سه‌شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۱ - ۱۵:۰۹
سلامت نیوز : رعایت حقوق متقابل افراد در روابط اجتماعی یكی از مسائل مهم و از ضروریات زندگی اجتماعی است. امروزه بی‌توجهی به این موضوع با ارزش در جامعه باعث بروز برخی بی‌عدالتی‌ها، حاكم شدن رابطه به جای ضابطه و بی‌مسئولیتی‌ها شده است كه ناخواسته تبعات جدی به دنبال داشته است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایران ؛ این در حالی است كه چندی قبل نیز رهبر معظم انقلاب در دیدار با جوانان و نخبگان خراسان شمالی در میان 20 پرسشی كه اغلب در زمینه مسائل فرهنگی و اجتماعی بود به این موضوع اشاره كرده و به نوعی بر ضرورت تغییر روش زندگی مردم و بازنگری در شیوه رفتار و كردار افراد جامعه تأكید فرمودند. در همین حال گروه قضایی - حقوقی با چند تن از كارشناسان و نمایندگان مجلس شورای اسلامی به بررسی این فرمایش مقام معظم رهبری پرداخته است.

متولی فرهنگی كشور مشخص شود
محسن علیمردانی نماینده مردم زنجان و طارم در مجلس شورای اسلامی می‌گوید: در راستای تأكیدات معظم‌له با صراحت اعلام می‌كنم مردم نیاز به آموزش دارند حال ‌آن‌كه متأسفانه كم‌توجهی برخی مسئولان در طول این 33 سال به موضوع آموزش و فرهنگ‌سازی باعث شده ما به جایی برسیم كه مقام معظم رهبری در بیانات اخیرشان در خراسان شمالی توجه به این نكته را ضروری بدانند.وی می‌گوید:« این نشان می‌دهد كه در كشور ما بحث آموزش و فرهنگ‌سازی جدی گرفته نشده است. حال آن‌كه رعایت نكردن حقوق متقابل در روابط اجتماعی یك كار فرهنگی است.

وقتی انسان می‌پذیرد كه باید در اجتماع زندگی كند و به عبارتی زندگی جمعی را می‌پذیرد پس باید بپذیرد كه حق و حقوق متقابل را هم باید رعایت كند. یعنی نمی‌توان این را پذیرفت كه هركسی هركاری دلش می‌خواهد انجام بدهد و با حركات، رفتار و گفتارش به دیگران آزار برساند. در یك زندگی اجتماعی مهمترین نكته رعایت حق و حقوق افراد است برای رسیدن به یك آرامش نسبی، در جامعه نیز باید حقوق متقابل را رعایت كنیم حتی اگر گاه به خواسته فردی خود نرسیم. علیمردانی تصریح می‌كند: به عقیده من وجود یك سازمان یا نهاد فرهنگی مشخص برای آموزش و فرهنگ‌سازی در كشور ضروری است. نهادی كه در موقع لزوم پاسخگو باشد اما متأسفانه در حال حاضر چند نهاد و سازمان فرهنگی داریم كه خود را متولی فرهنگی می‌دانند ولی در مواقع لزوم و هنگامی كه مشكلی پیش می‌آید جوابگو نیستند و هر یك مشكلات را به گردن دیگری می‌اندازد و این یعنی ما در كشور متولی فرهنگی و نهاد پاسخگو نداریم. به همین خاطر در مجلس پیشنهاد كردیم برای فرهنگ‌سازی و آموزش به مردم در زمینه روابط اجتماعی و رعایت حقوق متقابل كه بی‌توجهی به آن زمینه‌ساز بسیاری از مشكلات جامعه بوده است یك متولی مشخص شود كه از او كار خواسته شود. ضمن اینكه همواره نیز پاسخگو و مسئولیت‌پذیر باشد. ما یك كشور اسلامی هستیم، فرهنگ اسلامی داریم و اگر بخواهیم خیلی راحت می‌توانیم به فرهنگ و اخلاق برسیم نه اینكه هر كسی هر كاری دلش خواست انجام دهد و در مقابل نیز پاسخگوی رفتارش نباشد. این آموزش نیز باید از دوران كودكی و سال‌های ابتدایی مدرسه صورت گیرد كه به طور قطع آموزش و پرورش نیز نقش مهمی در این رابطه بر عهده دارد.»
یكی از بهترین روش‌های آموزشی برای فرزندان الگوپذیری از والدین است وقتی پدری در خانواده با رفتار خود درس گذشت و فداكاری می‌دهد كودكان به شكل غیرمستقیم درمی‌یابند در مقابل دیگران باید از خودگذشتگی نشان دهند پس رفتار افراد در مقابل یكدیگر امری آموختنی است نه ارثی. اگر هم می‌خواهیم مردم حقوق یكدیگر را رعایت كرده و به هم احترام بگذارند باید به آنها بیاموزیم كه چگونه درست رفتار كنند.

