سلامت نیوز : در نظام اخلاق اسلامی جایی برای دروغ، پیشبینی نشده است. به این معنا که این نظام به گونهای طراحی شده که در آن، نیازی به دروغ نمیافتد؛ یعنی اگر ارزشهای اخلاق اسلامی در جامعه حضور جدی داشته باشند، هرگز نوبت به دروغ نخواهد رسید.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ، غالب جوابهای نقضی که به سود دروغگویی ارائه میشود، ناشی از بیتوجهی به نظام اخلاق اسلامی است
یک: دروغ، بنیاد دین را به هم میریزد و اساس اخلاق را درهم میکوبد. به فرموده امام باقر(ع): «دروغ، خود، تباهی ایمان است. »
دو: به همین دلیل در هِرم ارزشگذاری دینی میتوان مومنی را در نظر گرفت که دست به کارهای ناشایستی بزند و از گناهانی چون دزدی، زنبارگی و شاد خواری نپرهیزد؛ اما «هیچ مومنی بیپرهیز از دروغ نمیتواند نام مومن بر خود نهد.» این ردهبندی شامل رذایل اخلاقی نیز میشود. بدین معنا که «دروغ از رذایل دیگری چون بخل و بزدلی، پلیدتر است.»
سه: همه گناهان از طریق دروغ به جهان راه یافت و نخستین عصیانی که در عالم رخ داد، برخاسته از دروغی بود که ابلیس گفت. وی با دروغی که به آدم و حوا گفت، آنان را فریفت و به نافرمانی خداوند متعال تشویق کرد. بدین ترتیب میتوان دروغ را مادر همه گناهان دانست.
چهار: همین رویکرد را میتوان نقطه عزیمت اخلاق اسلامی و تربیت دینی دانست. اگر دروغ، پلیدتر از شراب باشد و اگر گناه از طریق دروغ به این عالم راه یافت، پس برای زدودن گناهان باید ریشه دروغ را خشکاند. از این منظر پیش از آنکه به فرزندانمان نماز خواندن یا دیگر واجبات را بیاموزیم، باید به آنان صداقت و راستی را آموزش دهیم. باید قبل از آنکه پرهیز از نجاسات معروف را ـ که تن را میآلایند ـ بیاموزیم، دوری از دروغ را ـ که روح را میآلاید ـ آموزش دهیم و همانگونه که بهداشت جسمی را به آنان میآموزیم، بهداشت روحی را نیز به ایشان آموزش دهیم. به یاد داشته باشیم که پلیدی تن با چند دقیقه شستوشو از میان میرود، اما اگر روح کودک بر اثر دروغگویی و دروغشنوی آلوده شد، به سادگی نمیتوان آن را زدود.
پنج: اگر هم در پی اصلاح دیگران بر آمدیم و در افراد، کاستیهای گوناگون دیدیم، به جای صرف وقت برای حل یکایک آنها، باید ریشه را بخشکانیم. این شیوهای است که معصومان به ما آموختهاند. ماجرای آن شرابخواره و تارکالصلاتی را که دروغ هم میگفت، خواندهایم. همین که از دروغ گفتن دست کشید، ناچار شد که دیگر گناهان را واگذارد. همانطور که پرهیز از دروغ، عامل دوری از دیگر گناهان است، اجتناب از آن، بهترین وسیله تقرب به خداوند متعال نیز به شمار میرود. مردی به رسول خدا گفت: «ای رسول خدا! به من کاری بیاموز که بدان به خدا نزدیک شوم.» حضرت فرمود: «دروغ مگو» همین موجب خودداری او از هر یک از معاصی خداوند شد؛ چرا که قصد هر معصیتی میکرد یا در آن دروغی مییافت یا چیزی که او را به دروغگویی وامیداشت؛ از این رو از همه گناهان دور گشت.
شش: دروغگویی نشانه حقارت نفس است. این حکم درباره هر نوع دروغی، راست می آید. دروغ، هنگامی پدیدار میشود که ما نخواهیم یا نتوانیم آنچه را در دل داریم، بیان کنیم. این کار، غیر از رازپوشی است. در رازپوشی و کتمان، میکوشیم تا با صراحت، حریم خود را حفظ کنیم و به نامحرمان اجازه ندهیم تا به خلوت فکری ما وارد شوند؛ اما به هنگام دروغگویی (به هر دلیلی) سعی میکنیم با اظهار چیزی که خود بدان باور نداریم، مخاطب را گمراه کنیم؛ حال، گاه این گمراهگری از سرِ خیر خواهی و گاه از سر بدخواهی است، اما اگر شجاعت ابراز آنچه را میاندیشیم داشته باشیم، از بیانش خودداری نخواهیم کرد. رسول خدا با اشاره به همین نکته است که میفرماید: «دروغگو دروغ نمیگوید، جز بر اثر حقارت نفسش.» ارسطو با همین اعتقاد میگوید: دروغ، ذاتا بد است و شایان نکوهش (خواه منظوری خاص در میان باشد و خواه نه) و درستکاری، ذاتا نیک است و شایان ستایش. البته کسانی مانند غزالی به قبح ذاتی دروغ قائل نیستند و آن را با توجه به پیامدهایش خوب یا بد ارزیابی مینمایند؛ لیکن احادیث ما مویّد همان دیدگاه فضیلتمدار است که دروغ را ماهیتا قبیح میشمارد. امام خمینی(ره) هنگام بحث از دروغِ مجاز و با بیان اینکه اگر نجات جان پیامبر بر دروغی متوقف باشد، مجاز است، همین دغدغه خاطر را نشان میدهد: «دروغ، جدای از همه متعلقات و با توجه به ذاتش، قبحی عقلی دارد که به هیچ روی از آن جدا نمیشود و جهات خارجی نیز در بر طرف ساختن آن اثری ندارد. از این رو خردمند، آرزو مینماید کاش راستی به جای دروغ، نجاتبخش پیامبر بود و این جز به سبب بر طرف نشدن قبح و پستی دروغ نیست؛ هر چند از ارتکاب آن، ناگزیر باشد. طبق این نگرش، دروغ، پلید است و اگر هم از سر اضطرار، ناگزیر از آن شدیم، عذرمان موجه است؛ اما این دروغ، روح ما را آلوده کرده است. اگر کسی ناچار شود که شرابی بنوشد یا مرداری بخورد، عمل او اثر تکلیفی ندارد و به اصطلاح حقوقی، مسئول کار خود نیست و عذرش پذیرفته است؛ اما خواه ناخواه، دهانش آلوده شده و باید در اولین فرصت، آن را آب بکشد. دروغ نیز چنین است؛ حتی اگر ناگزیر از دروغ شدیم، دروغ ما اثر تکلیفی نخواهد داشت، ولی اثر وضعی خود را خواهد گذاشت و روح ما را تاریک خواهد کرد. مرحوم مطهری پس از نقد دیدگاه کانت و دفاع از دروغ برای نجات جان بیگناهان، به این اثر وضعی اینگونه اشاره میکند: منتها اسلام در اینجا سخن دیگری نیز گفته است که نکته خیلی بزرگی است. میگوید برای اینکه روحت عادت نکند به دروغ گفتن، در آنجا که اجبار پیدا میکنی (چیزی به ذهنت خطور بده و به زبانت چیز دیگری بیاور)... مستقیم ذهنت را با دروغ مواجه نکن که ذهنت عادت نکند به دروغ گفتن. اسم این، «توریه» است... حالا بعضیها هم دائما دروغ میگویند و اسمش را میگذارند توریه و دیدهام اینجور اشخاص را. من کار به آنها ندارم. حقیقت را میگویم. درسی که ما از معصومان میآموزیم، آن است که دروغ (حتی نوع مصلحتآمیز آن) را پلید بشماریم و از آن همچون نجاسات و پلیدیها بپرهیزیم؛ در نتیجه باید همانگونه که فرزندان خود را بهگونهای میپروریم که از نجاسات بپرهیزند و تن خود را پاک نگه دارند، باید به آنان بیاموزیم که از دروغ نیز اینگونه دوری کنند.
هفت: در نظام اخلاق اسلامی جایی برای دروغ، پیشبینی نشده است. به این معنا که این نظام به گونهای طراحی شده که در آن، نیازی به دروغ نمیافتد؛ یعنی اگر ارزشهای اخلاق اسلامی در جامعه حضور جدی داشته باشند، هرگز نوبت به دروغ نخواهد رسید. غالب جوابهای نقضی که به سود دروغگویی ارائه میشود، ناشی از بیتوجهی به نظام اخلاق اسلامی است. اخلاق اسلامی، منظومهای است که هر جزو آن، اجزای دیگر را معنادار میسازد. اگر ما بودیم و تنها یک رذیله به نام دروغگویی، آن موقع میتوانستیم ادعا کنیم که برای اصلاح میان مردم میتوان دروغ گفت؛ چرا که در غیر اینصورت، دشمنی پدیدار میشود. به زن میشد دروغ گفت، چرا که جز در این حال، ناسازگاری پدید میآمد. به کودکان و در موارد بیضرر نیز میشد دروغ گفت. اما، اگر جامعهای در نظر بگیریم سرشار از هزاران معایب اخلاقی و ناهنجاریهای اجتماعی، آنگاه در موارد بیشماری میتوان دروغ گفت و تنها در جایی که هیچ ضرر وخاصیتی نداشته باشد، باید راست گفت. بدین ترتیب، ما جامعهای در نظر گرفتهایم که در آن، هیچیک از ارزشهای اسلامی حاکم نیست و سپس از طریق تجربه یا تامل دیدهایم که در چنین جامعهای در موارد متعدد باید دروغ گفت و چارهای جز این نداریم. آنگاه به این همه استثناها رسیدهایم. اما سخن از جامعه اسلامی است که در آن، همه ارزشهای دینی حضور دارند. در این نظام اخلاقی، نه تنها انکار معایب دوستان، خلاف مروت و برادری است، بلکه بیان عیبها، همچون هدیه دادن، ستوده است. در این نظام، صدق، ارزش خاصی دارد و صدیقان، همرتبه پیامبراناند.
در این نظام، انتقادپذیری نشانه مقبولیت انسان در بارگاه الهی است. در این نظام، مومن، آینه مومن است و بد و خوب او را بیکم و کاست مینمایاند. در این نظام، همه مسئول یکدیگرند و در نتیجه جایی برای تظاهر، چاپلوسی و حقپوشی وجود ندارد. در این نظام، شجاعت، صراحت و راستگویی، هر یک ارزشی است والا. هر نوع دروغی ـ حتی خیرخواهانهترین نوع آن ـ کوششی برای پنهان داشتن حقایق و در نتیجه، سدّ راه تکامل مومن و رشد معنوی اوست. اگر همه این ارزشها همزمان پذیرفته و به کار بسته شود، دیگر جایی برای دروغ نخواهد بود. هسته مرکزی جامعه، «خانواده» است. اگر پدر و مادر در برابر فرزندان خود به یکدیگر و به فرزندان خود دروغ نگویند، آنان از همان زمان از این رذیله برکنار خواهند ماند و نه به این بیماری آلوده خواهند شد و نه آن را همراه خود به جامعه خواهند برد. پس از خانواده، نوبت به جمع «دوستان» میرسد. اگر هر مومنی خود را ناصح مومن دیگر بداند و متقابلا هر یک خواهان این خیرخواهی باشند، در میان دوستان، دروغ، جایی نخواهد داشت و اگر میان چند نفر اختلاف افتاد، برای حل آن به دروغ نیازی نخواهد بود. به جای هرگونه پردهپوشی و انکار واقعیت، باید علت این اختلاف، شناسایی و برطرف شود، نه آنکه با دروغی ـ که در بهترین حالت، خود همچون مسکّن عمل میکند ـ اصل مشکل، انکار گردد و ریشه درد، دست نخورده باقی بماند. پس از حلقه دوستان، نوبت به گستره «جامعه» و مسائل اجتماعی و سیاست عمومی میرسد. در این موارد نیز جایی برای دروغ نخواهد بود.
اولین گام برای درمان هر بیماری و رفع هر مشکلی ابراز آن است. مسئولان دولتی در نظام اسلامی، برگزیدگان امت هستند و در برابر آنان مسئولیت دارند. از این رو وظیفه دارند که از گفتن هر نوع دروغی و به هر انگیزهای بپرهیزند. حوزه پنهانکاری مسئولان به وسیله مولای متقیان و امام راستگویان، علی(ع) معین شده است. ایشان هنگام بیان حقوق مردم بر مسئولان میفرماید: «بدانید حق شماست بر من که چیزی را از شما نپوشانم جز راز جنگ (که از پوشاندن آن ناگزیرم) و کاری را جز (در حکم) شرع، بیرأی زدن با شما انجام ندهم.» بدین ترتیب جایی برای دروغ، حتی از نوع مصلحتآمیز آن در این نظام، باقی نمیماند.
سخن کوتاه، اینکه: دروغگویی مانند اعتیاد به موادمخدر است که هرگز نباید به آن آلوده شد؛ اما همین که شخصی به سوی آن گام نهاد، ناخواسته تا آخر خط میرود. نمیتوان دروغ گفت و خودْخواسته هر جا لازم شد، آن را متوقف کرد. کسی که به هر دلیلی دروغ میگوید، ناگزیر است تا آن را با دروغهای دیگر، استوار سازد و هر جا در آن گسستی پدید آمد، با دروغی دیگر جبرانش کند. از این رو باید از این راه حل مشکوک، یکباره دست شست و سخن پیامبر خاتم را آویزه گوش ساخت که فرمود: «از دروغ بپرهیزید، هرچند در آن، رهایی خود را دیدید؛ چرا که در حقیقت در آن تباهی است.» وجود دروغ در جامعه در دراز مدت، موجب بیاعتمادی عمومی و سست شدن شیرازه وفاق اجتماعی خواهد شد: «هنگامی که دروغ حاکم میگردد، اعتماد و اطمینان از میان میرود و شالوده اجتماع از هم میپاشد و سیر امور، مختل میگردد.»
هشت: دروغ چون ویروسی است که به مجرد پدیدار شدن در جامعه به تکثیر خود میپردازد و راه افزایش را در پیش میگیرد. دروغ، همه اطراف خود را آلوده میکند و بیشتر کسانی که با آن مواجه میشوند، برای مقابله با آن از دروغ متقابلی استفاده میکنند. حتی کمترین اشارهای به دروغ، آن را در جامعه ظاهر میسازد. گویی جن است که نام بردن از آن، همان و پدیدار شدنش همان! از این رو در تعالیم دینی ما آمده است که از پدید آوردن زمینه دروغگویی با تلقین یا شوخی بپرهیزیم. رسول خدا(ص) میفرماید: دروغ را تلقین مکنید که به شما دروغ گفته میشود؛ زیرا پسران یعقوب نمیدانستند که گرگ، انسان را میخورد تا آنکه پدرشان این مطلب را به آنان تلقین کرد. این نکته در باره شوخیهای به ظاهر بیضرر (و در حقیقت پر ضرر) نیز جاری است. امام باقر(ع) در این باره میفرمود: «از دروغ (چه کوچک و چه بزرگ) در شوخی و جدی بپرهیزید؛ چرا که هرگاه آدمی در امور کوچک دروغ گفت، بر دروغ بزرگ، دلیر میشود.»
علامه مجلسی پس از نقل این حدیث، از ظاهر آن، حرمت دروغ را حتی در شوخی نتیجه میگیرد و آن را با اصل کلی در این زمینه و احادیثی که مطلقا دروغ را حرام میدانند، همساز معرفی میکند. تنها راه مقابله درست با دروغ، راستگویی است. پادزهر این بیماری، صداقت است و بس. به گفته خانم آدریان ریچ: «هنگامی که زنی راست میگوید، امکان راستهای بیشتری را پیرامون خود فراهم میسازد.» البته این نکته به زنان اختصاص ندارد؛ اما چون محور بحث خانم ریچ، زنان است، از زنان نام میبرد. امتحان این شیوه ساده است. اگر ما در برابر کسی صدایمان را بلند کنیم، او نیز به این کار دست میزند؛ اما اگر صدای خود را پایین بیاوریم و بر شیوه خود اصرار بورزیم، طرف مقابل نیز شیوه ما را دنبال خواهد کرد. دروغ متقابل، با هر انگیزهای که باشد، نه تنها مانع دروغ نمیگردد، بلکه به اصطلاح روانشناسی این روش را در شخص دروغگو تقویت میکند.
نه: دروغگویی به دیگران در دراز مدت، دیده بصیرت انسان را کور میکند؛ حال آنکه راستگویی، دریچههای حقایق را بر آدمی میگشاید. آیتالله عبداللّه جوادی آملی در این باره چنین میگوید: سخن لطیفی از مرحوم بوعلی سینا رسیده است که آن سخن را مرحوم خواجه نصیر و بزرگان دیگر هم دارند. آن سخن، این است که: اگر کسی در گفتار و نوشتار و بهطور کلی در همه بخشهای سنت و سیرتش راستگو باشد، خوابهای راست میبیند. روح انسان دروغگو مانند چشم «احول» است و حقیقت را درست نمیبیند. روح انسان صادق، هنگامی که سخن میگوید، درست میگوید و این نشانه این است که درست میبیند؛ بنابراین چنین کسی هم صدق خبری و هم صدق مخبری دارد؛ یعنی هم درست میبیند و هم درست خبر میدهد.
پربازدیدترین اخبار سلامت در سال 1402
پیشنهاد سردبیر
-
برای درمان آکنه از گلاب استفاده کنید
گلاب می تواند به طور موثر علائم جوش های آکنه را کاهش دهد و در عین حال پوستی شفاف و درخشان را برای شما به ارمغان آورد.
-
کمبود این ویتامین ها باعث میگرن می شود
پژوهش ها نشان می دهد که کمبود برخی ویتامین ها ممکن است با فراوانی و شدت حملات میگرنی مرتبط باشد.
-
هشدار! حجامت نوزاد برای درمان زردی عوارض مرگبار دارد
متخصص کودکان و نوزادان با هشدار نسبت به حجامت نوزاد برای درمان زردی گفت:«حجامت نه تنها کمترین اثری روی کاهش زردی نوزاد ندارند که برعکس باعث افزایش خطر عفونت های پوستی و سپسیس (عفونت خونی) گردیده، میتوانند عوارض مرگبار و برگشت ناپذیری برای نوزاد دلبند داشته باشد.»
-
استفاده از جایگزین های نمک خطر مرگ های قلبی را کاهش می دهد
جایگزینی نمک با گزینه های سالم تر ممکن است به کاهش خطر مرگ در برابر بیماری های قلبی کمک کند.
نظر شما