به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ تفریحاتی که سالم و مطابق با هنجارها، معیارها و ارزشهای اخلاقی باشد و هنجارها را زیر پا نگذارد و به اصصلاح خدشه ای به آنها وارد نكند و متنوع باشد. این تفریحات شامل شنیدن موسیقی، رفتن به گردشگاهها، بازیهای ورزشی، رفتن به پاركها، نمایشگاهها، رفتن به تئاتر، شرکت در کارناوال های سالم موسیقی و كنسرتها و.... میشود.اگر این اتفاقها بیفتد میتواند تاثیرات شگرفی روی اقتصاد یک کشور بگذارد. کشورهای بسیاری هزینه های کلان انجام میدهند تا چنین شرایطی را بهوجود بیاورند و به اصطلاح افراد را شاد و مفرح نگه دارند. به عبارتی دیگر تفریحات سالم جزو نیازهای اولیه انسان حتی در قبایلی چون «بوشمن ها» و قبایل «بالی» مثل «دوبوها» و «زونیها» و دهها و صدها قبایل دیگر. هیچ نهاد و سازمانی هم برای آن برنامهریزی ندارد. ایرانیها هم از چندهزار سال پیش به اهمیت شاد بودن پی بردهاند. برای همین است که هر ماه لااقل دو روز برای جشن و سرور داشتند.
به قول سعدی بساط سبزه لگدكوب شد به پای نشاط/زبس كه عارف و عامی به رقص برجستند. ایرانیان بنیانگذار شادی و خنده بودند و شاید به همین دلیل است که میگویند زرتشت با لبخند زاده شدهاست. آنها از ابتدا به اثرات روانی و اقتصادی این ماجرا آگاه بودند. نقش روحی تفریحات سالم و اوقات فراغت بالابردن روحیه نشاط و شادی در جامعه است که مردم را در مقابل انواع آسیبهای اجتماعی واکسینه میكند.اگر مردم تفریح، شادی و نشاط داشته باشند بهدنبال هرزه گی و لودگی و كار خلاف نمیروند. برنامهریزی مداوم برای شاد بودن از نظر فرهنگی هم بسیار موثر است. وجود تفریحات سالم باعث یك نوع آموزش فرهنگی و رفتاری در جامعه میشود و این امر در جامعه نهادینه شود. در حال حاضر کشورهای بسیار زیادی در آفریقا، آسیاو... با راهاندازی کارناوالهای مختلف، سالمسازی روانی و جسمیدر کشورشان را تضمین میكنند. همچنین وجود تفریحات سالم که شادی روحی را در جامعه افزایش دهداثرات سیاسی دارد.
در این جوامع مردم به حكومت دلبستگی بیشتری پیدا میكنند و به حكومتشان افتخار میكنند. هم درون مرزی تاثیر میگذارد و هم برون مرزی. آن زمان است که کشورهایی که علیه ما صحبت میكنند، از خودشان خجالت میكشند. ما پیشینه خیلی شادی داریم. برای هرچیزی جشن و سرور داشتیم. ما جشن خرمن داشتیم. جشن درو داشتیم. جشن کاشت داشتیم. هنوز هم در برخی نقاط داریم و همه اینها یعنی زندگی شاد، خیلی مهم و موثر است. اسلام هم روی شاد بودن تاکید میكند. شما کتابهای آیتالله مطهری را که در آنها درباره تفریحات سالم وایجاد شادی و نشاط در جامعه توصیه شده است را مطالعه کنید. در هند اساس زندگی بر تفریح و شادی است. حتی فیلمهایشان هم پر از خوشعاقبتی است. اثرات روحی و روانی این تفکر را هم میتوان در اقتصاد، فرهنگ و جامعه آنها دید.
همچنین یکی از دلایل اصلی خودکشی در جامعه همین فقدان تفریحات سالم است. وقتی فرد در خود فرو میرود از جامعه دور میشود.در نتیجه به سمت بیراهه میرود و در نهایت ممکن است دست به خودکشی بزند. سبک زندگی ایرانیان در گذشته در جمع بود. امنیت و نظارت بیشتری داشت. در فصلهای مختلف سال چیزی به اسم «شب چره» داشتند. شبنشینیهای معلومیداشتند. برف میآمد یک جور بود، برف نمیآمد یک جور جمع میشدند. کنار هم مینشستند با آجیل و کشمشی و میگفتند و میشنیدند. همدلی و همبستگی بین خانوادهها بود. در نتیجه روابط اجتماعی برقرار بود. ازدواجها افزایش پیدا میكردند. اما الان سبک زندگی به سمت زندگیهای کوچک رفته است. البته هنوز در روستاها و شهرهای کوچک روابط سنتی وجود دارد اما در شهرهای بزرگ بهویژه تهران فردگرایی افزایش پیدا کرده است. تهران شهر تنهایی است. ساکنان آن بی کس هستند. هویتی ندارند. در تنهایی خودشان به سر میبرند. در لاک خودشان فرو رفتهاند. از رابطهها ترس دارند.
تهران جامعهای شتابزده است که باید با برنامههای تفریحی آن را از لاک ماتم زده خودش درآورد وگرنه آسیب پذیرتر میشود. امروز در شهرهای بزرگ هزینهها بالاست و درآمدها کم است. خانواده نمیتواند مهمانی برگزار کنند. هر مهمانی بین 200 تا300هزار تومان برای یک خانواده خرج برمیدارد. بنابراین آنها قیدش را میزنند و آدمها، کم کم از هم دورمیشود. اینجوری است که سرمایههای اجتماعی ضعیف میشود. بنابراین دولت موظف است با برنامهریزی تفریحات سالم و شاد، مردم را دور هم جمع کند تا این خمودگی از جامعه رخت بربندد. جامعه وقتی خموده شد به سمت موادمخدر میرود و موادمخدر سرآغاز همه بدبختیهایی است که امروز گریبان جامعه را گرفته است. اینطوری است که امنیت روحی و روانی جامعه از بین میرود که همسایه، سایه همسایه را با تیر میزند و مخل آسایش همدیگر میشوند. از سوی دیگر نمیتوان با یک نسخه و شیوههای سنتی جامعه را اداره کرد و تفریحات را برای آن تعریف کرد. جامعه صنعتی شده است. جوان را نمیشود نظارت کرد. دیگر حرفشنوی ندارد. چرا جوانان امروز بیش از هرچیزی به زندگیهای مستقل روی میآورند و میخواهند تنها باشند. به خاطر اینکه نظارتهای سخت نتیجه معکوس داده است. او دیگر نمیخواهد در نظارت خانواده باشد. با زور هم نمیتوان او را بازگرداند، فقط فاصلهها بیشتر میشود.
از سوی دیگر تنهایی آسیبزاست. بنابراین باید با فکر باز نسلها را با هم آشتی دارد. تفریحات سالم بدون نظارتهای بیفایده، میتواند نسلها و قشرهای مختلف جامعه را به هم نزدیک کند و همبستگی و هم رای بودن با حکومت را به ارمغان بیاورد. اگر دولت و مسئولان فکری به حال تفریح و اوقات فراغت جامعه نکنند، جامعه به قهقرا میرود. الان هزینهها آنقدر بالا رفته كه خانواده نه میتواند جوان را در خانه نگه دارد نه میتواند به سفر بفرستد نه حتی میتواند چند کلاس آموزشی ثبتنام کند. بنابراین جوانان تفریح سالم شان میشود سرکوچه نشستن و دختران مردم را اذیت کردن. در نهایت هم دوستی سیگاری در دست آنها میگذارد ومسیر جرم برای آنها باز میشود. مسئولان باید قبول کنند که جامعه تنها در جمع بودن افراد، امنیت پیدا میكند و فقط شادیها و تفریحات است که میتواند این جمع را به وجود بیاورد و امنیت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی یک کشور را تضمین کند.
نظر شما