به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ اسید پاشی هرچند به كشور ما محدود نمیشود اما تقریبا هر چند وقت یكبار، قصهای تلخ را برای جراید سراسری كشور آماده میكند. همسركشیها به نام دفاع از ناموس یا در پشت پرده سیاه خیانت نیز آمار بسیار زیادی در كشور ما را به خود اختصاص داده است. قتلها به پدركشی و برادر كشی هم رسیدهاست. البته خشونت تعریف بسیار گستردهتری از تیزی كشیدن و اسید پاشی دارد و همین كه كسی به جای گفتوگو صدایش را بالا میبرد، در صف خشونتگران قرار میگیرد. در شهرهای مختلف و درمیان مشكلات مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آنقدر رگ گردنها گلفت شده و صداها بالا رفته است كه بسیاری از شهرهای ایران چهره خشنی به خود گرفتهاند تا جاییكه آژیر قرمز آن توسط بالاترین مقام كشور یعنی مقام معظم رهبری هم به صدا در آمده است.
طرح ممنوعیت حمل، نگهداری و فروش سلاح سرد
ابوالفضل ابوترابی، عضو هیات رئیسه کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس به تازگی خبر از مرگ 1100 نفر در سالجاری به وسیله سلاح سرد میدهد و میگوید: «طرح ممنوعیت حمل، نگهداری و فروش سلاح سرد به کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس ارجاع شده و اعضای کمیسیون بررسیها در این زمینه را آغاز کردهاند.» او پنجه بوکس، چاقوهای ضامندار، قمه، زنجیر، شمشیر و... را از مصادیق سلاح سرد میداند و میگوید: «مجرمان به یک تا سه میلیون جریمه نقدی و ششماه حبس محکوم خواهند شد.» ابوترابی تصویب و اجرای این طرح را باعث کاهش جرایم خشن بخصوص قتل در جامعه میداند و میگوید: «سالانه 1100 فقره قتل با سلاح سرد در کشور رخ میدهد. از سوی دیگر 90 درصد این قتلها در نزاع های خیابانی رخ میدهد که طرفهای درگیری جوانان هستند. در حال حاضر علاوه بر قتل در جرایم دیگری مانند تجاوزبه عنف، سرقت به عنف و زورگیری از سلاح سرد استفاده میشود.»
او میگوید: «همانطور که ممنوعیت سلاح گرم در جامعه باعث کاهش وقوع جرایم با این سلاح شده، اجرای ممنوعیت درخصوص سلاح سرد هم باعث کاهش جرایم خشن در جامعه میشود.» اما متاسفانه خشونت در جامعه ایرانی به آشپزخانهها و اتاق خوابها هم كشیده و از طرفی هم نمیشود برای چاقوهایی كه در آشپزخانههر خانهای وجود دارد قانونی اینچنینی وضع كرد. به گفتة «هادی مصطفایی» معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی نیروی انتظامی، یک سوم قتلها در ایران توسط بستگان صورت میگیرد که در این میان به گفته او، قتل زن توسط شوهر بیشترین آمار را در این زمینه به خود اختصاص میدهد. او میگوید: «در سال ۱۳۹۰ از مجموع قتلهای صورت گرفته درحدود ۳۳ درصد آنها، میان قاتل و مقتول نسبت خانوادگی وجود داشته است و قتل زن توسط شوهر سهم بیشتری نسبت به سایر موارد دارد.» محمد کاظمی، استاد روانشناسی جنایی دانشگاه اصفهان هم با تاکید بر اینکه اغلب کودکآزاری و همسر آزاریهایی که در بین خانواده ایرانیان اتفاق میافتد، ناشی از اطاله دادرسی پروندههای خانوادگی است، میگوید: «برای مثال اطاله دادرسی در پروندههای طلاق میتواند زمینه اذیت و آزار را در بین همسران یا والدین و فرزندان ایجاد کند.»
قاتلی بدون سوءپیشینه
باید پذیرفت كه خشونت به صورت زیر پوستی وارد رفتار جامعه شهری و روستایی شده است. بسیاری از كسانی كه این روزها به عنوان قاتل به زندانها میروند نه قاتل بالفطره هستند و نه حتی جزو اراذل و اوباشی كه هر از گاهی توسط نیرویهای انتظامی دستگیر میشوند و هرماه باید به پلیس امنیت خودشان را معرفی كنند. آنها همان همسایگانی هستند كه بدون هیچ سوء پیشینهای در كنار ما زندگی میكند اما یك «موقعیت حساس» از آنها قاتل میسازد. همانطور كه «شهلا اعزازی» جامعه شناس و استاد دانشگاه علامهطباطبایی میگوید: «ما نباید دنبال دلیل خاصی برای خشونتهایی باشیم که به قتل منجر میشود. ممکن است حسادت یا اخلاق بد زن یا مسائل دیگری دلیل بروز این قبیل خشونتها باشد. اما این مسائل آنقدر مهم نیستند تا این مسئله که مردم به جای اینکه از راههای منطقی و راههای قابل قبول مشکلات خانوادگی خودشان را از هر نوعی که میخواهد باشد، حل کنند، دست به خشونت میزنند. این خشونت بعدها وقتی تبدیل به عادت افراد میشود، اوج آن خشونتها میتواند منجر به قتلهای خانوادگی بشود.» در این میان موادمخدر نقش اصلی را باز میكند. براساس آمار كارشناسان ۸۰ درصداز سرقتهای خشن و قتلهای فجیع ناشی از مصرف موادمخدر روان گردان است. در نهایت هم شیشههای توهمزا، تیزی را به دست فرد معتاد میدهند تا همسرش را با توهم خیانت به قتل برساند.
یا كمبود مواد جان كودكی چند ساله را میگیرد. كم نیستند كودكانی كه قربانی موادمخدر میشوند و آغوش امن پدر و مادر به قتلگاهشان تبدیل میشود. به گفته اعزازی باید از زن و كودكانی که در معرض تهدید و کتک خوردن هستند حمایت شود. نمونه این حمایتها از طریق خانههای امن یا از طریق قوانین حمایت کننده است. از سوی دیگر میشود در صورتی که اگر فرد مذكور کسی را کتک زد، مجازاتش تشدید شود و بعد از آن از نظر مددکاری خانوادهها مورد حمایت قرار بگیرند تا ببینند که مشکلاتشان چیست و آخرین کاری که در مورد آن در جامعه کم کار شده است، بستر سازی و فضاسازی جامعه است. در نهایت كارشناسان اعتقاد دارند كه ۲۲سازمان و نهاد پیشگیریکننده طی ۳۰سال گذشته با وجود همه بودجههای کلان از این واقعیت غفلت کردهاند که بالابردن آستانه تحمل افراد با استفاده از مهیا کردن تفریحات سالم و برنامههای نشاطآور در جامعه یك اصل است. برای همین است كه یک نوجوان ۱۵ ساله كه آلات موسیقی را در خانواده ندیده، نمیداند ویولن چیست اما انواع اسلحههایی كه به دیوار خانهشان آویزان شده را میشناسد.
نظر شما