سه‌شنبه ۵ دی ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۷
سلامت نیوز : خشونت‌ها و رفتارهای آسیب‌زایی كه این روزها در میادین شهر و در كوچه و بازار شاهد آن هستیم علت واحدی ندارد. امروز دلایل زیادی وجود دارد كه ممكن است باعث شود كسی به اصطلاح از كوره در برود. جامعه شرایط حساسی دارد و در بسیاری از روابط خود به یك نخ نازك بند است كه خیلی زود پاره می‌شود. مسائل اقتصادی نخستین علتی است كه باعث بروز خشونت در جامعه می‌شود. بسیاری از اتفاق‌هایی كه اكنون در شهر رقم می‌خورد از بی‌پولی و گرانی‌است. گرانی خانواده را هم درگیر آسیب می‌كند. دعوا از زن به مرد می‌رسد و آرامش بچه‌ها را به هم می‌ریزد. بچه‌ به كوچه می‌رود و با همسن وسالان خود دعوا می‌كند. متاسفانه این چرخه معیوب همچنان ادامه پیدا می‌كند چون هنوز مسئله نان و نان‌آور خانه حل نشده است. بنابراین دعواهای زن و شوهری همچنان وجود دارد و این نزاع‌ها به كوچه كشانده می‌شود و از كوچه به خیابان‌ها و از خیابان‌ها دوباره به خانه‌ها.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ به نظر می‌رسد خشونت دارد در فرهنگ ما، ریشه می‌دواند بدون اینكه ریشه‌ای سفت در گذشته ما داشته باشد. در جامعه سنتی امنیت زیادی وجود داشت. پیوستگی در جامعه زیاد بود و همین جمع بودن، امنیت به وجود می‌آورد. امنیت شناخت به وجود می‌آورد و جلوی خشونت را می‌گرفت. اصولا احتیاجی به خشونت نبود. اما اكنون سبك زندگی ایرانی شكل پیچیده‌ای پیدا كرده با گره‌های تازه‌ای كه جامعه راه باز كردن آن را یاد نگرفته است؛ بنابراین سعی می‌كند با چنگ و دندان به جنگ گره‌ها برود كه نتیجه مطلوبی هم نمی‌گیرد و ممكن است كه گره‌ها سفت‌تر شوند. پدر و مادر‌ آنقدر درگیر مسائل اقتصادی هستند كه وقتی برای یاد دادن مهارت زندگی به فرزند ندارند. فرزندان در بیرون از خانه و در میان جمعی كه همه غریبه هستند بزرگ می‌شوند بنابراین آسیب دیدن آنها طبیعی است. ما متاسفانه جامعه ایمنی نداریم. ایمنی و امنیت، واكسن نیست كه به جامعه تزریق شود بلكه یك پروسه است كه باید از سوی نهادهای متولی ایجاد شود.

هرچند ما یاد گرفتیم با یك سیلی، همه چیز را به بچه‌ها بقبولانیم اما این ماجرا خود آغاز یك راه خطاست كه امروز نتیجه آن را به وضوح در گوشه گوشه جامعه می‌بینیم. امروز تربیت فرزندان یك جامعه به عهده آموزش و پرورش است. به عبارت مختصرتر، قشری به نام معلم‌ها. مشكلات و مسائل اقتصادی قشر معلم هم زبانزد همگان است. بنابراین اگر معلمی روش پرخاشگرانه‌ای برای تربیت دانش‌آموزش انتخاب كند، هرچند اشتباه است اما طبیعی است. بیش از هر عاملی هم مسائل اقتصادی، امروز جامعه را سردرگم كرده است. عملا نمی‌گذارد جامعه به سمت مسائل سطح بالا و اندیشه‌ای برود. یعنی هنوز هم ما در سطح معاش قرار داریم. جامعه‌ای كه در چنین سطحی قرار بگیرد، به شدت شكننده و آسیب‌زاست. بنابراین باید دولت فكری به حال وضع اقتصادی اقشار مختلف جامعه كند وگرنه این پرخاشگری‌ها را نمی‌شود از سطح خیابان‌ها جمع كرد. همچنین باید در همه مدارس مشاورانی قرار بدهند كه خود معلم‌ها را آموزش بدهند. مشاورانی كه تا چند سال پیش در مدارس و در كنار آموزگاران و دانش‌آموزان قرار داشتند و حضورشان نتیجه‌بخش بود اما به فراموشی سپرده شدند.

از سوی دیگر باید برای معلمان كلاس‌های آموزشی را ماهی یا سه ماهی یكبار برگزار كرد و آنها با روش‌های روانشناسی، چگونگی ارتباط درست با دانش‌آموزان را یاد بگیرند تا تعلیم و تربیت ما آسیب زا نباشد. قانون را هم نمی‌شود به آحاد جامعه ترزیق كرد. قانون باید رعایت و در همه سطح‌ها به موضوعی جدی بدل شود. مسئله مهم این است كه قانون باید درونی شود. بنابراین نباید قانونی وضع كرد كه با ذات آدم‌ها تفاوت داشته باشد. همچنین انگیزه‌های معنوی باید در جامعه قوی شود. بسیاری از مسائل عرفی و اجتماعی در حال كمرنگ شدن است. حتی وجدان در حال كمرنگ شدن است و باید برنامه‌ریزی اساسی برای زنده كردن این حس مسئولیت به وجود‌ آید. باید مسئولان، مسئولیت خود را به درستی انجام دهند تا افراد جامعه هم نسبت به همدیگر احساس مسئولیت كنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha