به گزارش سلامت نیوز به نقل از فرهیختگان ؛ خبرها میآیند تا به زندگی ما رنگی از شادمانی بزنند و خیالمان را از بلاهایی که در انتظارمان است، راحت کنند. به همین خاطر است که مجموعهای از خبرهای قدیمی و جدید را برایتان جمعآوری کردهایم. هدفمان یادآوری است، میخواهیم بگوییم که زندگی به همان اندازهای که شادمان برایش آغوش باز میکنید، با شما همراه خواهد شد. میخواهیم بگوییم که گاهی، سر زدن به خبرها نه برای استرسآفرینی که برای رسیدن به لحظهای آرامش است. پس این خبرها را با خودتان تکرار کنید، شاید استرس از جان شما بیرون رفت و زندگیتان ولو به اندازه یک لحظه، به آرامش رسید.
اعصاب شما چه میگویند
ناگفته هم پیداست که یکی از دردهای تکراری دوروبر ما کمردرد است. سراغ دکترها هم که میروی، فوری برایت درباره مسائل عصبی صحبت میکنند و دعوتت میکنند که ثانیهای را در آرامش بنشینی و کمی بار دغدغههای روزمره را از روی دوش خودت برداری تا بتوانی سادهتر و البته سالمتر زندگی کنی. میگویند در لحظههایی که کمردرد تاب و توان را از تو میگیرد، بهترین روش این است که خودت را با فکر خاطرهای شادیآور یا ترانهای آرامشبخش آرام کنی. اما مگر میشود ذهن ما چنین فرصتی به ما هدیه کند؟ مگر میشود جسم ما نسبت به این پالسهای عصبی اینقدر واضح عکسالعمل نشان دهند؟ بله؛ میشود! در تمام این سالهایی که گذراندهایم، برای کمردرد و دردهایی که منشا مشخصی ندارند، گفتهاند که عصبی است و حالا، وقتی کمردرد نفسگیر میشود، به نظر میرسد تنها راهی که پیشنهاد میدهند، مداراست. اما کمردرد را میتوان با آب درمانی هم درمان کرد و از شر آن خلاص شد. آب، خاصیت درمانی ویژهای دارد. میتوان به معجزههای آن ایمان پیدا کرد و برای ثانیههای طولانی با آن به شادمانی رسید. دقیقا مثل حال و هوایی که بچههای کمتر از ۱۰ سال در استخر دارند و وقتی به آنها نگاه میکنی، انگار شادمانیشان حالاحالاها تمام نمیشود. محققان آلمانی هم ثابت کردهاند آبدرمانی میتواند موثرترین روش برای درمان کمردرد باشد و ناجیان غریق و مربیان ورزش هم در مواجهه با این تحقیق سر تکان میدهند و تاییدش میکنند و از خاطرههایشان صحبت میکنند. میگویند حرکتهای عضلانی خوبی در این سالها کشف شده که نشان میدهند حضور همزمان در آب و انجام آنها میتواند فرد مبتلا به کمردرد را به زندگی بهتر و سالمتر رهنمون کند.
کمآبی را جدی بگیر
گروه پرتعدادی از آدمهای اطراف ما هستند که فکر میکنند وقتی از ماه رمضان گذشتند دیگر خطر کمآبی تهدیدشان نمیکند. وقتی که به آنها میگویی: خب چند لیوان آب در طول روز میخوری؟ با خنده نگاهت میکنند و شبیه به آدمهای باهوشی که مچ تو را گرفتهاند و بساط شادی برای خودشان فراهم آوردهاند، میگویند: مگر ماه رمضان است؟ و خب، مخاطب این جمله معمولا
جا میخورد و مات و مبهوت به گوینده نگاه میکند. اما کمآبی از مهمترین معضلاتی است که آدمها با آن دست و پنجه نرم میکنند و معمولا هم دلایل آن را نمیدانند. گاهی به اسم سردرد از آن اسم میبرند و گاهی توی مکالمههای ساده و روزمرهشان میگویند: ضعف کردهام. اما واقعیت اینجاست که هشت لیوان آب نخوردن در طول روز، آن هم با این زندگیهای شهرنشینی که ما برای خودمان ساختهایم، میتواند مثل زنگ خطر وارد عمل شود و تمام بلاهای ناگفته جهان را به سمت ما سرازیر کند. برای آنکه خبرها را باور کنید، باید نشانههای آن را در زندگی روزمرهتان هم ببینید. چند مرتبه پیش آمده که به دکتر مراجعه کردهاید و از سرماخوردگی ساده نالیدهاید و او در پاسخ به شما گفته است؛ نوشیدنی بخورید؟ آنچه خون شما را از آلودگیها پاک میکند، همین مایعاتی است که میل میکنید. همین آب و آبمیوه و موادمغذی که نوش جان میفرمایید. دردسر این تغذیه سالم هم به فرار از دست دردسرهای سرماخوردگی و بیماریهای عجیب دیگر، میارزد. باور ندارید؟ در این روزها که سرماخوردگی توی شهر ولوله برپا کرده است، امتحان کنید و آن وقت لبخندی روی لبهایتان مینشیند که مخاطب را هم شادمان میکند.
جایی برای استرسآفرینی نیست
اگر از آن آدمهای بیاعتماد به دنیای خبرها باشید، لابد زمانی که پای تحقیقات علمی به میان میآید، بلافاصله میگویید؛ اینها که امروز یک خبر میدهند و فردا یک خبر دیگر و به همین بهانه به سراغ زندگی روتین خودتان میروید و ترجیح میدهید هیچکدام از صحبتهای آنها را نشنوید و جدی هم نگیرید. اما نمونهای خوب وجود دارد که حرفهای شما را به یکسو میفرستد و لبخند پررنگی بر لبهای محققان مینشاند. برای مثال به همان مورد اول نگاه کنید. زمانی که نویسنده درباره مشکلات عصبی صحبت میکند. خب، احتمالا برای شما هم باورپذیر نیست که یک دغدغه روزمره، بتواند مثلا موجبات کمردرد شما را فراهم آورد. اما واقعیت زمانی خودش را به شما نشان میدهد که بپذیرید گاهی علت دقیق اتفاقها از زیر دست محققان و تیمهای پزشکی در میرود اما آنها دقیقا میدانند با چه نشانههایی روبهرو هستند و زمانی که نمیتوانند روی اصلیترین دلیل تمرکز کنند، هدفشان را به کاهش دردها و تفاوتها تغییر میدهند. به همین خاطر است که گاهی هم مثالهای نقض این وسط سروکلهشان پیدا میشود. مثلا هنوز مشخص نشده که چه اتفاقهایی میتوانند میزان استرس در محیط کار را بالا ببرند و حتی هنوز مشخص نیست که آدمهای ایدهآلگرا بیشتر در معرض این دردسر قرار دارند یا اتفاقا آدمهایی که میخواهند یک جور ساده و روتین و بدونبلندپروازی از سد محل کار و ساعتهای کشدار آن بگذرند، اما حالا دیگر همه میدانند که استرس در محیط کار، از مهمترین دلایل ابتلای افراد به افسردگی است و اختلالات قلبی عروقی و مشکلات ماهیچهای هم با خود میآورد. به همین خاطر است که توصیه میشود در محیط کار از همصحبتی با آدمهایی که منطقپذیر نیستند، فرار کنید و حتی میگویند برای رسیدن به آرامش در محیط کار، بهتر است در ساعتهای غیراداری برنامهای ثابت برای ورزش و
به خصوص دویدن آرام داشته باشید.
بازهم ورزش
برنامههای آموزشی تلویزیونی، سایتهای خبری جدی یا غیرجدی، اصلا از سالیان اولیه زندگی تا به امروز، همیشه زمانی که پای خبر و رابطهاش با آرامش و سلامت فرد به میان میآید، بلافاصله ورزش هم بهعنوان اصلیترین امکان قدم به میدان میگذارد. تازهترین تحقیقات علمی نشان دادهاند که حتی سه دقیقه ورزش به صورت روزانه میتواند به فرار از شر استرس کمک کند. در واقع این تحقیق در دانشگاه نبرسکا انجام شده و در ماهنامه انجمن پزشکان آمریکا نیز منتشر شده است، محققانش توضیح میدهند زمانی که ورزش به زندگی روزانه شما وارد میشود و مثلا روزی سه دقیقه دویدن سریع را تجربه میکنید، سیستم دفاعی بدن شما شروع به دریافتهای پالسهایی ویژه میکند و باعث میشود تا بدن شما در مقابل سرطان قویتر باشد و سیستم دفاعی بهتری برای شما میسازد. بههمین خاطر است که پیشنهاد میکنیم به جای لجبازی، به خبرهایی که به صورت ماهیانه یا سالیانه به راس خبرهای مربوط به زندگی و سلامت میآیند، توجه ویژهای داشته باشید.
رابطه ما و پزشکان
طبیعی است اگر میزانی از بیاعتمادی و سردرگمی در میان یافتههای پزشکان پیدا کنید، اما طبیعی نیست اگر زندگی خودتان را به پای این تفاوتها بگذارید و به جای آنکه کمی هم عقل و منطق چاشنیاش کنید، چشمهایتان را روی تمام ویژگیهایشان ببندید. به همین دلیل است که میتوانیم به شما کتابی با نام «پزشکان چگونه فکر میکنند؟» پیشنهاد دهیم. در این کتاب، یک پزشک آمریکایی شروع به صحبت درباره تجربههای عجیب و غریبش میکند و مترجم آن که یک پزشک ایرانی است، این تجربهها را از صافی ایران میگذراند و با توضیحاتی کامل آنها را به دست مخاطبان میرساند. بهاین خاطر است که به ناگاه با مجموعهای از خطرها روبهرو میشوید که انگار همین دیروز از بیخ گوشتان گذشته و حتی روح شما هم خبر نداشته است. اما در نهایت خواندن این کتاب که از سوی انتشارات ماهمیر منتشر شده است، میتواند کمک زیادی به شما بکند تا از شر وسواسهای ذهنیتان خلاص شوید.
به سراغ پدرها و مادرها بروید
سن و سالمان از ۳۰ که میگذرد، میشویم بچههای بزرگی که رویشان نمیشود دردها و بلاهای زندگیشان را با پدر و مادر درمیان بگذارند، رویمان نمیشود مثل روزهای قدیم برویم و برای یک تب کردن ساده خودمان را به پدر و مادر بچسبانیم و وعده بستنی و شکلات از آنها بگیریم. اما این بار خبری روی خروجی خبرگزاریها آمده که معنای ساده و واضحش میتواند این باشد که بیماریهای خودتان را با پدر و مادرهایتان در میان بگذارید. نه به این خاطر که خودتان را برای آنها لوس کنید، برای آنکه پیشینهای واضحتر از خودتان و سابقه بیماریتان به دست آورید. با این وجود؛ اصلا توصیه نمیشود که بیایید و برای آنچه توجه پدر و مادرتان را در دوران نوزادی شما جلب نکرده دعوایی به راه بیندازید و به والدینتان عذاب وجدان بدهید اما میتوانید جلوی ضرر را از لحظهای که متوجه آن شدهاید، بگیرید. اما این خبر جادویی چیست؟ محققان این بار چه چیزی را ثابت کردهاند که میتواند
این قدر تاثیرگذار باشد؟ در روزنامه دیلیمیل نوشتهاند اگر افراد در بزرگسالی از بدخوابی رنج میبرند، به احتمال فراوان در دوران نوزادی و کودکی نیز با این مشکل مواجه بودهاند. در این روزنامه نوشتهاند محققان میگویند بدخوابی از همان ماههای ابتدایی تولد خودش را نشان میدهد و برخلاف تصورهای رایج، هر چه سن فرد بالاتر میرود، دردسرهای این بدخوابی هم بیشتر میشود و اگر در ابتدای راه، یک دردسر به حساب میآمد، در سنین بالاتر تبدیل به بیماری میشود. به همین خاطر است که اگر این روزها از مشکل بدخوابی رنج میبرید یا آنکه دردی در نواحی مختلف بدن خود احساس میکنید، اگر احساس میکنید که نوسانات خلقی شما غیرقابل تحمل شدهاند، پیشنهاد میشود به سراغ والدینتان بروید و درباره دوران نوزادیتان از آنها پرسوجو کنید. اما قول بدهید زمانی که به شما میگویند در کودکیتان بدقلق بودهاید، یاد خاطرههای بدجنسانهتان نیفتید و به موارد پزشکیاش دقت کنید.
بنویسید که خوددرمانی نکنند
هفته گذشته در یک مهمانی دورهمی که بیشتر زمان آن به خاطرههای خندهدار یا عجیب و غریب آدمها گذشت، یکی از دوستان دکتر هم حضور داشت، آن هم بعد از سالهای طولانی زیرا در بیمارستانی در شهری دیگر مشغول بهکار است. آمده بود و آنقدر حرفهای عجیبی به زبان آورد که برای ما مثل تونل زمان بود؛ تونلی که ما را به سرزمین عجایب میبرد. میگفت مرد ۳۰ سالهای را به اورژانس آوردهاند که چند ساعتی است تهوع دست از سرش برنمیدارد. پرسیدهایم چه شده و چه نشده، معلوم شد برای رفع سردرد ساده، هرچه قرص داخل یخچال داشتهاند را خورده و حالا که قرصها وارد عمل شدهاند و بدنش در حال پس زدن دارو است.
آن هم برای یک سردرد ساده که دکتر میگفت اگر بهخاطر این به سراغ من میآمد یک مسکن سبک به او میدادم و میگفتم دوش بگیر و بخواب! میدانید، فرق است بین آدمهایی که دانش یک کار را دارند و آدمهایی که به عنوان طرفدار به آن دانش نگاه میکنند. فرق است بین پزشکی که کار تحقیقاتی آزمایشگاهی انجام میدهد و کسی که تمام تحقیقات آن را میخواند، فرق است بین پزشکی که سالها درس خوانده و وردست ایستاده با کسی که فکر میکند خیلی چیزها میداند. به همین خاطر اگر به دنبال نتیجهگیری از این متن هستید، پیشنهاد میشود به اصلیترین توصیه پزشکان و محققان در تمام این سالها توجه کنید و دست از خوددرمانی بردارید.
نظر شما