به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ مروری بر برخی از این سوءتفاهمات شاید راهگشا باشد.سوءتفاهم هایی که برخی از همسران وقتی پاسخ سوالات خود را در دفاتر وکلا ومحاکم قضات میشنوند سخت متعجب میشوند.
هرکه مهریهاش بیش قدرتش بیشتر
در باور عامه شهروندان،مهریه ضمانت اجرای بسیار مهمی در راه دوام زند گی زناشویی است؛در نتیجه گمان میبرند هرچه مهریه بیشترباشد دوام ازدواج بیشترخواهد بود! این همان فهم اشتباه ازماده 10 و1080 و1082 قانون مدنی است.وقتی مهریه رنگ وبوی ضمانت بگیرد با بروز نخستین اختلافات طبیعی است که زوجه از محاکم قضایی تقاضای مطالبه مهریهاش را کرده وشوهر که توان پرداخت مهریه سنگین را ندارد باید عقب نشینی کرده وبه منظور تنبیه زن به فکر پیدا کردن راه حلی حقوقی باشد تا علاوه بر رهایی از الزام به پرداخت مهریه پاتک متقابلی را علیه زوجه آغاز کند.درست از همین نقطه میدان جنگ زنان ومردان شروع میشود وقطعا تا طلاق پیش خواهد رفت.
نفقه آری؛قناعت هرگز!
براساس ماده 1106 قانون مدنی نفقه زن در عقد دایم برعهده شوهر است.مرد باید نفقه را که براساس ماده 1107 عبارت است از همه نیاز های متعارف ومتناسب با وضعیت زن پرداخت کند والا در صورت مراجعه زوجه به محاکم شوهر به جرم ترک انفاق به مجازات مقرر در قانون تعزیرات سال 75 محکوم خواهد شد.وقتی وضع اقتصادی شوهر دچار بحران شود، همسران به سراغ قناعت ودرک متقابل نخواهند رفت چون از صبح تا شام در همه رسانهها والگوهای اجتماعی عطش تجملگرایی ترویج میشود.به ناچار همسر باید به سراغ اثبات نشوز زوجه برود وزوجه به سراغ دادسرا تا نفقه خود رادریافت کند. ناچار زندگی جهنم میشود.
مهاجم باشم یا مدافع؟
مهاجم بودن یا مدافع بودن در دعاوی طلاق بسیار مهم است.اگر مرد بخواهد از اختیارات قانونی خود استفاده وزوجه را طلاق دهد به موجب شروط ضمن عقدی که در سند ازدواج قید شده باید علاوه بر مهریه،اجرتالمثل تمام خدمات زوجه در منزلش را با حکم داد گاه بپردازد وعلاوهبر آن نصف داراییهایش را نیز به مالکیت همسر درآورد. اما وقتی قرار باشد زن مهاجم ومرد مدافع باشد مرد از اختیار طلاق خود استفاده و با طلاق ندادن زن باید در پی آزار هرروزه زن با طرح دعوای الزام به تمکین باشد و زن برای اثبات عسرو حرج خود و معیارهای سوء معاشرت مرد باشد مانند اعتیاد، ضرب وجرح و... بنابراین راه طلاق هم باید از بداخلاقی بگذرد ودرست کردن یک فنجان چای برای شوهر بیچاره نه از روی عشق که بهعلت برخورداری از اجرتالمثل آن در زمان طلاق خواهد بود.
عمق سوءتفاهم تا کجاست؟
اگر بخواهیم نقایص قانونی وفرهنگی وگزاره های پیشروی همسران در مقوله ازدواج را ادامه دهیم قطعا مثنوی هفتاد من کاغذ لازم خواهد بود.مثنوی که در باب رفتارها وباورهای غلط جنسی،شیوع بیماریهای خفیف روانی در جامعه، تاثیرات نا خود آگاه ریاضتهای جنسی پس از سن بلوغ تا سن ازدواج و... خواهد بود.قرنها قبل سروش حضرت رب باریتعالی در لوح قرآن کریم چنین مضبوط گشت که...«زنان نیکو برای مردان نیکو خواهند بود وزنان خبیث برای مردان خبیث!» وشاید مولوی همین مفهوم را در قالب اشعار چنین سرود:
جمله ذره کاندر این ارض وسماست
جنس خود را همچو کاه و کهرباست!
وقتی محصول جامعهای که سبک صحیح زندگانی کردن را از یاد برده زنان ومردانی باشد که هیچ تمایلی به حل وفصل کردن مشکلاتشان با عشق وایثار ندارند، لاجرم دیو طلاق خود نمایی خواهد کرد.آخرین باری که سید مهدی شجاعی _خالق کشتی پهلو گرفته- بر صفحه رسانهها ظاهر شد با دریغی غریب لب به اعتراف گشود وگفت:...بحران امروز جامعه ایرانی بحران عشق است...!ما ایرانیان عاشق شدن را سخت از یاد برده ایم ودر این فراموشی نسخه شفا بخش نا کامیهایمان را در به دست گرفتن چکش قانون جستوجو میكنیم.محصول جامعه ای که در برزخ سنت ومدرنیته گرفتار است وهرروز را با تناقضات میگذراند جز کژراهههایی که باری بر دوش دادگاهها شود نخواهد بود.
نظر شما