سلامت نیوز : کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ مرد 30 ساله‌ای را که با ایجاد صفحه‌ای در فیسبوک، دختر 18 ساله‌ای را اغفال و موجبات فرار او را از خانه فراهم کرده بود، در مخفیگاهش به همراه دختر جوان دستگیر کردند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از حمایت ؛ 31 آبان امسال فردی با مراجعه به کلانتری 134 شهرک قدس به مأموران اعلام کرد : دخترم به اسم "پروین.ص" 18 ساله به همراه خواهر بزرگترش و برای خرید به مجتمع تجاری میلاد نور رفته و ازآن زمان، دیگر به منزل باز نگشته است. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "فقدانی" و به دستور دادیار شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران ، موضوع برای رسیدگی تخصصی در اختیار پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرارگرفت. خواهر پروین دراظهارات خود به کارآگاهان گفت: به همراه پروین و برای خرید به مجتمع میلاد نور رفته بودیم که داخل مجتمع، پروین به بهانه نگاه کردن به ویترین مغازه‌ها، از من فاصله گرفت و پس از آن، هرچه دنبال او گشتم موفق نشدم تا او را پیدا کنم.

در ادامه رسیدگی به این پرونده، کارآگاهان به بررسی تصاویر به دست آمده از دوربین‌های مداربسته پیش‌بینی شده داخل مجتمع پرداختند.تصاویر به دست آمده از دوربین‌های مداربسته، دخرجوان فقدانی را درحال صحبت با تلفن همراه نشان داد که پس از دقایقی، با سوار شدن به یک دستگاه خودرو پراید سفید رنگ، از مجتمع خارج شد؛ پدر فقدانی با اشاره به این موضوع که پروین ارتباط چندانی با افراد خارج از خانواده ندارد، به کارآگاهان گفت: پروین علاقه‌ای به داشتن تلفن همراه نداشت و با وجود آنکه چند بار به او پیشنهاد کرده بودم تا تلفن همراه در اختیار داشته باشد، اما وی هربار عنوان می‌کرد که علاقه‌ای به تلفن همراه ندارد.

شناسایی هویت مالک پراید
کارآگاهان با شناسایی هویت مالک پراید به نام "مرتضی.ح" 30 ساله به محل سکونت وی درمنطقه تهرانپارس رفته و درتحقیقات خود اطلاع پیدا کردند که مرتضی به همراه خانواده‌اش در این آدرس به عنوان مستأجر سکونت داشته و از 2 سال پیش از این محل جا به جا شده و اهالی محل نیز هیچ اطلاعی از محل سکونت جدید وی ندارند.
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان با شناسایی اعضای خانواده مرتضی به تحقیق از آنها پرداخته و اطلاع پیدا کردند که مرتضی در حدود 2 سال پیش با همسرش متارکه کرده و پس از مدت کوتاهی، به‌خاطر داشتن اختلافات شدید با اعضای خانواده‌اش از آنها نیز جدا شده و پس از آن به تنهایی زندگی کرده و با هیچ یک از اعضای خانواده خود ارتباطی ندارد.

او استاد رایانه است
در شرایطی که اطلاعات به دست آمده نشان از احتمال فریب پروین توسط مرتضی داشت ، کارآگاهان پایگاه دوم بار دیگر به تحقیق از خانواده فقدانی پرداخته و اطلاع پیدا کردند که به هیچ عنوان انگیزه مالی نمی‌تواند علتی برای خروج پروین از خانه باشد. زیرا با توجه به وضعیت خوب اقتصادی و اجتماعی پدرفقدانی و امکانات پیش‌بینی شده رفاهی و مالی از سوی والدین، هیچگونه انگیزه مالی برای فرار از خانه برای پروین متصور نبود .در ادامه و با توجه به اطلاعات به دست آمده کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که پروین بیشتر مدت زمان خود را دراتاق شخصی و با اینترنت شخصی‌اش سپری می‌کند؛ بنا براظهارات اعضای خانواده؛ پروین تسلط زیادی به کاربری با رایانه دارد و تسلطش به برنامه‌های نرم افزاری به اندازه‌ای است که با وجود سن نسبتا پایین، قادر به طراحی و برنامه‌ریزی با رایانه بوده و به علت علاقه شدید به انجام کارهای تحقیقاتی ، بیشتر زمان خود را نیز برای انجام تحقیق در فضای‌مجازی سپری می‌کرده است .با توجه به اطلاعات به دست آمده، کارآگاهان درادامه تحقیقات خود اطلاع پیدا کردند که پروین علاوه بر انجام کارهای تحقیقاتی در شبکه مجازی فیس بوک نیزعضویت داشته و ازحدود یک سال پیش از طریق این شبکه با مرتضی آشنا و پس از گذشت مدتی، ارتباطشان به ملاقات حضوری تبدیل شده است.

از خانواده ام خجالت می‌کشم
کارآگاهان پایگاه دوم، سرانجام موفق به شناسایی محل سکونت مرتضی درخیابان پیروزی شده و با ورود به محل سکونت مرتضی در یک اتاق کوچک، علاوه بر دستگیری وی موفق به پیدا کردن فقدانی نیز شدند.با انتقال مرتضی و فقدانی به پایگاه دوم پلیس آگاهی، پروین دراولین اظهارات خود به کارآگاهان گفت: درمدت کوتاهی که با مرتضی بودم، متوجه شدم که مرتضی مرا فریب داده، اما به خاطرآنکه ازاعضای خانواده و به ویژه پدرم خجالت می‌کشیدم ، نمی‌توانستم به خانه باز گردم.

