همه ساله اوایل آبان ماه کسانی که به اصطلاح «بورس باز» هستند میتوانند به سایت رسمی بورس تهران بروند نتایج عملکرد مالی 6 ماهه شرکتهای بورسی را مشاهده و از وضعیت شرکتهای ذینفع خود اطلاع حاصل كنند. این اتفاق امسال نیز همانند سالهای پیش افتاد ولی در حالی که همگان از رشد بازار سرمایه و افزایش شاخصها میگویند آمار و ارقام برای صنعت داروسازی حکایت دیگری دارد...
صنعت داروسازی بهعنوان یکی از 3 صنعت بزرگ و پربازده در جهان شناخته شده است.
بازار دارویی ایران با رشد سالیانه 2 رقمی یکی از رو به رشدترین بازارهای دارویی در جهان است.
جملاتی که در بالا ذکر شد عبارات آشنایی است که تمام دستاندرکاران دارویی کشور به انحای مختلف در مجامع رسمی و غیررسمی برای مستمعان خود بازگو میكنند ولی چرا سیستم دارویی ما از جمله صنعت داروسازی کشور این روزها حال و روز خوشی ندارد؟
نگارنده بنا نداشت در این اوضاع حساس دست به قلم برد و مطالبی که شاید خوشایند بسیاری از دلسوزان نظام دارو نباشد بیان کند ولی فکر میکنیم آنهایی که آشنایی مختصری با بازار سرمایه کشور دارند میدانند نبض صنعت داروسازی این روزها بسیار کند میزند.
همه ساله اوایل آبان ماه کسانی که به اصطلاح «بورس باز» هستند میتوانند به سایت رسمی بورس تهران بروند نتایج عملکرد مالی 6 ماهه شرکتهای بورسی را مشاهده و از وضعیت شرکتهای ذینفع خود اطلاع حاصل كنند. این اتفاق امسال نیز همانند سالهای پیش افتاد ولی در حالی که همگان از رشد بازار سرمایه و افزایش شاخصها میگویند آمار و ارقام برای صنعت داروسازی حکایت دیگری دارد و در یکی از معدود اتفاقات دو شرکت بزرگ و خوشنام دارویی زیان نشان دادهاند، همچنین سود بسیاری از شرکتهای بزرگ دارویی که زمانی باعث فخر مسوولان بودند بهصورت معناداری کاهش پیدا کرده است و اگر با نگاه کارشناسی به صورتهای مالی بقیه شركتها نظر اندازیم وخامت اوضاع را بیشتر درک میکنیم.
حال که این اعداد و ارقام را میبینیم باید واقعا همگی فکر کنیم چرا به این روز افتادهایم و چاره کار چیست؟
نویسنده این مقاله در چند بند دلایل خود را بیان میدارد شاید مورد توجه تمام همکاران و تصمیمگیران قرار گیرد و امیدوارم اجماع کلانی برای انجام بهینه امور صورت گیرد.
4 درصد از مقدار عددی بازار دارویی ایران به داروهای وارداتی اختصاص مییابد که این میزان واردات خود حدود 40 درصد از حجم ریالی بازار دارویی را به خود اختصاص داده است. این جمله ساده که همگان آن را شنیدهایم حاکی از یک واقعیت و راهبرد بزرگی است که طی تمامی این سالها با این راهبرد، دارو مدیریت شده و آن اتخاذ استراتژی جایگزینی واردات در تصمیمگیریهای کلان دارویی کشور است در حالی که صادرات دارو هیچگاه به علت بسیاری از عوامل داخلی و خارجی که بسیاری از آنها هم از حیطه کنترلی تصمیمگیران دارویی خارج بوده جزو استراتژیهای راهبردی نبوده است. فارغ از اینکه راجع به خوب یا بد بودن این استراتژی یا تحلیل آن بخواهیم بحث کنیم که خود احتیاج به بررسیهای بسیار گسترده دارد. این موضوع باعث شد موقعی که نرخ ارز بالا میرود شرکتهایی که با این استراتژی مدیریت میشوند ضربات سختتری را نسبت به شرکتهایی که صادرات محور هستند بخورند و مورد هجمه بیشتری قرار گیرند.
اقتصاد نظام سلامت و دارو مشکل دارد و بسیاری از تصمیمها و شرایط موجود حاصل یک تفکر اقتصادی برای نظام سلامت و دارو نیست، اگر چه این جمله را نیز بارها شنیدهایم ولی بهتر است با زبانی ساده آن را برای همگان بیان کنیم تا ببینیم با چه وضعیت اسفباری روبرو هستیم؛ در حالی که صنعت داروسازی با میانگین حاشیه سود 17 تا 20 درصدی خود هیچگاه صنعت غیر جذابی نیست ولی حالا باید تمام مواد اولیه، مواد جانبی و بستهبندی خود را -آن هم با نرخ ارز غیرمرجع و آزاد - نقد بخرد و آن را به شرکتهای پخشی واگذار کند که حدود 800 میلیارد تومان از دولت و بیمهها طلب دارد.
اگر بخواهیم بهصورت ملموس و عددی آن را بیان کنیم گردش عملیات صنعت داروسازی ما -یعنی از زمانی که شروع به تولید و تهیه دارو میکنیم تا موقعی که پول این مواد و دارو به خود شرکت بازگردد- به حدود بالاتر از 300 روز رسیده است در حالی که در این مدت طولانی شما با نرخ تورم جدید باید دوباره مواد بخرید تا چرخ تولید بگردد و کارگران و سهامداران خود را راضی نگهدارید؛ به عبارت سادهتر باید نقد بخریم و نسیه بفروشیم «به حال آن مرد بباید گریست که دخلش بود نوزده خرج بیست» که بدون شک در داروسازی باید برای آن مرد تا چند وقت دیگر فاتحه خواند!
در این شرایط دیگر حتی حرفهای کلیشهای (پس چرا به داروها جایزه میدهید) هم دارد نخنما میشود و کلا دیگر دارویی نمیماند که بخواهیم جایزهایی بدهیم.
در این شرایط خاص چارهای نیست برای دستاندرکاران که یا بهصورت منطقی قیمت دارو را تعدیل کنند که این موضوع باید با بررسی همهجانبه و درست صورت پذیرد، اگرنه افزایش قیمتی که بعضی اوقات فقط بدنامی آن برای صنعت داروسازی میماند و بسیار غیرمنطقی است دردی را دوا نمیکند یا شرایطی فراهم شود که هزینه تامین مواداولیه، جانبی و بستهبندی دارو که در حال حاضر بسیار افسار گسیخته و مشوش است؛ به حالت منطقی و عقلانی برگردد. بدون شک گزینه دوم اگر با یک عزم راسخ، تفکر درست، همدلی و همکاری همه مسوولان و دلسوزان صورت پذیرد و بتوانیم نظام بانکی، بازرگانی گمرکی و اداری مرتبط با دارو را مدیریت کنیم، میتوانیم امید داشته باشیم که این کشتی عن قریب به گل نشسته دوباره عظمت خود را بازیابد.
از مسوولان رده بالا در دولتهای گوناگون در ادوار گذشته و حال بسیار شنیدهایم که: وقتی «داروییها» به اصطلاح این عزیزان خیلی غر میزنند، میگویند: «مگر کل بازارتان چقدر است؟ همه را وارد میکنیم.»
در جواب این عزیزان میگوییم ساختارهای تصمیمگیری فقط جنبههای اقتصادی و تامینی ندارد و ما این موضوع را در انرژی هستهای و حق قانونی خودمان میبینیم. در حالی که برای تولید «رادیوداروها» به درستی بر حق غنیسازی خود ایستادگی میکنیم و این موضوع را یک مساله مرتبط با امنیت و تامین سلامت و حقوق خود میدانیم، صحبت راجع به دارو و تامین آن از خارج از کشور و واردات شاید کاری سادهاندیشانه و کوتهبینانه قلمداد شود.
این واقعیت مطلق است: «دارو یک کالای خاص و استراتژیک است و باید با این منطق مدیریت شود نه مستقل و مشابه یک کالای مصرفی.»
منبع: هفته نامه سپید
نظر شما