ضرورت سرمایه‌گذاری آموزشی و فرهنگی
دكتر مسعود غفاری - روانشناس و مشاور خانواده - نیز می‌گوید: قبل از شروع بحث باید به این پرسش پاسخ دهیم كه تفاوت یك انسان در جامعه‌ای بسیار پیشرفته و متمدن با انسانی در یك جامعه توسعه نیافته به لحاظ رفتاری در چیست؟
پاسخ این است. تفاوت، در میزان آموزش و آنچه در زبان و ادبیات همگانی «تربیت» نامیده می‌شود، قرار دارد. پس این تفاوت در اندام و اعضای داخلی بدن انسان نیست. بلكه در تمدن، فرهنگ و در مجموع تربیت‌یافتگی فرد است.حال باید دید چه میزان روی افراد سرمایه‌گذاری آموزشی و فرهنگی شده است.

برای درك بهتر این مطلب به یك مثال توجه كنید آیا می‌دانید تفاوت یك باغچه با یك خرابه چیست؟
اگر فرض كنیم هر دو قطعه زمینی هم اندازه و در یك منطقه جغرافیایی باشند باغچه به آن جایی می‌گوییم كه در آن وقت، سلیقه، پول، هنر و علم زیادی صرف شده و محصول آن زیبایی، بوی خوش، طراوت و فضای دلپذیر است. اما در یك خرابه هیچ سرمایه‌گذاری مالی و زمانی انجام نشده و محصول آن نیز جز محل تجمع زباله و بوی بد و جانوران موذی نخواهد بود.دكتر غفاری تصریح می‌كند: ما در كشور هرگز آموزش صحیحی برای درست زندگی كردن چه در خانه، مدرسه و جامعه ندیده‌ایم. برعكس همه استاد زندگی خراب كردن هستیم چرا كه همیشه شاهد بی‌احترامی، بی‌گذشتی، یاری نرساندن، نداشتن درك متقابل و چشم‌پوشی نكردن از تقصیرات دیگران بوده‌ایم. ضمن این كه متأسفانه آنچه شاهدش نبوده ایم عشق ورزی است.

در مقابل به وضوح می‌توان دید كه بیشتر مردم اهل خشونت، بی‌ادبی، زیرپاگذاشتن حریم یكدیگر، پایمال كردن حق و حقوق دیگری، قهر و كینه ورزی و موارد مشابه هستند. پس اگر با من هم باور باشید باید اعتقاد داشته باشیم كه انسان‌ها عاری از هر دانش و دور از هر بینش و منشی به دنیا می‌آیند و از آن پس هر آنچه برای آنها به وجود می‌آید نتیجه تجربه‌هایی است كه از پیرامون خود دریافت می‌كنند. به عبارتی وقتی به فردی می‌گویند: «اصل و نسب دار» یعنی كسی كه پدر و مادری شایسته دارد و رفتارهای درست، سازگار، خردمندانه و شایسته را مشاهده و تجربه كرده، آنها را آموخته و انجام می‌دهد. پس این رفتار و ویژگی‌های نیك از راه ژنتیك به او انتقال نیافته بلكه آنها را دیده و آموخته است. به گفته وی، اگر فردی پدری بدرفتار، ناسزاگو و بی‌خرد داشته كه خودخواهانه نیز رفتار می‌كرده و آموزگار مدرسه‌اش نیز بیشترین تلاش خود را برای یاددادن ریاضی و زبان و علوم به وی صرف كرده پس این فرد نمی‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد. در اینجا باید گفت شاید همان آموزگار نیز نمی‌دانسته رفتار درست و روابط سالم انسانی چیست. یعنی برای او هم تعریف نكرده بودند و به او آموزش نداده‌اند پس نمی‌توانسته بیش از آن به شاگردانش بیاموزد. اما مهمترین تفاوت بین انسان و جانوران در این است كه رفتار جانوران برپایه «غریزه» است و رفتار انسان به طور عام برپایه یادگیری.

