به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ نخست: وقتی زلزلهای 5ریشتری سبب تخریب صد درصدی بافت روستای زهان میشود باید این سوال را از مسئولان پرسید كه طرح نوسازی بافت فرسوده روستایی در كشور به كجا رسیده است؟آیا روستای زهان در این طرح از قلم افتاده یا هنوز موج نوسازیها به آن نرسیده است؟وجود 65هزار هكتار بافت فرسوده شهری و روستایی نشان میدهد هنوز راه درازی تا ایمن سازی این مناطق پیشرو داریم و خطر درست بیخ گوش ماست. اگر برای این موضوع بودجهای مناسب اختصاص نیابد و پیگیری مجدانه وجود نداشته باشد،باز هم با زلزلهای كم قدرت، سقف سست خانههای روستایی بر سر ساكنان آن فرو خواهد ریخت و چند صد نفر از هموطنانمان قربانی سوءمدیریت، نبود زیرساخت های مناسب و بیتوجهی به نوسازی بافت فرسوده روستایی میشوند. مقاومسازی و بازسازی واحدها و بافتهای فرسوده یکی از راهکارهای مهم برای اصل پیشگیری در مدیریت بحران است و موضوع مقاوم سازی باید به عنوان فرهنگ حاکم در کشور نهادینه شود؛اتفاقی كه متاسفانه تاكنون نیفتاده است.ناگفته پیداست كه هزینههای لازم برای پیشگیری از حوادث و خسارتها در مواقع بحرانی، یک دهم هزینههای لازم برای جبران خسارت و امداد رسانی پس از حادثه نمیشود،تازه با فرض این نكته كه خسارت جانی غیرقابل بازگشت و جبران نشدنی است.پس نباید به سادگی از كنار روند كند نوسازی بافتهای فرسوده روستایی و شهری گذشت چون ناایمن بودن این بافتها راه را برای بروز حادثه ای تلخ و از دست رفتن جان صدها نفر از هموطنانمان هموار میكند.
دوم:هنوز صورتهای سوخته دانش آموزان معصوم درودزنی از یادها نرفته است که این بار آتش، زخمی عمیق بر چهره فرشتههای کوچک شینآبادی گذاشته است. حادثه آتشسوزی در دبستان «شین آباد» از توابع پیرانشهر که سبب مصدوم شدن و سوختگی 36دانش آموز این کلاس شد، دوباره موضوع ناایمن بودن برخی مدارس را گوشزد کرد.این حادثه برای نخستین بار نیست که روی میدهد،سالهاست در فصول سرد اینگونه حوادث چون قصه ای تلخ تکرار میشود.اما پیامدهای آن مثل فیلمنامهای که پیشتر نوشته شده و بازیگران قرار است آن را مو به مو اجرا کنند،زنجیروار تکرار میشود؛ مسئولان، ایمن سازی مدارس را گوشزد می کنند خبر از تشکیل کمیته تحقیق درباره علل حادثه به گوش میرسد،وزیر بر بالین حادثه دیدگان در بیمارستان میرود و ...
وعده نوسازی و تجهیز مدارس به وسایل گرمایشی استاندارد داده میشود و ... اما آنچه به جایی نمیرسد فریاد خانواده دانشآموزانی است که جگرگوشههایشان در این حادثه آسیب دیده اند و وعدههای مسئولان نه تنها مرهمی بر زخم آنها نیست که چون نوش دارو بعد از مرگ سهراب میماند. در گزارش سازمان آتشنشانی آمده است که نشت نفت بخاری، دستپاچگی مدیر مدرسه در کنترل بخاری و افتادن آن، ازدحام دانشآموزان موقع خروج از کلاس و وجود حصار در پنجرهها، علت حادثه ذکر شده است.نگاهی موشکافانه به هر کدام از این علتها میتواند زوایای مختلف این حادثه را بیشتر بگشاید و ما را در پیشگیری از بروز دوباره چنین حوادث تلخی یاری دهد. با وجود تلاشهای سازمان نوسازی مدارس هنوز دانشآموزان زیادی در روستاها زیر سقفهای ناایمن درس میخوانند.وجود36دانش آموز و یک بخاری نفتی در کلاسی کوچک یعنی تحصیل بیخ گوش یک تهدید بزرگ؛تهدیدی که میتواند به فاجعهای غیرقابل جبران بدل شود. شاید سوال مهم این باشد که چرا با وجود بهره مندی این روستا از نعمت گاز،مدرسه آن هنوز با بخاری نفتی گرم میشود؟ از سوی دیگر کپسول آتش نشانی مدرسه که باید هر سال سالم بودن آن کنترل و شارژ شود به چه علت در بروز چنین حادثهای عمل نمیکند؟چرا بخاری نفتی درست در نقطه ای جانمایی شده كه در زمان بروز حادثه راه را بر دانشآموزان ببندد؟
از سویی ناآشنا بودن مدیر،معلم و دانش آموزان با اصول اولیه مدیریت بحران،سبب شده آنها نتوانند از پس تهدیدی که میتوانست با انتقال دانش آموزان به بیرون از کلاس کنترل شود،بر بیایند.اگر چه نمیتوان از کم توجهی وزارت آموزش و پرورش نسبت به آموزش معلمان و دانش آموزان با هدف آمادگی و آگاهی آنها برای مقابله صحیح با حوادث غیرمترقبه به سادگی گذشت.حتی گنجاندن بخش کوچکی با عنوان پیشگیری یا راههای مقابله با بحران در دروس تحصیلی میتواند راهکاری برای کاهش بروز حوادث تلخی چون آنچه در روستای شین آباد اتفاق افتاد باشد. به هر حال پذیرفتن خطا،عذرخواهی از خانواده دانش آموزان و تلاش برای جبران كاستیها شاید نخستین واكنشی است كه از سوی مسئولان انتظار می رود؛واكنشهایی كه شنیدن آن از زبان آنها دارد به آرزویی دست نیافتنی بدل میشود.
نظر شما