به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ یكی از سوالات مقام معظم رهبری در سفر به خراسان شمالی با محور آسیبشناسی سبك زندگی، پرداختن به موضوع الزامات آپارتماننشینی و دلایل رعایت نشدن آنها بود، سوالی كه بسیاری از مسئولان و صاحبنظران اجتماعی را بر آن داشت تا چارهای برای خلأ 50ساله فرهنگ آپارتماننشینی بیندیشند. ابوالفضل رفیع، مدیركل اداره آموزشهای شهروندی شهرداری تهران بر این باور است كه آموزش فرهنگ آپارتماننشینی باید از نظام آموزشی كشور در مدارس و دانشگاهها آغاز شود و در مقابل رسانهها به ویژه رسانه ملی به عنوان یك دانشگاه عمومی میتواند به تدریج این خلأ 50 ساله را پر كند.
فرهنگ آپارتماننشینی و خلأهایی كه در این زمینه در كشور و بهویژه درپایتخت وجود دارد، آنقدر مهم است كه مقام معظم رهبری در سخنرانی شان در استان خراسان شمالی از آن به عنوان دغدغهای مهم درباره سبك زندگی امروز نام میبرند. بسیاری از كارشناسان معتقدند اشاعه فرهنگ آپارتماننشینی با رشد سریع شهرها همگام نبوده است. شما هم با این دیدگاه موافقید؟
اكنون آخرین آمارها به ما میگوید كه 71 درصد از جامعه ایران در شهرها زندگی میكنند. پس از افزایش مهاجرت به شهرها و كلانشهرها، افرادی كه در جریان تغییر محل سكونتگاهی خود وارد شهرهای بزرگ میشوند، بهویژه در 2 دهه اخیر،به ساخت آپارتمان روی میآورند. در طول این سالها به علت افزایش جمعیت در پایتخت و كمبود زمین ساخت و سازهای آپارتمانی رونق گرفته است. البته این سبكهای ساخت و ساز نیز به 2 بخش مجتمعهای آپارتمانی و خانههای آپارتمانی تقسیم میشود. سكنه زیادی در مجتمعهای آپارتمانی زندگی میكنند و نوع دیگر نیز همان ساختمانهای 4 تا 5 واحدی است و پیش از این نیز 10 تا 15 واحدی ساخته میشدند. به طور كلی ساخت آپارتمانها در كشور از دهه 40 و از شهر تهران آغاز شد كه میتوان در این باره از شهرك اكباتان،آپادانا و بعد از آن آ. اس. پ نام برد. البته در زمانی كه این مجتمعهای مسكونی در شهر تهران ساخته میشدند مزیتهایی داشتهاند بهعنوان مثال تمامی سرانههای مورد نیاز زندگی شهری در كنار این مجتمعها در نظر گرفته شده بود. سرانههای آموزشی، ورزشی، خدماتی و... در این شهركهای بزرگ تامین شدند. اما در طول 30 سال اخیر مجتمعهایی كه در تهران ساخته شدهاند فاقد سرانههای زندگی شهری بودهاند و در زمان ساخت آنها جایگاهی برای این سرانهها پیشبینی نشده است. به عنوان مثال شما اگر به شهرك شهید بروجردی كه در منطقه 15 تهران ساخته شده نگاه كنید، میبینید كه در این مجتمعهای 10 تا 15 طبقه 20 هزار نفر ساكن هستند اما به هیچ عنوان سرانههای خدماتی در این مجتمع در نظر گرفته نشده است، به همین علت است كه همچنان ساكنان این مجتمع مسكونی از نظر سرانههایآموزشی، تفریحی وخدماتی دچار مشكلات زیادی هستند. با وجود اینكه در سالهای اخیر شهرداری تهران سعی كرده این سرانهها را برای این مجتمع مسكونی ایجاد كند اما این اقدامات با توجه به میزان بالای جمعیت ساكن در این مجتمع،هنوز كارگشا نبوده است.
در كنار مشكلاتی كه در مجتمعهای مسكونی با آن روبهرو هستیم و شما نیز به آن اشاره كردهاید اما درباره سایر واحدهای آپارتمانی در شهر نیز مشكلات كمبود سرانههای زندگی شهری وجود دارد. به عنوان مثال در یك آپارتمان 5 طبقه با 10 واحد مسكونی شاهد مشكلات كمبود سرانههای خدماتی در محله هستیم.
بله. با وجود آنكه این آپارتمانها در درون بافت شهری قرار گرفتهاند و هر محله و منطقه نیز سرانههای خدماتی دارد اما به علت اینكه زندگی آپارتماننشینی مساوی است با افزایش جمعیت یك محله،در نتیجه این افزایش جمعیت متناسب با سرانههایی كه برای آن محله یا منطقه در نظر گرفته شده نیست و بعضا مشكلاتی در این باره برای شهروندان به وجود میآید. به عبارت دیگر اگر بخواهم توضیح بدهم باید بگویم كه در گذشته خانهها و زمینهایی كه اكنون به آپارتمان تبدیل شدهاند خانههایی تك واحدی و حیاط دار بودهاند كه تعداد جمعیت ساكن در آن كم بود، اما با گذشت 2 دهه این خانههای ویلایی و حیاط دار به یكباره تخریب شده و تبدیل به آپارتمانهایی با 10تا 15 واحد سكونتی شدهاند كه همین مسئله سبب ورود جمعیت بیشتر به آن محله شده است. همین افزایش جمعیت سبب شده تا سرانههای خدماتی یك محله متناسب با میزان جمعیتی كه به آن ورود پیدا میكنند، نباشد و مشكلاتی در زمینه دسترسی به خدمات شهری به وجوداید.
به نظر میرسد، تمامی این مواردی كه شما به آن اشاره كردید مشكلاتی است كه زندگی آپارتماننشینی از نظر كالبدی برای شهروندان به وجود آورده است. اما شما در میان صحبتهای خود به این مسئله اشاره كردید كه رشد آپارتمانسازی و مجتمعهای مسكونی اتفاقی است كه از دهه 40 در كلانشهری مانند تهران ایجاد شده و رشد پیدا كرده است. اما در این دهه رشد جمعیت كشور به اندازهای نبوده كه حتی كمبود سرانههای خدماتی برای شهروندان ساكن در پایتخت مشكلات زیادی را به وجود آورد. در این دوره همچنان زندگی روستایی رونق داشته و خانههای ویلایی یا همان خانههای حیاط دار نیز به وفور در شهر دیده میشده است. به نظر شما از این دهه به بعد چه اتفاقی در كشور افتاد كه آپارتمانسازی و زندگی آپارتماننشینی رونق پیدا كرد. آیا مردم چشم بسته یك فرهنگ غربی را پذیرفتند و ساخت و سازهای شهری را به این سمت پیش بردند یا اینكه نیازی بود كه در این دهه حس میشد و به مرور رشد پیدا كرد؟
این فرهنگ همانطور كه شما گفتید برگرفته از غرب است. در واقع در این دهه به علت سیاست كلی كشور ارتباط با كشورهای غربی و به نوعی پذیرش فرهنگ غربی به عنوان یكی از نمادهای پیشرفت مطرح شد و در واقع در این دهه ما شاهد اوج سلطه فرهنگی غرب در كشور بودیم، در نتیجه مردم كه مسخ فرهنگ و زندگی غربی شده بودند به صورت ناخودآگاه سبك زندگی خود را به این سمت كه همان زندگی آپارتماننشینی بود، سوق دادند.اما از سوی دیگر از همان دهه 40 شهرنشینی در تهران گسترش پیدا میكند. علت این گسترش نیز توسعه صنایع مونتاژ و كارخانههای خودروسازی و صنعتی دراطراف تهران است كه همین مسئله باعث شده میشود تا مردمی كه در سایر شهرها یا روستاها زندگی میكردند برای پیدا كردن كار، نخستین گزینهشان مهاجرت به تهران باشد.سیر مهاجرت بیرویه از یكسو و نیاز صنایع به نیروی كار از سوی دیگر سبب شد تا ضمن پذیرش نیروی كار فراوان از نقاط مختلف كشور، اقداماتی برای تامین نیاز مسكن كارگران شاغل در این شهركها و كارخانههای صنعتی انجام شود. شاید بتوان گفت كه یكی از دلایل افزایش ساخت مجتمعهای مسكونی در این دهه رفع نیاز كارگران و نیروی كار شاغل در كارخانههای بزرگ صنعتی بود.
اگر ما شهرك اكباتان را نخستین دوازه ورود پایتخت به رواج زندگی در مجتمعهای مسكونی و آپارتماننشینی بدانیم،این مجتمع به هیچ عنوان برای زندگی كارگران ساخته نشده است.
بله. این مجتمع در واقع نخستین حركتی بود كه برای رواج زندگی غربی در كشور ایجاد شد. مجتمعی بزرگ كه تمام امكانات یك زندگی شهری در آن در نظر گرفته شده بود و بعدها نیز به كاركنان ارتش واگذار شد. اما دلیل كلی رواج آپارتماننشینی در پایتخت همانطور كه به آن اشاره كردم افزایش جمعیت پایتخت بود كه باعث شد تا این سبك زندگی غربی در این شهر با توجه به میزان بالای جمعیتی كه به مرور در خود جای داد و مهاجرتهایی كه به تهران انجام شد؛ توسعه پیدا كند.
میتوانیم بگوییم كه یكی از دلایلی كه باعث افزایش مهاجرت به شهر تهران شد، اجرای قانون اصلاحات ارضی در كشور بود كه باعث شد تا بسیاری از روستاها در كشور خالی از سكنه شوند و جمعیتی كه یك زمان در روستاها مشغول به كار و فعالیت و زندگی بودند برای ادامه حیات خود چارهای جز مهاجرت به شهرها به ویژه تهران را نداشته باشند؟
دقیقا زمانی كه انقلاب سفید روی داد، سعی كردند كه شهرها با الگوبرداری از سبك زندگی غربی به عنوان یك نماد فرهنگی و پیشرفته جلوهگر شود. به عنوان مثال در همین اراضی عباسآباد كه اكنون به قطب فرهنگی كشور تبدیل شده است در گذشته مطالعاتی در باره این فضا به وسیله دانشگاه هاروارد با هزینه یك و نیم میلیارد تومان در دهه 1340 انجام شد و سبكی كه برای ساخت و ساز در تپههای عباسآباد طراحی شده بود بسیار شبیه طرحهای ساختمانسازی در منهتن آمریكا با ساختمانهای بلند لوكس بود. در واقع برنامهریزی دولتی به این سمت و سو پیش رفته بود كه زندگی آپارتماننشینی به عنوان نماد بارز غربی در شهرهای كشور به ویژه تهران رواج پیدا كند. به همین علت است كه مجتمعهای مسكونی در گوشه و كنار شهر ایجاد شد.
رسانهها در آن سالها تبلیغات زیادی برای روی آوردن مردم به زندگی در آپارتمان به عنوان نماد زندگی پیشرفته انجام میدادند. شاید بتوان گفت همین مسئله باعث شد تا زندگی در آپارتمانهای پایتخت در ابتدا یك آرزو برای شهروندان و در گامهای بعدی به اجبار و ضرورت تبدیل شود؟
دقیقا. به عنوان مثال زمانی كه مجتمع مسكونی آ.اس.پ در شمال تهران ساخته شد بیشتر افرادی كه در این مجتمع ساكن شدند، افراد پولدار و متمولی بودند كه زندگی در این خانهها را یك نماد فرهنگ غربی میدانستند. مجتمعهای مسكونی امید در منطقه تهرانپارس یا اكباتان نیز در ابتدا به مقامات ارشد نظامی و ارتشی واگذار شد.
به نظر میرسد در این سالها و درست زمانی كه زندگی آپارتماننشینی به شدت تبلیغ میشد كسی توجهی به آموزش این سبك زندگی نداشت. همین مسئله باعث شد تا در طول نیم قرن اخیر فقط آپارتمانها یكی پس از دیگری از دل زمین بیرون بیایند و...
دقیقا ما در كشور با یك خلأ 50 ساله درباره ترویج فرهنگ آپارتماننشینی روبهرو هستیم. در واقع در طول این سالها همچنان سبك زندگی مردمی كه در آپارتمانها زندگی میكنند همان سبكی است كه در خانههای ویلایی و حیاط دار با آن روبهرو بودهایم. به عبارت دیگر در خانههای حیاطدار مسئلهای با عنوان رعایت حقوق ساكنان آپارتمان و زندگی مشاع معنایی نداشت. در فرهنگ محلههای قدیم تهران این رسم بود كه افرادی بودند كه اختلافات را رفع میكردند و بحث ریش سفیدی و كدخدامنشی وجود داشت تا پیش از اینكه این اختلافات به مراجع قضایی راه پیدا كند، درون محلهها رفع میشد، این شیوه از عناصر زندگی در سبك ایرانی و اسلامی بود. اكنون در تهران در مجتمعهای مسكونیای كه در جنوب تهران در محله اتابك وجود دارد میبینیم كه بامشكلاتی روبهرو هستیم كه ناشی از نا آشنایی ساكنان این مجتمع با زندگی آپارتماننشینی است. وقتی گزارشهایی از مشكلات آپارتماننشینی در این مجتمع به دست ما میرسد میبینیم كه به عنوان مثال آسانسور سواری به یك بازی ثابت برای كودكان ساكن در این آپارتمانها تبدیل شده است. نمونههای واقعی دیگری وجود دارد، به عنوان مثال برخی از ساكنان این مجتمع موتور خود را داخل آسانسور میبرند و در طبقه دهم و در مقابل واحد مسكونی خود پارك میكنند. یا مثلا یك مسئله دیگری كه اتفاق افتاده این است كه یكی از اهالی این مجتمع قصد دادن نذری داشت كه گوسفندی را داخل آپارتمان خود قربانی كرده بود و امحای این گوسفند را داخل سرویس بهداشتی ریخته بود كه باعث مسدود شدن لوله شده بود و زمانی كه آمده بود این مشكل را رفع كند باعث شده بود سقف سرویس بهداشتی ریزش و مشكلاتی را برای ساكنان طبقات زیرین ایجاد كند.
علت بروز این مشكلات كه همچنان در زندگی آپارتماننشینی در تهران وجود دارد، چیست؟
عمده ساكنان این مجتمعهای مسكونی را ساكنان خانههای حیاطداری شامل میشوند كه چند خانوار در آن زندگی میكردند اما زمانی كه این خانهها به یك مجتمع مسكونی تبدیل میشود آنها آشناییای با سبك زندگی در آپارتمانها ندارند و با مسئلهای با عنوان زندگی مشاع مانوس نیستند. همین تغییر سبك زندگی باعث شده تا مشكلاتی را برای سایر ساكنان مجتمعها به وجود آورند. در واقع این افراد همچنان به تعبیر «چاردیواری، اختیاری» اعتقاد دارند و فكر میكنند كه در آپارتماننشینی نیز میتوانند مانند زمانی كه در خانههای یك تا دو طبقه زندگی میكردند، رفتار كنند.این در حالی است كه استفاده از این شیوه به معنای نقض حقوق سایر ساكنان آپارتمان است.
با مشكلاتی كه برشمردید به نظر میرسد از همین حالا میتوان مشكلاتی كه در مسكن مهر به عنوان بزرگترین طرح دولت برای ایجاد مجتمعهای مسكونی،ایجاد میشود را حدس زد.با توجه به اینكه ساكنان این آپارتمانها اغلب از مهاجران یا ساكنان مناطق حاشیهای شهر هستند، چگونه میتوان الزامات آپارتماننشینی را به آنها آموزش داد؟
با توجه به اینكه هدف اصلی مسكن مهر،ایجاد سرپناهی برای مردم كم درآمد در تمام كشور است و مهمتر از همه اینكه برخی از این افراد آشنایی چندانی با فرهنگ آپارتماننشینی آن هم در مجتمعهای مسكونی ندارند، مشكلات زیادی در آینده در این سبك زندگی برای ساكنان آن به وجود خواهد آمد. آموزش فرهنگ آپارتماننشینی با توسعه ساخت و سازهای مجتمعهای مسكونی ارزانقیمت در این طرح همخوانی ندارد.ما تنها به امید خانهدار شدن تعداد زیادی از مردم آنها را وارد سبك جدیدی از زندگی با عنوان آپارتماننشینی در مجتمعهای چندصدواحده كردهایم و باید این انتظار را هم داشته باشیم كه در آیندهای نه چندان دور ساكنان این آپارتمانها با مشكلات پیچیده در این مجتمعها روبهرو شوند. اكنون یكی از مشكلات بزرگ این است كه در برخی از آپارتمانها حقوق همسایگان رعایت نمیشود، خانوادههایی كه فرزندان دختر و پسر بزرگ دارند در زندگی آپارتماننشینی آرامش روانی خانواده به هم میریزد. به هر حال تصور میكنم فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص سبك زندگی به ویژه فرهنگ آپارتماننشینی به این علت است كه با توجه به ساخت و سازهایی كه اكنون در كشور رونق دارد، چیزی با عنوان خانه شخصی وجود ندارد و تمامی ساخت و سازها در قالب آپارتمان ایجاد میشود و در این شرایط توجه به فرهنگ آپارتماننشینی از اهمیت زیادی برخوردار است. مسئلهای كه ضرورت ترویج فرهنگ صحیح این نوع از سبك زندگی را در میان شهروندان بیشتر میكند. در چند سال اخیر مدیریت شهری تهران گامهایی را برای اشاعه فرهنگ آپارتماننشینی در پایتخت برداشته است و یكی از اولویتهای اداره كل آموزشهای شهروندی شهرداری تهران فرهنگسازی در خصوص سبك زندگی آپارتماننشینی در تمامی مجتمعهای مسكونی و محلههای شهر تهران است.
50 سال از فرهنگ آپارتماننشینی در شهر تهران عقب هستیم و اكنون به جایی رسیدهایم كه با مجموعهای از آپارتمانها و مجتمعهای مسكونی در شهر تهران روبهرو هستیم كه فرهنگ زندگی در آنها را آموزش ندیدهایم. چه سازمانهایی در این سالها مكلف بود هاند سبك زندگی آپارتماننشینی را آموزش دهند؟
پیش از اینكه به این سوال شما جواب بدهم، لازم است این نكته را متذكر شوم كه مشكلات آپارتماننشینی در نقاط مختلف تهران یا سایر كلانشهرها متفاوت است. به عنوان مثال مشكلات آپارتماننشینی در شمال تهران از جنس مشكلاتی كه درباره این سبك زندگی در جنوب تهران با آن روبهرو هستیم بسیار متفاوت است. در برخی از بخشهای شهر مردم با سبك زندگی آپارتماننشینی آشنا شدهاند و مشكلات كمتر است. اما درباره سازمانهای مسئول در این حوزه باید بگویم كه در زمینه سبك زندگی سازمانهای مختلفی برای اشاعه فرهنگ دخیل هستند. به عنوان مثال بخش مهمی از این فرهنگسازی برعهده رسانهها به ویژه رسانه ملی به عنوان یك دانشگاه عمومی است. همچنین رسانههای مكتوب در خصوص ارتقای فرهنگ جامعه دخالت دارند. اما در بخش دیگر توجه به این مسئله در تولیدات سازمانی تحت عنوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتوانست تاثیرگذاری به مراتب بیشتری را در بین مردم و شهروندان داشته باشد. به عنوان مثال زمانی كه در فیلمهای سینمایی و... به صورت زیر پوستی آموزش این فرهنگ به شهروندان داده میشود، به مراتب میتواند تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد. در بسیاری از كشورهای پیشرفته در نظام آموزش رسمی كشور مانند مدارس و دانشگاهها مسائل زندگی شهروندی و حقوق شهروندی و سبك زندگی آموزش داده میشود. اما در كشور ما آموزش سبك زندگی در كتابهای درسی مدارس و دانشگاههای ما خالی است.این یك خلأ است و الان كه جمعیت كشور 70درصد شهرنشین شدهاند باید این خلأ برطرف شود. در نشستی كه اخیرا معاونان اجتماعی و فرهنگی كلانشهرها در شهر سمنان داشتند این مسئله مطرح شد كه توجه به سبك زندگی ضرورتی است كه باید بیشتر به آن در موضوعات درسی توجه شود.قرار شد كه این درخواست از دبیرخانه كلانشهرها به وزیر آموزش و پرورش داده شود تا موضوعات زندگی شهری در كتابهای درسی آورده شود. در واقع نظام آموزشی كشور كه همان وزارت آموزش و پرورش است باید آموزش فرهنگ زندگی شهری را در كتابها و منابع درسی خود قرار دهد تا در كنار آموزشهای همگانی در خصوص سبك زندگی بتوانیم به مرور این خلأ 50 ساله را در كشور و در پایتخت رفع كنیم.طبیعتا اگر این آموزشها به صورت هدفمند به قشر كودك و نوجوان داده شود موثرتر و پایداتر خواهد بود و باید زودتر این كار انجام شود.
مدیریت شهری تهران چه وظایفی درباره آموزش سبك زندگی شهری و فرهنگ آپارتماننشینی برعهده دارد؟
اگر برای مدیریت شهری دو وظیفه عمده را در نظر بگیریم، یكی اداره و نگهداری شهر و دیگری توسعه شهر است. در اداره و نگهداری شهر مدل موفق آن است كه مردم در اداره شهر دخالت داشته باشند. شهرداری تهران به ویژه در دوره مدیریت دكتر قالیباف با تبدیل این نهاد به یك سازمان اجتماعی و فرهنگی باعث شد تا زمینه مشاركت مردم دراداره شهر بیشتر شود. مردم در صورتی در اداره شهر مشاركت میكنند كه آموزش در مورد چگونگی مشاركت دیده باشند. هر فرد به عنوان یك شهروند باید نقش خود را به عنوان یك مشاركت جو ایفا كند. برای توسعه شهر نیز با توجه به رشد سریعی كه دارد؛ باید از مدل توسعه پایدار استفاده شود. در واقع در توسعه شهر باید نظر مردم نیز در نظر گرفته شود به همین علت هر طرح شهری كه در تهران میخواهد اجرا شود، باید پیوست اجتماعی داشته و نیاز آیندگان را نیز در این طرحها در نظر بگیریم.موضوع آموزش در مدیریت شهری موضوع مهمی است كه شاید در دوره مدیران شهری گذشته كمتر به آن پرداخته شد و اكنون به این ضورورت بیشتر پرداخته میشود. با این آموزش فرهنگسازی میكنیم و مردم هم رفتار مطلوب شهروندی را خواهند داشت. به عنوان مثال اكنون در زندگی آپارتماننشینی به مشاعات احترام گذاشته نمیشود یا اگر یك مجتمع آپارتمانی نیاز به بهسازی داشته باشد دیگران به مشاركت اعتقادی ندارند. اگر شما به شورای حل اختلاف مراجعه كنید، بسیاری از اختلافات مردم ناآشنایی به سبك زندگی در آپارتمانهاست. بسیاری از این پروندههای قضایی با آموزش رفع میشود.
نظر شما