دكتر غفاری می‌افزاید: غریزه یعنی الگوی ناآموخته رفتاری كه در یك گونه جانوری در همه جای دنیا یكسان دیده می‌شود و قابل پیش‌بینی است. به عنوان مثال زنبور عسل در همه جای دنیا خانه‌اش را شش ضلعی می‌سازد اما آیا می‌شود پیش‌بینی كرد كه یك انسان وقتی در موقعیت نیاز و اضطرار قرار می‌گیرد فرزندش با او چه رفتاری خواهد داشت؟ اگر رفتار انسان‌ها هم قابل پیش‌بینی بود آیا دیگر هیچ زن و مردی هنگام عقد بر سر مهریه چانه‌زنی می‌كردند؟ پس می‌بینیم كه زوج‌ها می‌خواهند با تعیین میزان مهریه، ریسك غیرقابل پیش بینی بودن رفتار طرف مقابل را جبران كنند. اما رفتار در انسان برپایه یادگیری است یعنی یا از راه آموزش رسمی و آموزشگاهی است یا از راه الگوبرداری و آموزش غیررسمی. پس هر رفتاری كه ما از خود بروز می‌دهیم غیر از مسائلی كه برپایه واكنش‌های فیزیولوژیكی و بیوشیمیایی است بقیه ریشه در یادگیری دارند.
این روانشناس اظهار می‌كند: فردی كه در آلاسكا زندگی می‌كند با انسانی كه در اروپا یا خاورمیانه زندگی می‌كند هرگز به یك سبك خانه نمی‌سازند بلكه یاد گرفته‌اند به تناسب آب و هوا، مصالح ساختمانی كه در اختیار دارند و شرایط طبیعت و محیط‌زیست خود خانه‌هایشان را بنا كنند. انسان موجودی زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی است پس اگر می‌خواهیم از كسی رفتار شایسته‌ای مشاهده كنیم نخست باید نیازهای فرد را تا حدی متناسب و متعادل برآورده سازیم. فردی كه كمبود زیستی، ناكامی روانی و محرومیت اجتماعی دارد و از لحاظ معنوی به خودشكوفایی نرسیده، چه انتظاری می‌توان از او داشت؟

وی می‌گوید: چگونه می‌توان از چنین فردی توقع احترام متقابل و رعایت حقوق اجتماعی متقابل داشت؟ باید برای انسان شرایطی پدید آید چه در حد كلان - اجتماع - و چه خرد - خانواده - كه نیازهای انسانی او در حد مناسب برآورده شود. آنگاه برنامه آموزش به دو صورت رسمی و آموزشگاهی و همچنین با ارائه الگوهای سازگار، شایسته و متمدنانه به افراد آموخته شود تا یاد بگیرند چگونه رفتار كنند و چگونه با دیگران «میان كنش» ایجاد كنند تا شاهد صحنه‌های دلپذیری باشیم.باور من بر این است اگر می‌توانستیم به همه مردم بیاموزیم كه به جای رفتار «واكنشی» در برخورد با دیگران رفتار «فراكنشی» داشته باشند، جامعه بسیار مطلوبی می‌داشتیم. منظور از رفتار «واكنشی» همان رفتاری است كه در ادبیات خیابانی به آن می‌گویند «جواب های، هوی است» یا «آنچه عوض دارد گله ندارد». در صورتی كه رفتار «فراكنشی» عكس این موضوع است. فرض كنید همسایه‌ای به همسایه دیگرش می‌گوید شما آئین آپارتمان‌نشینی را بلد نیستید، اگر برخورد واكنشی باشد، شك نكنید كه كار این دو همسایه به درگیری و دعوای لفظی و شاید فیزیكی برسد، اما اگر رفتار و پاسخ همسایه فراكنشی باشد، وی ضمن تشكر از همسایه‌اش كه به رفتار او توجه كرده، می‌تواند مسئله‌ای را كه باعث اعتراض همسایه‌اش شده، شناسایی و نسبت به اصلاح آن تلاش كند.دكتر غفاری خاطرنشان می‌كند: متأسفانه هیچ‌كس به ما نیاموخته كه در رابطه‌های فردی و بین فردی چگونه رفتار كنیم؟ آموزه‌های نادرستی به ما داده‌اند كه نه تنها كمكی به بهبود زندگی و روابط ما نمی‌كند، بلكه باعث خشونت، بی‌خردی، مانع رشد طرف مقابل و رفتار غیر‌انسانی می‌شود. اگر زن نیازهای منطقی و لازم شوهرش را درك و برآورده كند، مرد هرگز دنبال یافتن زندگی بهتر در كنار فرد دیگری نخواهد بود. اگر هم مرد به جای خشونت و بدرفتاری سعی كند از همسرش بانویی شایسته و سازگار بسازد، زندگی دلپذیری خواهند داشت.

به گفته این روانشناس، همه اینها به شرطی محقق می‌شود كه آموزش صحیح به افراد بدهیم و مدیران ارشد و كلان جامعه بودجه و سهم كافی برای سرمایه‌گذاری در مورد انسان‌ها در نظر بگیرند و بدانند با خوش‌باوری و ساده‌انگاری و هزینه نكردن مشكلی حل نخواهد شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha