دكتر تقی آزاد ارمكی استاد دانشگاه و جامعه شناس: در تقسیمبندی ملتها و فرهنگها از گذشته تاکنون دروغگویی شیوهای رایج بوده که کمتر مبنای علمی دارد. فرهنگها و ملتها به قدیم و جدید، سنتی و مدرن، بزرگ و کوچک، دینی و غیردینی، فعال و تنبل و در نهایت هم، صادق و دروغگو تقسیمبندی میشوند. دروغگویی صفتی است که میتواند در همه آدمها و فرهنگها و ملتها وجود داشته باشد.اگر ملتی با تمام افتخارات فرهنگی و سابقه تاریخی، انگیزه رشد و پیشرفت را از دست بدهد به دروغگویی مبتلا خواهد شد و سرنوشتی شوم پیدا میکند.
دکتر عماد افروغ استاد دانشگاه و جامعه شناس: در جامعه شکافی بین ایدهها و رفتارها به وجود آمده است و میتوان از آن به عنوان یک معضل معرفتی یاد کرد.به همین دلیل میتوان معتقد بود نوع تعامل دولت با مردم و به عکس میتواند بر فرهنگ دروغ و دروغگویی اثرگذار باشد، پدیدهای که مهمترین عارضهاش بیاعتمادی درجامعه است. ریشههای شخصیتی افراد دروغگو چنین نشان میدهد كه اینگونه افراد شخصیتی نامتعادل دارند. دروغ صفتی زشت است که عواملش مربوط به منفعت طلبی، ترس یا مصلحت شخص است، مصلحتاندیشیهاییکه در بسیاری مواقع خلاف واقع است. علت رواج دروغگویی در جامعه با وجود مبانی دینی انتقال نیافتن صحیح آموزههای دینی و دو پهلو منتقل کردن آنهاست. در جامعهای که بستر برای تملقگویی فراهم باشد دروغ و دروغپردازی نیز رواج پیدا میکند و ما نیز در ایران در معرض چنین آسیبی قرار داریم چرا که تملق و عوام فریبی در جامعه در حال رواج است.
پروفسور حسین باهر، استاد دانشگاه و رفتارشناس: برای اینکه انسان راستگویی را رها کند و به دروغگویی میل پیدا کند، چندین عامل وجود دارد:۱ - مسئله وراثت۲- رفتار پدر و مادر خانواده۳-رفتارها و الگوهای آموزشی در مراکز تعلیم و تربیت۴ - رفتارهای جامعه. این عوامل به طور کلی بر افراد تاثیر مختلف میگذارد، از نظر اقتصادی وقتی نیاز یک فرد برآورده نمیشود، دچار بحرانهای خاص خودش میشود و دست به دروغگویی میزند.از نظر فرهنگی هنگامی که در جامعهای دروغ باب شود قبح خود را از دست میدهد و از نظر اجتماعی، زمانی که متولیان امور، دروغگویی را که نوعی هنجارشکنی است به راحتی انجام میدهند و از دید سیاسی وقتی که مسئولان چیزی را که میگویند خلاف آن عمل میکنند این مسئله به سهولت در جامعه پذیرفته میشود و رواج پیدا میکند.
منبع : تهران امروز
نظر شما