یکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۱ - ۰۹:۱۹
کد خبر: 61159

اوایل ازدواج همه کوتاه می‌آیند، از یاد می‌برند، می‌بخشند و زود آشتی می‌کنند اما پس از چندی هیچ یک کوتاه نمی‌آیند، از یاد نمی‌برند و نمی‌بخشند. همه چیز زیر ذره‌بین می‌رود، زن و مرد زود می‌رنجند و می‌رنجانند. بعد هم می‌گویند چرا من برای آشتی پیشقدم شوم؟

سلامت نیوز: اوایل ازدواج همه کوتاه می‌آیند، از یاد می‌برند، می‌بخشند و زود آشتی می‌کنند اما پس از چندی هیچ یک کوتاه نمی‌آیند، از یاد نمی‌برند و نمی‌بخشند. همه چیز زیر ذره‌بین می‌رود، زن و مرد زود می‌رنجند و می‌رنجانند. بعد هم می‌گویند چرا من برای آشتی پیشقدم شوم؟

دوستم طبق معمول داشت از دست همسرش می‌نالید: «یكی از مشكلات ما در زندگی مشتركمان این است كه اگر موضوعی پیش بیاید که در آن به توافق نرسیم یا باعث دلخوری شود، همسرم در قهركردن پیشقدم است و گاه این قهر بسیار طولانی می‌شود و مثلا یك ماه طول می‌کشد....

 من فقط زمانی با او قهر می‌کنم که بخواهم ناراحتی‌ام را نسبت به عمل یا رفتاری نشان دهم اما برای مدتی كوتاه، اما او متاسفانه اگر در بحث‌ها و گفت‌وگوها به توافق نرسیم، قهر می‌كند و با صحبت کردن هم مشکلمان حل نمی‌شود، شاید چون من کلام نافذی ندارم یا او انتقادپذیر نیست یا هر دو. نمی‌دانم هنگامی که خطایی از او سر می‌زند و قبول هم ندارد خطا کرده، چطور ناراحتی و اعتراضم را نشان دهم که باعث دعوا و مشاجره و در نهایت قهر او نشود. چند روز قبل كه برای خرید رفته بودیم، سر مساله‌ای كمی بحثمان شد و همسرم سریع تاكسی گرفت و از آنجا دور شد و من كه ناامیدانه رفتار او را می‌دیدم، زیر لب بر این زندگی لعنت می‌فرستادم كه جای همه چیزش عوض شده، حتی قهركردن‌ها.»

اما چرا قهرکردن همسران رخ می دهد و چطور باید با آن برخورد کرد؟ با دکتر پروین ناظمی، روان‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در این‌باره گفت‌وگو کرده ایم.


 چرا زوج‌های امروزی بیشتر از نسل قبل رفتارهای قهرآمیز نشان می‌دهند؟


بگذارید بحث را کلی‌تر شروع کنیم. اوایل ازدواج همه کوتاه می‌آیند، از یاد می‌برند، می‌بخشند و زود آشتی می‌کنند اما پس از چندی هیچ یک کوتاه نمی‌آیند، از یاد نمی‌برند و نمی‌بخشند. همه چیز زیر ذره‌بین می‌رود، زن و مرد زود می‌رنجند و می‌رنجانند. بعد هم می‌گویند چرا من برای آشتی پیشقدم شوم؟ متاسفانه این كار به جایی می‌رسد که دوطرف نتیجه می‌گیرند حرف زدن فایده‌ای ندارد. یکی می‌گوید چه فایده وقتم را صرف حرف زدن بکنم؟ او که اصلا به حرفم گوش نمی‌دهد! دیگری هم فكر می‌كند همسرش فقط به خواسته خودش فکر می‌کند، خودخواه است و اصلا فرصت حرف زدن نمی‌دهد و می‌گوید هر وقت خواستم با او حرف بزنم، فقط خودش گفته و خودش شنیده، من حتی یک کلمه هم نتوانسته‌ام بگویم. وقتی کار به اینجا می‌کشد، زوج دور گفت‌وگوی مستقیم را خط می‌کشند اما زندگی مشترک همچنان ادامه دارد و ناگزیر برای شناخت طرف مقابل و خواسته‌های او به حدس و گمان متوسل می‌شوند. این شناخت نمی‌تواند درونی و عمیق باشد. رنجش‌ها هم مزید بر علت می‌شود و کار به گوشه و کنایه می‌کشد. به این ترتیب، روزبه‌روز رابطه خراب‌تر خواهد شد و مداوم بر میزان این تخریب افزوده می‌شود و کار به قهر می‌کشد.

یعنی شناخت نداشتن باعث قهر می‌شود؟


بالاخره دو نفری كه با هم ازدواج می‌کنند، حتما تفاوت‌هایی با هم دارند. اگر زوجی نتواند درباره این تفاوت‌ها به توافق برسد، قطعا دچار مشکل خواهد شد. خیلی از اختلاف‌ها یا به عبارت ساده‌تر مشکلات گفتاری میان زنان و مردان، ناشی از اختلاف در شیوه صحبت و گوش دادن آنهاست. مثلا یک طرف به طرف دیگر می‌گوید: «دوست دارم به من توجه کنی» و طرف مقابل در پاسخ می‌گوید: «به تو توجه می‌کنم» درحالی كه زن همچنان معتقد است همسرش به او توجهی ندارد. درحقیقت اینجا بحث برداشت‌های متفاوت و از آن مهم‌تر دنیای متفاوت دو فرد مطرح است؛ یعنی همان تفاوت‌های جنسیتی و فرهنگی. البته تفاوت در شیوه‌های گفتاری میان زنان و مردان به استفاده از نیمکره‏های مغزی آنها نیز مربوط است. آقایان به دلیل استفاده از نیمكره چپ مغز توانایی بیشتری در حل مسایل و ارائه راهكار دارند اما با این وجود، با همسرشان دچار مشكل می‌شوند زیرا زمانی كه زن به‌عنوان درددل با همسرش صحبت می‌کند، مرد با این جواب که «خب فلان کار را انجام می‌دادی»، به دنبال حل مساله و ارائه راهكار است درحالی كه زن فقط به همدردی نیاز دارد. علاوه بر این، ممكن است به دلیل اینكه موضوع از نظر مرد اهمیت چندانی ندارد، به‌طور جدی مساله را پردازش نكند. گاهی هم اطلاع نداشتن از اینكه چه چیزی برای یك خانم اهمیت دارد یا برای یك آقا مهم نیست، در بروز اختلاف‌ها تاثیر دارد.

به نظر می‌رسد «قهر» در زوج‌های امروزی، به‌خصوص آقایان جوان، بیشتر دیده می‌شود. علت چیست؟


بله، همین‌طور است. گرچه زودرنج‌‌بودن یکی از خصلت‌های زنانه محسوب می‌شود، اما واقعیت این است كه امروز این حالت بیشتر در مردان دیده می‌شود و حتی در بررسی‌ها مشخص‌شده تفاوت‌هایی در ویژگی‌های خاص زنانه و مردانه رخ داده است و این باعث شده زنگ خطر در زندگی زناشویی به صدا دربیاید زیرا مردی كه باید تکیه‌گاه زن باشد، به‌راحتی در برخورد با برخی مشكلات قهر می‌کند! اگر كمی واقع‌بینانه‌تر به این قضیه نگاه كنیم، می‌بینیم این قهرهای افراطی در جوانان دهه 60 بیشتر نمود دارد. به‌نظر می‌رسد در آن دهه به دلیل شرایط جنگ و مسایل اجتماعی مربوط به آن دوره، والدین به‌طور ناخودآگاه بیشتر از فرزندان خود حمایت و مراقبت می‌كردند و همین امر باعث شده بچه‌ها حساس‌تر و زودرنج‌تر بار بیایند. خودنمایی، برتری‌طلبی، سلطه‌جویی، ژست‌گرفتن در روابط اجتماعی و تمایل به سرگروه‌بودن از خصوصیات بارز مردان است. آنها بیشتر مواقع حین مكالمات، از جملات دستوری مانند «بلند شو»، «آن را به من بده» یا حتی جملات تمسخرآمیزی چون «خیلی خنگی» استفاده می‌کنند درحالی که شاید از گفتن آنها هیچ منظوری ندارند. معمولا مردانی که قوی‌ترند، احساس سلطه‌جویی بیشتری دارند و اغلب هنگامی که با همسر خود جر و بحث می‌کنند، اگر نتوانند از قدرت برتری‌طلبی یا سلطه‌جویی خود استفاده کنند، ممكن است از خود رفتار یا واکنشی مانند «قهر» نشان دهند. از سوی دیگر، در جمع پسران، کسی که مهارت‌ کلامی بالایی دارد، قوی به حساب می‌آید بنابراین اگر مردی ببیند، همسرش به مراتب مهارت‌ کلامی بیشتری نسبت به او دارد و راحت‌تر می‌تواند حرف خودش را بزند و احساساتش را بیان كند به دلیل وجود این ضعف، مجبور است اگر در گفت‌وگو و بحث‌ها به نتیجه‌ای نرسد، رفتار قهرآمیز را پیش‌رو بگیرد. درحالی كه در مقابل، مردان قوی هم هستند كه هنگام گفت‌گو و بحث حرف‌هایشان را می‌زنند.

هنگام بروز این قبیل قهرها بهترین رفتار چیست؟


بالاخره باید دست از خودخواهی‌ها برداریم و بپذیریم رابطه‌ای معقول و مورد پسند است که بر اساس احترام به عقیده و گفتار طرف مقابل استوار باشد. معمولا مردان بعد از اینكه با همسرشان قهر می‌كنند، از منزل خارج می‌شوند و معتقدند با این كار می‌خواهند كار به جاهای باریک کشیده نشود. گرچه کارشناسان اعتقاد دارند در اینگونه موارد بهتر است یکی از دو طرف محیط را ترک کند تا مشکل، حادتر نشود اما اگر هدف همین باشد، ترك محیط مانعی ندارد و نمی‌توان هیچ ایرادی از دو طرف گرفت اما امروزه بیشتر اوقات دلیل این رفتار نداشتن توانایی و قدرت كافی برای بیان احساسات در موقعیت است. گفت‌وگو می‌تواند درهای آشتی را بگشاید. گاه، خجالتی‌بودن باعث می‌شود برای رفع دلخوری قدم پیش نگذاریم، گاه از واقعیت فرار و مشکل را رها ‌كنیم. گاهی هم به‌طور حیرت‌آوری مایلیم دیگران را شبیه خود کنیم تا خود تایید شویم در حالی که معلوم نیست مثل ما شدن درست باشد. از طرفی از کجا معلوم همه چیز تغییر کند و شرایط زندگی‌مان بهتر شود؟ باید همسرمان را همان‌طور که است، قبول کنیم و فن گفت‌وگو را یاد بگیریم. معمولا مدتی پس از ازدواج دوطرف به خصوصیات شخصیتی هم پی می‌برند بنابراین باید با پیش‌بینی رفتارهایی که منجر به قهر می‌شود از بروز آن پیشگیری كنند. پاسخ قهر با قهر کار درستی نیست و نباید درصدد تلافی برآمد. در صورت رخ دادن این اتفاق، زوج‌ها باید خودشان مشكل را حل كنند نه واسطه‌ها، چون هیچ‌كس به اندازه خود آنها از زندگی‌شان شناخت ندارد. به علاوه باید برای هم سیگنال‌های «بیا آشتی کنیم» بفرستند، مثلا با گفتن یک نکته خنده‌دار یا گرفتن دست همسرشان و لمس آن یا خرید كادویی هرچند كوچك یا گفتن اینكه «من واقعا دوست دارم با هم آشتی کنیم. چه کار باید بکنم؟» البته زوج‌ها باید سعی كنند برای هم سیگنال‌های کاملا شفاف بفرستند چون ممكن است طرف مقابل احساس كند همسرش او را جدی نمی‌گیرد بنابراین برداشت اشتباهی از رفتار او داشته داشته باشد.

یعنی اگر به تفاوت‌های جنسیتی آگاه باشیم، كمتر قهر می‌کنیم؟


بله، بیشتر مردان نمی‌دانند اصولا خانم‌ها برای ادامه گفت‌وگو تمایل به پرسیدن سوال دارند، درحالی كه برداشت مردان از این رفتار این است كه زن‌ها به دنبال كسب اطلاعات بیشتر هستند درحالی كه خانم می‌خواهد صحبتش را ادامه دهد، اما مرد فقط با پاسخ اینکه «نه دیگه، خب فلان کار را می‌کردی یا این جواب را می‌دادی» صحبت را تمام می‌کند. شاید به نظر برسد به گفته و نظر طرف مقابل بی‌توجه است اما واقعیت این است كه با شناخت این تفاوت‌ها و داشتن مهارت گفت‌وگو مشكلات زندگی مشترك كمتر خواهد شد. اگر زوج‌ها در گفت‌وگوهای خود 3 اصل کلام را كه صحبت با لحنی دوستانه، مودبانه و محترمانه است، رعایت كنند، حتما به نتیجه خواهندرسید. کسانی که معتقدند از گفت‌وگو نتیجه‌ای نگرفته‌اند، باید بدانند به شیوه درست حرف‌زدن آشنایی کافی ندارند. اگر در زندگی مشترك زوجی، قهر به‌نوعی رفتار عادتی درآمده، حتما باید آن را جدی بگیرند و از مشاوران و روان‌شناسان در این زمینه كمك بخواهند. مهم‌ترین نتیجه رفتار قهرآمیز، بی‌تفاوتی عاطفی است. معمولا خانم‌ها در زندگی به دستاویزهای مختلفی متوسل می‌شوند تا دیرتر به بی‌تفاوتی عاطفی برسند. آنها به نوعی خود را سرگرم می‌کنند اما مردها این ویژگی را ندارند. مردها به محض اینکه به مشکلی برمی‌خورند، بی‌تفاوت می‌شوند و با خود می‌گویند: «لزومی ندارد چیزی را توضیح دهم، بنابراین بهتر است همسرم کار خودش را بکند و من کار خودم»، اما این رفتار اصلا پسندیده نیست و زوج‌باید تا جایی که می‌توانند مهارت گفت‌وگوی سازنده را بیاموزند زیرا این مهارت، لازمه یک زندگی موفق است و اگر به هر دلیلی نتوانیم حرفمان را بزنیم، محیط را برای بروز بی‌تفاوتی‌ها مهیا خواهیم كرد.
منبع: هفته نامه سلامت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha