شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۵
کد خبر: 62679

حدود چهار ماه پیش وقتی زلزله خانه های خشت و گلی روستاهای اهر، هریس و ورزقان از توابع استان آذربایجان شرقی را به تلی از خاک تبدیل کرد، خبرها و قول و قرارها حکایت از این داشت که خانه های روستاییان تا پیش از شروع فصل سرما یعنی حداکثر دو ماه پس از وقوع زلزله به روستاییان تحویل داده شود و چادرهای هلال احمر جای خود را به خانه هایی ایمن دهند.

تحویل خانه های نیمه کاره به روستاییان

سلامت نیوز : حدود چهار ماه پیش وقتی زلزله خانه های خشت و گلی روستاهای اهر، هریس و ورزقان از توابع استان آذربایجان شرقی را به تلی از خاک تبدیل کرد، خبرها و قول و قرارها حکایت از این داشت که خانه های روستاییان تا پیش از شروع فصل سرما یعنی حداکثر دو ماه پس از وقوع زلزله به روستاییان تحویل داده شود و چادرهای هلال احمر جای خود را به خانه هایی ایمن دهند. در آن ایام نیز با وجود این که هنوز فصل سرما آغاز نشده بود، سوز شامگاهی و صبحگاهی آذربایجان استخوان سوز بود و مسئولان بر همین اساس وعده دادند تا خانه های تخریب شده روستاییان حداکثر تا اول آبان ماه تحویل شان شود تا زلزله زدگان آذربایجانی برف و سرمای پاییز و زمستان را به مانند سال ها قبل از پشت خانه هایشان به نظاره بنشینند.به امید دیدن خانه های نوساز، ایمن و گرم روستاییان، راهی مناطق زلزله زده آذربایجان شدیم(29آبان ماه). روستای شهرک پایین از توابع شهرستان اهر که بسیج سازندگی و سپاه پاسداران مسئولیت ساخت ۶۹ واحد خانه روستایی را در آن بر عهده گرفته اند.

خانه های بدون در و پنجره

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خراسان ؛ ساعت ۸ صبح روز سه شنبه است و قرار است تا چند دقیقه دیگر فرمانده کل سپاه برای تحویل دادن خانه های روستاییان به روستای شهرک پایین بیاید. قبل از آمدن مسئولان سری به خانه ها می زنیم.به جز یکی از خانه ها که کاشی کاری شده و از وسایل زندگی پر شده است مابقی نیمه کاره اند. در ورودی و پنجره های بسیاری از خانه ها هنوز به روستا نرسیده است.برای سرزدن به تک تک خانه های روستا باید تا مچ پا در گل و لای فرو بروی و به همین خاطر خبرنگاران ترجیح می دهند به جای سرزدن به خانه های نیمه کاره با مسئولان همراه شوند و از مسیر کوتاهی عبور کنند که به خاطر حضور مسئولان با سنگ ریزه پوشانده شده است. مسئولان که برای افتتاح می روند ما نیز رنج گام برداشتن در گل و لای و باتلاق های کوچک و بزرگی که بین خانه ها ایجاد شده است را به جان می خریم و به میان مردم می رویم.

پیرمردی ۷۰ ساله می گوید: خانه هایمان را به همین شکل تحویل داده اند و گفته اند مابقی کارها را هم خودتان انجام دهید. البته قولش را داده اند که در وپنجره ها را تا یک هفته آینده تحویل دهند ولی مابقی کارهای خانه را باید خودمان انجام دهیم. به خانم جوانی که کودک دو ساله اش را به کنار شیر آبی در محوطه روستا آورده تا بشوید... می گویم با این هوا و این آب سرد بچه سرما می خورد. در جوابم می گوید: چه کنم مگر چاره ای هم داریم؟ با این که قول داده بودند خانه هایمان را اول آبان تحویل دهند تازه یک هفته است که از شر چادرنشینی رها شده ایم و در کانکس اسکان پیدا کرده ایم، کانکس هایی که هنگام بارندگی از در و دیوارشان آب می آید و تا صبح از دود چراغ نفتی نمی توانیم چشم روی هم بگذاریم.مردی جوان که گویا نمی خواهد زحمات کشیده شده را نادیده بگیرد و در عین حال مشکلاتی را نیز بیان کند به میان حرف هایش می آید و می گوید: از تمامی مسئولان تشکر می کنم که در این مدت کوتاه خانه هایمان را تا این مرحله ساخته اند، اما شما بگویید من چگونه می توانم تمام خرده کاری های خانه ام را به تنهایی انجام دهم، آن هم با دست خالی.

رخنه سوز زمستانی به درون چادرهای زلزله زدگان

روستاهای مناطق زلزله زده با یکدیگر فاصله دارند و برای رسیدن به روستای بعدی گاهی باید بیست دقیقه ای را در جاده های روستایی و پرپیچ و خم آذربایجان شرقی رانندگی کرد.چند کیلومتر آن سوتر از روستای شهرک پایین، تابلوی روستای بشیر از توابع شهرستان هریس با پلاکاردی بزرگ در کنار ورودی روستا که از تحویل داده شدن خانه های روستایی توسط وزارت دفاع حکایت دارد توجه مان را جلب می کند. چند کیلومتر بعد از جاده اصلی به روستای بشیر می رسیم. سوز زمستانی به استخوانت می رسد. کلاه و شال گردن هم فایده ای ندارد چون سوز و سرما بیشتر از آنی است که برای ما شهرنشین ها قابل تصور و تحمل باشد. چادرهای سفید رنگ هلال احمر که در روزهای اول وقوع زلزله محل اسکان زلزله زده ها شده بود، هنوز هم در نقاط مختلف روستا پابرجاست و عده ای از روستاییان شب های سرد آذربایجان را درون چادر به صبح می رسانند. عکاس روزنامه پسر بچه کوچکی که از شدت سرما به درون چادر دوید را صدا می زند و چند فریم از او عکس می گیرد.

مادرش با بغض می گوید: دیگر از این اوضاع خسته شده ام. هوا سرد است هنوز برای ما کانکس نساخته اند. می گویم خانه چطور، مگر خانه هایتان آماده نیست؟ به زبان آذری می گوید: خانه؟ خانه کجا بود به ما و بقیه اهالی روستا هم مثل دیگران کانکس بدهند راضی هستیم.برای راه رفتن در این روستا هم باید حتماً چکمه به پا داشت وگرنه تا مچ پا و گاهی هم بیشتر در گل فرو می روی. با همین وضعیت به سراغ یکی از اهالی که در کنار کانکس محل سکونتش ایستاده است می رویم. نامش ابراهیم است و بیشتر از همه نگران کودک یک ساله اش است. در اولین جمله اش می گوید: من دیگر نمی توانم از این بچه نگهداری کنم تا در این سرمای زمستان یخ نزده، دولت فکری به حالش بکند. ببرندش شهر و در یک جای مناسب از او نگهداری کنند، من نمی توانم شاهد مرگ بچه ام باشم.ابراهیم حرف برای گفتن بسیار دارد و بی هیچ سوالی از طرف ما اول از همه در کانکس محل اسکانش را باز می کند و به داخل راهنمایی مان می کند. چراغ والوری که برای گرم کردن محیط زندگی شان روشن کرده اند بوی بدی به راه انداخته و دود ناشی از آن ریه ها را می سوزاند. ابراهیم می گوید: با این چراغ چطور می توان این اتاق را گرم کرد؟ حالا بماند که از دودش چشمانمان می سوزد و بچه هم مدام بی قراری می کند.

تحویل خانه های نیمه کاره به روستاییان

ابراهیم با هیجان، دیگر اهالی روستا را هم صدا می زند و ما را به سمت خانه هایی می برد که در طول این مدت برایشان ساخته اند. خانه اش را نشان می دهد، یک چهاردیواری بدون در و پنجره و دیگر امکانات لازم برای زندگی. خانه هایی که به گفته اهالی روستا با همین وضعیت تحویلشان داده اند و به اجبار از آن ها امضا گرفته اند. او از وضعیت ساختمانی که برایش ساخته اند در همین مرحله هم گلایه دارد و با نشان دادن ایزوگام روی پشت بام منزلش می گوید: هدفشان از ایزوگام فقط این بوده که یک چیزی به ما تحویل دهند وگرنه شما بیا داخل و ببین چطور از همه جای سقف آب می چکد. راست هم می گفت چون از چند نقطه از سقف آب چکه می کرد و...

یکی دیگر از روستاییان از هزینه های بالای کارهای باقی مانده ساختمان ها و نداشتن پول و نقدینگی گلایه دارد و می گوید: سه ماه پیش که زلزله آمد از ما ۲۶ میلیون تومان سفته و امضا گرفتند و قول دادند که خانه هایمان را حداکثر تا دو ماه بعد تحویلمان دهند. حالا سه ماه گذشته و تنها یک چهاردیواری تحویلمان داده اند. می گویند سیم کشی، لوله کشی، کف سازی، کاشی کاری، نمای ساختمان و خرید و نصب شیشه های در و پنجره ها را هم باید خودمان انجام دهیم. ما اگر پول کافی و توانایی انجام چنین کارهایی را داشتیم که دیگر نیازی به دولت نداشتیم. از ما ۲۶ میلیون تومان سفته امضا گرفته اند ولی یک ساختمان نیمه کاره تحویلمان داده اند. فقط برای سیم کشی این ساختمان باید ۷۰۰ هزار تومان هزینه کنیم. برای سایر کارها هم حداقل ۴ میلیون تومان پول لازم است.

برخی پیمانکارها برای انجام وظیفه شان انعام می خواهند!

خلیل که از ساکنین روستاست از عملکرد بد برخی پیمانکارهای ساختمانی گلایه دارد و می گوید: برای نصب در و پنجره و انجام کارهایی که وظیفه شان است از ما انعام می خواهند و اگر به آن ها انعام ندهیم کارمان را انجام نمی دهند. یکی دیگر از مشکلات روستاییان و گلایه هایشان کوچک بودن طویله هایی است که برایشان ساخته اند. طویله هایی که حداکثر گنجایش ۳۰ تا ۴۰ راس گوسفند را دارند و برای روستاییانی که بعضاً تا ۲۰۰ راس دام دارند بسیار کوچک است. آن ها بیش از همه نگران وضعیت دام هایشان در فصل زمستان هستند.

یکی از روستاییان که سن و سالی هم از او گذشته خانه نیمه تمامش را نشانمان می دهد و می گوید: به اجبار از من امضا گرفتند و این خانه را تحویلم دادند.ابراهیم در این باره می گوید: هنگام تحویل خانه های نیمه کاره به اهالی روستا می گویند اگر امضا کنید و تحویل بگیرید وسایل زندگی مانند یخچال و تلویزیون در اختیارتان قرار می دهیم و در غیر این صورت وسایل زندگی به شما تعلق نمی گیرد. به همین دلیل است که خیلی ها با وجود آماده نبودن خانه ها امضا داده اند و خانه نیمه کاره شان را تحویل گرفته اند.

گلایه های روستاییان از حمایت نشدن از سوی جهاد کشاورزی

اهالی روستای بشیر از حمایت نشدن از سوی وزارت جهاد کشاورزی گلایه دارند. گویا قرار بر این بوده که محل نگهداری حیوانات توسط جهاد احداث شود که اینگونه نشده و روستاییان به اجبار از سهمیه ۷۶ کیسه سیمانی که بنیاد مسکن برای ساخت خانه هایشان در اختیارشان گذاشته است در ساخت طویله استفاده کرده اند و حال برای کف سازی و نماسازی ساختمان هایشان با مشکل کمبود سیمان مواجه شده اند.

چادر زدن درون خانه نیمه کاره، راهی برای فرار از سرما

اهالی یکی از خانه های روستا را نشانمان می دهند که اهل خانه به دلیل آماده نشدن کانکسشان مجبور شده اند درون خانه نیمه کاره چادر بزنند. پدر خانواده از چادر بیرون می آید و پشت سرش چند تا بچه قد و نیم قد.با زبان آذری می گوید: بیرون خیلی سرد است و هنوز برای ما کانکس نزده اند. به همین خاطر هم چادرمان را به داخل خانه آوردیم تا سرما، کمتر بچه ها را اذیت کند.

تنها کمیته امداد خانه ها را کامل شده تحویل می دهد

یکی از اهالی روستا مددجوی کمیته امداد امام خمینی(ره) است و دیگر اهالی با حسرت درباره اش سخن می گویند. اهالی می گویند: تنها کمیته امداد امام خمینی(ره) است که خانه های مددجویانش را کامل می کند و تحویلشان می دهد از سیم کشی و لوله کشی گرفته تا کف سازی و کاشی کاری و وسایل منزل. در این روستا کمیته امداد ۵ مددجو دارد که چند روز پیش کاشی کاری ساختمان هایشان را شروع کرده اند و قرار است وسایل زندگی هم برایشان بیاورند.

در این بین مهندس ناظر مستقر در روستا هم از راه می رسد. مهندس مسیب زاده که از استان مازندران برای ساخت و تکمیل خانه های زلزله زدگان آذربایجان به این منطقه آمده است در پاسخ به گلایه های روستاییان می گوید: ما تنها وظیفه داریم ساختمان را تا مرحله سفت کاری پیش ببریم و مابقی کارها بر عهده مالک ساختمان است. او هزینه ساخت هر واحد را بین ۱۲ تا ۱۳ میلیون تومان برآورد می کند و می گوید: به احتمال زیاد روستاییان باید مابقی وامشان که ما به التفاوت ۲۶ میلیون تا ۱۳ میلیون تومان می شود را از بنیاد مسکن دریافت کنند و خودشان مابقی کارهای ساختمانشان را انجام دهند.

کمبود سرویس های بهداشتی در روستای دغدغان

به روستای دغدغان می رویم. عده ای از اهالی روستا درون کانکس اسکان یافته اند و عده ای نیز همچنان منتظر احداث کانکس هستند. یکی از اهالی روستا می گوید اولویت دریافت کانکس با ساکنین دایمی روستا است و کسانی که به صورت فصلی در روستا اقامت دارند هنوز کانکس دریافت نکرده اند. اهالی با وجود گذشت سه ماه از وقوع زلزله هنوز هم مشکل حمام و دستشویی دارند و بعد از سرمای جانسوز آذربایجان و زندگی در کانکس این مهم ترین مشکلشان است که با وجود گذشت سه ماه هنوز برطرف نشده است.خانمی که از اهالی روستاست می گوید این روستا با این جمعیت تنها یک سرویس بهداشتی دارد و تنها یک حمام برایمان درست کرده اند. از وضعیت خورد و خوراک و لباس گرم که می پرسیم می گویند: خدا را شکر هر یک ماه و نیم یک بار مقداری برنج، روغن، حبوبات و چای توسط هلال احمر بین اهالی روستا توزیع می شود ولی از نظر لباس گرم مشکل داریم و اگر هوا از این سردتر شود لباس هایمان کفاف نمی دهد.یکی از خانم ها می گوید: کمک های مردمی همان یک ماه اول به اینجا ارسال می شد و پس از آن کمک ها قطع شد و دیگر کمتر کسی به سراغ ما می آید تا احوالی از ما بپرسد.

رضایت از ماموران مرکز بهداشت

در حال صحبت با اهالی روستا هستیم که ماموران مرکز بهداشت تبریز برای سرکشی به روستا می آیند. پیرمردی که از پا دردش گلایه دارد می گوید: خدا خیرشان دهد فقط این ها هستند که هر روز به روستا می آیند و از احوال ما می پرسند. یکی از اعضای تیم بهداشتی می گوید: هر روز به روستاهایی که وظیفه سرکشی از آن ها به ما سپرده شده است می آییم و بیماران را که بیشتر دچار سرماخوردگی یا پادرد شده اند ویزیت می کنیم.

در این روستا تعداد زیادی از خانواده ها هنوز کانکس هایشان را تحویل نگرفته اند و امیدوارند با رسیدن در و پنجره های آن‌ها تا آخر هفته آینده درون کانکس هایشان اسکان یابند.روستای هفدران روستای دیگری است که در مسیرمان به دیدار اهالی اش می رویم. روستایی کوهستانی در دل کوه های آذربایجان‌شرقی ، امکان تردد در روستا مشکل است چرا که زمین باتلاقی شده و ممکن است ماشین یا هر وسیله نقلیه ای درون گل و لای ناشی از بارندگی های اخیر گیر بیفتد. در بعضی مناطق روستا هنوز لودرها و بیل های مکانیکی مشغول آواربرداری هستند و کامیون ها آوارها را به خارج از روستا می برند. در این روستا تعداد خانواده های مستقر در چادر به نسبت دیگر روستاها کمتر است و تنها سه خانواده در چادر زندگی می کنند.

علت آن هم آماده نبودن تمامی کانکس ها با وجود گذشت یک ماه و اجرایی نشدن وعده مسئولان برای تحویل دادن خانه های روستاییان است. نادر اصغران رئیس شورا یاری روستا درباره وضعیت روستا و اهالی اش می گوید: تنها خانه های شش نفر از اهالی روستا که تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی بوده اند آماده شده است و مابقی خانه ها هنوز برای اسکان دایمی ساکنین روستا قابل بهره برداری نیستند. تهیه لباس گرم هم از دیگر مشکلات روستاییان است که امیدوارند با مساعدت دستگاه های دولتی و مردم برای تامینشان از این زمستان به سلامت عبور کنند. اصغران هنگام خداحافظی از نبود امکانات پذیرایی در روستا عذرخواهی می کند و امیدوار است بهار سال آینده همه چیز مثل گذشته باشد و بتواند ما را به دیدن طبیعت زیبای آذربایجان شرقی ببرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha