از میان موارد موثر بر سلامت زنان نباید نقش مردان را در این خصوص نادیده گرفت. چراکه زندگی زنان به نحوی در ارتباط با مردان قرار میگیرد. مردانی که ممکن است به عنوان همسر یا به عنوان افرادی مرتبط با فعالیتهای اجتماعی در سلامت زندگی آنان اثرگذار باشند !
به گزارش سلامت نیوز به نقل از مردم سالاری ؛ از سوی دیگر مردان آموزش ندیده نیز غالبا استقلال رای و حقوق زنان را چندان محترم نمیشمارند و در مسولیتهای زنان یعنی اموری چون جنسیت و سلامت زادآوری، سهیم نمیشوند. گرچه حقوق زادآوری در قوانین ملی، اسناد بینالمللی حقوق بشر یا دیگر اسناد بینالمللی به رسمیت شناخته شده است، ولیکن در اکثر کشورهای درحال توسعه، حمایت از حقوق زادآوری زنان و دستیابی به فرصتهای برابر برای زنان در زندگی خصوصی و عمومی(فرصتهای آموزش و توانمندسازی اقتصادی و سیاسی) کمتر مورد توجه قرار میگیرد که این خود عاملی بر رواج رفتارجنسی پرخطر، بروز بیشتر آداب و رسوم تبعیض آمیز اجتماعی و در کل بر خشونت علیه زنان دامن میزند که به تبع با وجود نگرشهای منفی بر دختران و زنان و عدم قدرت زنان در مورد زندگی جنسی و زادآوری آنان بر آسیب پذیرتر شدن دختران نوجوان میافزاید و در چنین شرایطی سلامت زنان و حتی فرزندان آنان نیز به خطر میافتد. از سوی دیگر فقدان توجه لازم به مسائل سلامتی زنان متاثر از مردان و نیز عدم ارائه خدمات و اطلاعات مناسب در این خصوص از سوی کشورها بر مناسبات نابرابر و عدم مسوولیت مشترک میان مردان و زنان در مسائل مربوط به رفتار جنسی اثر مستقیم میگذارد که دستیابی زنان به سلامت را با مشکل جدیتری مواجه میسازد.
گرچه سلامت مردان نیز همانند سلامت زنان درمعرض خشونت و تحقیر قرار دارد ولیکن زنان این موقعیتها را به نحو دیگری چون شیوع فقر و وابستگی اقتصادی، خشونت جنسی، نگرش منفی بر زنان و دختران، تبعیض و سایر اشکال آن، قدرت محدودی که زنان در زندگی جنسیتی و تصمیم گیری شان دارند، تجربه میکنند. تجربیاتی که زنان با مواجه شدن با آنها در بسیاری از موقعیتهای مخرب و آسیب پذیر به نوعی بر سلامت مردان نیز اثر میگذارند. بدین نحو که عدم برخورداری زنان از امنیت اقتصادی و اجتماعی مطلوب سلامت جسمی و بویژه روانی زنان را تحت تاثیر قرار میدهد که در چنین شرایطی، آرامش و امنیت خانواده و متعاقبا جامعه متزلزل میشود که در نتیجه سلامت مردان بیشتر مورد تهدید قرار می گیرد. از اینرو به خطر افتادن سلامت مردان خود عاملی می شود تا مردان در مشارکت و دستیابی هر چه بیشتر زنان به سلامتی و یا حقوق خود دیدگاه چندان مثبتی نداشته باشند و از همین رو موجب بروز چرخه ای آن هم ناخواسته در هرچه مخربتر و نامطلوب تر کردن شرایط دستیابی سلامتی، هر جنس بر جنس دیگر، زنان بر مردان و مردان بر زنان، می شوند.
از اینرو برای جلب مشاركت موثر زنان و رفع موانع عمده در تحقق سلامت آنان، دولتها میبایست با وضع قوانین عادلانه و برابر، شرایط اجتماعی مطلوبی را برای زنان فراهم کنند و با ارائه آموزش مناسب به زنان و نیز ارتقای سطح آگاهی عمومی در جهت ارتقای سطح فرهنگی رایج در جامعه، فرصتهای برابر اقتصادی برای زنان ایجاد کنند تا در نتیجه بهبود وضعیت سلامت جسمی و روانی زنان موجب ارتقای سلامتی مردان نیز شوند. چراکه زنان برخوردار از آموزش مناسب میتوانند فرزندان سالمتری را پرورش دهند و موجبات توسعه انسانی را فراهم آورند و پسران و دختران آینده را با نگرش بهتری پذیرای مسوولیتهای متفاوت کنند. از اینرو در سایه برابری و احترام به حقوق هردو جنس میتوان شاهد نتایج مثبت آن در جامعه بود.
نظر شما