به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایران ؛ اغلب این دلایل و مصادیق بین زن و شوهر مشترك بوده و هر یك در مواردی مثل اعتیاد، ترك زندگی، محكومیت جزایی 5 ساله، سوءرفتار، ابتلا به بیماری، جنون، سوءمعاشرت، عدم باروری و مفقودالاثر بودن میتواند با استناد به این موارد متقاضی طلاق باشد. اما سایر موارد فقط مختص زن میباشد. هر چند با توجه به اختیار شوهر (ایقاع طلاق) و یكطرفه بودن آن، زوج نیاز به دلیل برای طلاق ندارد ولی چنانچه ثابت نماید به یكی از دلایل مذكور قصد طلاق دارد برخی از حقوق مالی زوجه ساقط میگردد و آثار مالی طلاق برای زوج تخفیف مییابد یا حتی به استناد این دلایل میتواند برخی از حقوق غیرمالی زوجه مانند حضانت و ملاقات فرزندان مشترك را حذف یا دچار محدودیت و كاهش نماید. همانند موردی كه زن معتاد یا مبتلا به بیماری مسری یا جنون و یا محكومیت حبس است و دادگاه حضانت فرزندان را از وی ساقط و به عهده پدر میگذارد. ملاقات زن و فرزندانش در این شرایط نیز محدود و با شرایط خاص امكانپذیر خواهد شد. برای روشن شدن شرایط طلاق به شرح و بسط این دلایل و عوامل به وجودآورنده آن و در نتیجه علل افزایش طلاق در جامعه امروزی میپردازیم.
اعتیاد
اعتیاد به معنی عادت به مصرف و رفتاری است كه موجب اختلال در روان و روند زندگی فرد معتاد و اضرار و اخلال در جریان طبیعی زندگی عائله او گردد. مصرف انواع مواد مخدر، روانگردان و مشروبات الكلی علاوه بر ابتلای فرد و خروج وی از تعادل روانی، بخش مهمی از وقت و سرمایه مصرفكننده و خانوادهاش به تهیه و مصرف آنها میگردد. تغییر ظاهر و گفتار فرد معتاد باعث شرم خانواده از زندگی و بودن در كنار او شده و نه تنها از انجام وظایف و تكالیف قانونی و اخلاقی خود باز میماند بلكه بار سنگینی بر دوش خانواده است كه حیثیت و امنیت مالی و شرافتی آنان را به خطر میاندازد. سرانجام نیز یا در زندان گرفتار شده و یا جسد مجهولالهویهاش در كنار جوی آب یا زیر پلی پیدا میشود و سرنوشت تلخی نیز در انتظار خانوادهاش خواهد بود.
ترك زندگی مشترك
با وقوع عقد نكاح، رابطه عاطفی و خانوادگی زن و شوهر شرعی و قانونی آغاز و هسته خانوادگی برقرار میگردد. بدیهی است با عقلانیت و اعتدال و محبت متقابل بین زن و شوهر، كانون خانواده برای همه اعضا و فرزندان زیباتر و صمیمیتر شده و هر كس در این جایگاه از حق و تكلیف برخوردار میشود. اما گاهی یكی از زوجین به دلایلی خاص زندگی مشترك را ترك نموده و برای مدت طولانی حضور نمییابد. دلایل ترك زندگی نیز گوناگون است. گاه بنا به مسائل اخلاقی و ضرورتهای خانوادگی است و گاهی عدم امكان تحمل شرایط موجود و گاه اجبار و تحكم طرف دیگر به ترك خانواده می انجامد. حتی در بررسی پروندههای مختلف به مواردی برمیخوریم كه زن یا شوهر برای نگهداری از پدر یا مادر سالخورده و بیمار ناچار به انتخاب همسر یا والدین می شوند. در این شرایط گاه اختلاف زوجین به جایی میرسد كه تعادل رفتار جای خود را به آزار و شماتت میدهد و حتی با الفاظ توهین و تهدیدآمیز و درگیری فیزیكی زندگی را برای همه تبدیل به جهنم میكند.
سپس یكی از آنها به ناچار و بدون اقدامات قانونی خانه مشترك را ترك میكند و دیگری نیز با تعویض قفل در مانع بازگشت همسر میشود. در این شرایط اگر زن بدون دلیل زندگی مشترك را ترك نماید، ناشزه محسوب و از برخی حقوق مالی مثل نفقه محروم میگردد. اما اگر زوج عامل اختلاف باشد و حضورش موجب سلب آرامش خانواده شود، طبق ماده 1117 قانون مدنی به هزینه او برای زن مسكن مستقل تهیه و نفقه هم در نظر گرفته میشود. ضمن این كه مرد حق ورود به آن خانه را نخواهد داشت و همه این امور تحت نظارت دادگاه صورت میگیرد. هریك از زوجین كه شرایط ترك خانه طرف دیگر برایش قابل تحمل نباشد، میتواند دادخواست طلاق بدهد و از همسرش جدا شود.
عامل وقوع این ماجرا ریشه در رفتار و تصمیم متقابل زوجین و خانوادههایشان دارد. لجبازی، استبداد در تصمیمگیری، سوءتفاهم خودمحوری و دردام طعنه و كینهجویی قرار گرفتن، طرف مقابل را وادار به ترك خانه مینماید. در حالی كه با كمی انصاف و گذشت میتوان ضمن حفظ كانون خانواده، وظیفه اخلاقی و انسانی متقابل خویش را نسبت به خانواده و والدین یكدیگر به جا آورد. بروز این عامل اغلب ریشه در رفتارهای غیرموجه و توقعات غیرمعقول و عدم درك شرایط عاطفی و خانوادگی یكدیگر دارد كه عاملی برای طلاق محسوب میشود.
محكومیت به حبس بیش از 5 سال
براساس موازین شرعی و عقلی هر فرد باید جوابگوی اعمال خویش باشد و برهمین اساس كسانی كه مرتكب جرم میشوند با اقدامات قضایی محكوم به مجازاتهای جایگزین یا زندان میگردند. در این شرایط علاوه بر این كه خانواده فرد زندانی مورد هتك حرمت قرار میگیرد، همسر وی نیز به مدت 5 سال یا بیشتر از زندگی در كنار وی محروم شده و قانون به او اجازه درخواست طلاق میدهد تا كسی را كه به مدت 5 سال موجب محدودیت و محرومیت وی از حقوق مادی و معنوی خانوادگی گردیده، از سرراه بردارد و برای عمر و اعتبار خود در آینده تصمیمگیری كند.
البته این موضوع، حقی است كه به اراده و تصمیم ذینفع بستگی دارد و به اجرا درآوردن یا صرفنظر كردن آن به تحمل و ایثار شریك زندگی وابسته است چرا كه گاهی همسر با همراهی فرد زندانی و پیگیری امور و ملاقاتهای شرعی و قانونی او سعی در تشویق به اصلاح و بازگشت به مسیر زندگیسالم مینماید.
سوء رفتار
این اصطلاح مصادیق بسیار متنوع دارد و حتی برخی از مصادیق دیگر مانند اعتیاد، ترك زندگی، ترك انفاق و... نیز میتواند زیرمجموعه آن قرار گیرد.سوء رفتار یعنی هر عملی كه فاقد ارزش اخلاقی، قانونی و شرعی بوده و از این مدار خارج شده باشد. مصادیق آن هم با توجه به تنوع رفتار انسانها متنوع و غیرقابل شمارش است اما لازمه تحقق آن شرط زندگی زوجین زیر یك سقف است به گونهای كه با حضور و استمرار زندگی مشترك، رفتار متعادل و ارزشی وجود نداشته و توهین، بیتوجهی به نیازهای مادی و معنوی، تحقیر یكدیگر و رفتارهای غیرمنطقی باعث آزار و سلب آسایش سایر اعضای خانواده گردد. صرف بخش مهمی از درآمد خانواده به تمایلات شخصی و بیتوجهی به درخواستها و نیازهای سایر اعضای خانواده مانند سفر، تفریح، درمان، مهمانی دادن و...، تبعیض در رفتار و برخورد با خانواده همسر، بیاحترامی و بیاعتنایی به استمداد خانواده همسر و محور قرار دادن خانواده خود به گونهای بارز و بدیهی كه همگی متوجه این تبعیض آشكار شوند و نمونههای دیگر كه در پروندههای طلاق و در اظهارات و گلایههای مراجعین به محاكم خانواده دیده و شنیدهایم باعث انتقام و به دست آوردن بهانه قانونی برای جدایی میشود. در حالی كه یكی از اجزای «حقالناس»، احساس امنیت جانی، مالی و شرافتی است كه در سطح عمومی و اجتماعی به عهده دولت و در سطح خانوادگی بر عهده مستقیم زن و شوهر نسبت به یكدیگر است. اگر هم در محیط خصوصی و با وجود توانمندی حق دیگری ضایع گردد، به طور قطع مسئولیت دنیوی و اخروی به دنبال خواهد داشت.
همه این ابعاد به گونهای در رفتارهای مردمی و پروندههای مطروحه دیده میشود اما عده زیادی به دلیل پایبند بودن به زندگی خانوادگی یا آینده فرزندان یا آبروی خانواده و یا نداشتن پشتوانه مالی و حمایتی مجبور به تحمل این شرایط میشوند. در هر صورت سوءرفتار با حیطهای وسیع یكی از دلایل مهم طلاق بوده و از عناوینی كه مدتهاست به طور مستمر و خاموش مطرح میباشد، عنوان طلاق عاطفی است. وجود این جدایی در زندگی موجب بیمیلی و بیرغبتی شده و زوجین در اینگونه خانوادهها فقط حضور فیزیكی و ظاهری دارند.
سوء معاشرت
نكاح یا همان عقد ازدواج، ایجاد حلالیت است كه زن و شوهر را در كنار هم قرار میدهد و هر چه حریم آن دقیقتر رعایت شود، اعتماد و علاقه و پایبندی زوجین به خانواده و محبتشان به شریك زندگی بیشتر میشود و هر عاملی كه برخلاف آن واقع گردد، موجب سلب اعتماد، بروز اختلافات، انتقامگیری و برباد رفتن حیثیت و شرافت خانواده میگردد. تقید به موازین اخلاقی و شرعی و قانونی مدنظر این عنوان است.
نظر شما