاقو كشید روی پیشانی من.» تنها یك ضربه كوچك با آن جسم نوك تیز كافی بود تا خون از پیشانی این جوان 27 ساله فواره بزند. اما به گواه علی، مهدی بازهم دستش را روی پیشانیاش گذاشته و با صدای آرام گفته: «عیبی نداره فقط دعوا را تمام كنین ما مراسم داریم و مجلس به هم میخورد!» اما انگار آنها نمیخواستند دعوا تمام شود!
همیشه همینطور است. همه چیز از دست به یقه شدن دو نفر آغاز میشود و كار به مشت و لگد میرسد. بعضی از نزاعها به كشیدن چاقو یا حتی ضربه با چوب ختم میشود خلاصه آنكه بعضی از این دعواهایی كه روزانه شهروندان شاهدش هستند میتواند به قتل بینجامد و به قیمت كشته شدن یك انسان تمام شود.
نظر شما