پروین درباره نحوه آشنایی خود با مرتضی گفت: یک سال پیش بود که در شبکه فیس بوک با شخصی به اسم نیما آشنا شدم؛ در پیغام‌های اولیه‌ای که نیما برایم می‌فرستاد، مدعی بود که در خانواده‌ای با موقعیت اجتماعی و اقتصادی مناسب زندگی می‌کند. اما نتوانسته با اعضای خانواده و دیگران ارتباط خوبی ایجاد کند و اغلب تنها است‌؛ ابتدا از روی دلسوزی و همدردی با او ارتباط داشتم تا اینکه به تدریج ارتباط ما هر روز زیادتر شد و پس از گذشت چند ماه، با یکدیگر ملاقات کرده و درآن زمان متوجه شدم که اسم نیما یک هویت مستعار بوده و نام این فرد مرتضی است.

پروین ادامه داد: مرتضی مدعی شده بود که مجرد است و پیش از این ازدواج نکرده و پس از گذشت مدت کوتاهی از من درخواست ازدواج کرد؛ با وجود آنکه من علاقه‌ای به گوشی تلفن همراه ندارم، اما مرتضی به بهانه آنکه راحت‌تر با یکدیگر ارتباط داشته باشیم برای من یک خط تلفن همراه تهیه کرد و آنرا به من داد. زمانیکه تصمیم به خارج شدن از خانه گرفتم، به بهانه خرید و به همراه خواهر بزرگترم به مجتمع تجاری میلاد نور رفتم؛ داخل مجتمع تجاری و به بهانه دیدن ویترین مغازه‌ها از خواهرم فاصله گرفته و همان موقع با مرتضی تماس گرفتم و مطمئن شدم که او در بیرون از مجتمع منتظر من ایستاده وبا او فرارکردم.

پروین درخصوص نحوه اطلاع خود از کذب بودن اظهارات مرتضی به کارآگاهان گفت: پس از خارج شدن از مجتمع میلاد نور و بر خلاف تصوری که تا آن زمان در خصوص وضعیت اقتصادی مرتضی داشتم، به همراه او به اتاقی چند متری در خیابان پیروزی رفتم؛ با این وجود و درحالیکه همچنان تصور می‌کردم که در مدت کوتاهی به خانه‌ای جدید خواهیم رفت، یک روز که مرتضی از خانه خارج شده بود، به وارسی مدارک مرتضی پرداختم. زمانیکه چشمم به شناسنامه مرتضی افتاد متوجه شدم که او در این مدت مرا فریب داده مرتضی پیش از این ازدواج کرده و حدود 2 سال پیش از همسرش جدا شده است. با وجود آنکه دروغ بودن تمامی سخنان مرتضی برایم روشن شده بود، اما با این وجود نمی‌توانستم به خانه باز گردم؛ از پدر و مادرم خجالت می‌کشیدم زیرا آنها هیچگاه برخورد بدی با من یا خواهرم نداشتند و هرگونه امکانات رفاهی و درخواستی را که از آنها داشتم برایم فراهم کرده بودند.

می‌خواستم پولدار شوم
با دستگیری مرتضی و درادامه تحقیقات مشخص شد که او پس از متارکه از همسر و جدا شدن از اعضای خانواده‌اش، با خودرو پراید به مسافرکشی پرداخته و آخرین بار نیز به عنوان راننده آژانس در فلکه چهارم تهرانپارس مشغول به کار بوده است .با شناسایی محل کار سابق مرتضی در فلکه چهارم تهرانپارس، کارآگاهان با مراجعه به این محل و تحقیق از مدیر و رانندگان آژانس اطلاع پیدا کردند که مدیر آژانس پس از اطلاع از اعتیاد مرتضی به مصرف موادمخدر، او را اخراج کرده است. رانندگان آژانس نیز دراظهارات مشابهی عنوان داشتند که دراین اواخرمرتضی دایم درخصوص دختری صحبت می‌کرد که از طریق فیس بوک با او آشنا شده وعنوان می‌کرد که پدراین دختر دارای وضعیت اقتصادی بسیار خوبی است و به زودی وضع من نیز تغییر می‌کند.

در ادامه تحقیقات کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مرتضی با پول حاصل از فروش خودرو پراید، اقدام به اجاره اتاقی کوچک در خیابان پیروزی کرده و دراین مدت کوتاه چند روزه و درشرایطی که کارمشخصی نداشته، برای تأمین مخارج، از عابر بانک پروین که مبلغ 3 میلیون تومان داخل آن پول وجود داشته استفاده کرده است؛ در بررسی حساب عابر بانک متعلق به پروین مشخص شد که مرتضی پیش از آن و در طول مدت آشنایی با پروین و به بهانه‌های مختلف نیز از او مبالغ مختلفی دریافت کرده است. سرهنگ کارآگاه مهرداد یگانه، رییس پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اشاره به این موضوع که هدف از ارایه این خبر، ارایه هشدار به خانواده‌ها درخصوص نظارت بیشتر برچگونگی استفاده فرزندانشان ازفضای کاربری اینترنت به ویژه در شبکه‌های اجتماعی است، گفت: با توجه به دستگیری متهم، قرار قانونی از سوی مقام قضایی صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha