به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ اما دكتر مردانی روی روشن ایدز را بیشتر دوست دارد؛ آن روزی را كه مبتلایان به اچ آی وی، بیماریشان كنترل میشود و مثل قدیمیترین بیمارش ازدواج میكنند و وارد بازار كار میشوند و رویای بچهدارشدن را در سر میپرورند.
از نگاه وی، ایدز فقط یك بیماری است كه حاصل رفتارهای پرخطر ماست؛ نه آن تابوی زشتی كه حتی حرف زدن از آن باعث شرمساری است. دكتر مردانی به جهان عاری از اچ آی وی فكر میكند.
با اینكه واژه ایدز در كشور هنوز نزد بسیاری یك تابو است، اما حقیقت این است كه این بیماری همچنان روبه رشد است. از روزی كه بیماری ایدز در ایران شناسایی شد تا امروز كه صحبت از موج سوم ایدز در میان است، سیر تحولات آن چگونه بوده؟
بیماری اچ آی وی و ایدز اولینبار در شهر سانفرانسیسكو ایالات متحده آمریكا شناسایی شد كه از آن زمان تا امروز حدود سه دهه میگذرد. در ایران، اولین مورد در یك كودك هموفیلی كه در مركز طبی كودكان مورد تزریق خونآلوده وارداتی قرار گرفته بود، شناسایی شد.
پس در ابتدای امر، بیماری اچآی وی و ایدز در ایران به خونهای آلوده و فرآوردههای خونی نسبت داده میشد و در ابتدای اپیدمی راه ابتلا به جز این راه مدنظر نبود در حالی كه راههای انتقال این بیماری بالفعل و بالقوه است یعنی مثلا اگر فرد بیمار بدون استفاده از كاندوم با فردی رابطه جنسی داشته باشد ویروس اچ آی وی را منتقل میكند در حالی كه در ابتدای شناسایی این بیماری در ایران كمتر كسی به این راهها فكر میكرد.
البته بتدریج این موضوع روشن شد و پزشكان دریافتند بجز خون و فرآوردههای خونیآلوده راههای انتقال دیگری نیز وجود دارد كه این امر سبب شد تا سال 1364 مشخص شود افرادی كه در زندانهای مركزی كشور به سر میبردند از طریق تزریق با سرنگهای آلوده به بیماری ایدز مبتلا شدهاند.
در این زمان، 800 فرد مبتلا كه به این طریق آلوده شده بودند، شناسایی شدند كه استفاده از سرنگ مشترك و آلوده تا سالهای اخیر نیز همچنان به عنوان عامل اصلی شیوع ایدز در كشور شناخته میشد.
اما از پنج شش سال پیش مشخص شد در الگوی اپیدمیولوژی اچ آی وی و ایدز در كشور تغییراتی در حال شكلگیری است كه زنگ خطر شیوع بیماری از طریق روابط جنسی را بزودی برای ما به صدا درخواهد آورد.
پس وضع فعلی و به احتمال زیاد آینده ایدز در ایران برمدار روابط جنسی ناسالم خواهد چرخید.
بله و به همین جهت است كه پزشكان متخصص و مسئولان وزارت بهداشت به این فكر افتادهاند به افراد در معرض خطر كه بیشتر جوانان هستند، آگاهی بدهند تا در برخورد با جنس مخالف تا حد امكان خویشتنداری كنند و در غیر این صورت از روشهای حفاظتی از جمله استفاده از كاندوم بهره بگیرند تا از ابتلا به این بیماری، انتقال آن به دیگران و گسترش بیماری در كشور جلوگیری كنند.
آیا ابتلا به ایدز ارتباطی با سطح سواد افراد دارد؟
تحقیقات گسترده در سراسر جهان نشان داده كه هر چقدر سطح سواد افراد پایینتر و آگاهیهای افراد نسبت به راههای انتقال كمتر باشد و وضع اجتماعی و اقتصادی بحرانیتر باشد، میزان ابتلا به اچآیوی بیشتر است.
هماكنون در جنوب آفریقا وضع به همین ترتیب است در حالی كه در آمریكای شمالی كه جوامعی پیشرفته هستند، كمترین موارد ابتلا دیده میشود.
عملكرد كشورمان در حوزه آموزش و پیشگیری را چطور ارزیابی میكنید، چون به گمان برخی، اینكه آمارهای ابتلا به ایدز در كشور همچنان روندی صعودی دارد گویای نقص در حوزه آموزش است؟
با وجود اینكه در این سالها فعالیتهای خوبی در جهت آموزش همگانی انجام شده اما به نظر میرسد این فعالیتها در حد كفایت نیست چون اگر آموزشها كافی بود ما باید وضعی چون كشور استرالیا داشتیم كه اكنون پس از 30 سال رسما اعلام میكند دیگر مشكلی به نام اچ آی وی و ایدز ندارد.
اگر استرالیا به این مرحله رسیده به این خاطر نبوده كه مثلا بیمارستانهای چندصدتختخوابی احداث كرده یا فلان داروها را تجویز كرده بلكه راز موفقیت این كشور در گسترش آموزش بوده است. مسئولان این كشور با دادن آگاهیهای لازم مردم را مطلع كردند به طوری كه راه را از چاه شناختند و طبیعی است وقتی مردم راه را بشناسند چاه را انتخاب نمیكنند.
مردم ما نیز مردم فرهیخته و آگاهی هستند و وقتی موارد جدید ابتلا گزارش میشود بیشك از این ناحیه ناشی میشود كه دستگاهها و ارگانهای مسئول برای آموزش به حد كفایت فعالیت نكردهاند.
به نظر شما بهترین روش آموزش و اطلاعرسانی چیست؟
در دنیا روشهای متعددی امتحان شده كه تمام آنها نیز نتیجه داده؛ از آموزش چهره به چهره گرفته تا آموزش از طریق صداوسیما، تیزرهای تلویزیونی و سینمایی، آموزش در مدارس و گنجاندن مفاهیم در كتابهای درسی.
اما متاسفانه در برخی كشورها از جمله كشورهای عربی و البته كشور ما سعی در پنهانكردن این مشكل میشود چون فكر میكنند صحبت كردن درباره این بیماری مثلا باعث انحراف فكری بچهها میشود.
اما ثابت شده كه این پنهانكاریها نهتنها مشكل را حل نمیكند، بلكه مسائل را صد چندان میكند.
شما پزشكی هستید كه از قدیمیهای حوزه درمان ایدز به شمار میروید. یادتان مانده اولین بیماری كه به شما مراجعه كرد چه كسی بود؟ آیا حالا از وضع او باخبرید؟
سال 81، جوانی 16 ساله به من مراجعه كرد كه به خاطر اعتیاد تزریقی به این بیماری مبتلا شده بود. این پسر فرزند طلاق بود كه روزی كه به مطب من آمد حالی نزار داشت. بعد از معاینه متوجه شدم او در مرحله چهارم ایدز یعنی در مرحله آخر بیماری قرار دارد. حتی اطرافیان او فكر میكردند همین روزها این بیمار خواهد مرد. اما من او را كه جوانی بیپول بود در بیمارستان لقمان بستری كردم و تحت درمان قرار گرفت. حالا كه ده سال از آن روز میگذرد این جوان آنقدر زیبا و خوشتیپ شده است كه ربطی به روز اوج بیماریاش ندارد. حالا او ازدواج كرده، همسرش هم خانمی است كه اچآیوی مثبت بود و به اصرار من با هم ازدواج كردند.
این زوج قرار است بزودی به سمت بچهدارشدن نیز حركت كنند، چون بیماری هردو كنترل شده و در هر دو درمان بخوبی ادامه دارد. اگر شما این زوج را ببینید حدس هم نمیزنید كه مبتلا به اچ آی وی هستند. این زوج هر دو كار میكنند و بتازگی خانه خریدهاند. من با دیدن این دو كیف میكنم.
پس ایدز و اچ آی وی مثبت پایان زندگی نیست.
به هیچوجه. ایدز یك بیماری اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و رفتاری است كه اگر به سمت رفتار پرخطر نرویم هرگز به آن مبتلا نمیشویم.
یك فرد مبتلا از روزی كه بیماریاش اوج بگیرد چند سال زنده میماند؟
اگر یك فرد اچ آی وی مثبت از ابتدای ابتلا تحت نظر باشد و درمان داروییاش كامل انجام شود میتواند به اندازه پدرش عمر كند. هماكنون درمانها به شكلی است كه اجازه نمیدهد بیمار به عفونتهای مختلف مبتلا شود برای همین مرگ و میرهای ناشی از عفونت در سالهای اخیر بسیار كم شده است.
احتمال بچهدارشدن همه مبتلایان وجود دارد؟
بله با رعایت شرایط درمانی، همه این افراد میتوانند به زندگی بهتر، به بچهدارشدن و آینده روشن امید داشته باشند. اما با این حال ما باید بكوشیم تا دنیایی عاری از اچ آی وی داشته باشیم.
نظر شما