چهارشنبه ۶ دی ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۰
سلامت نیوز : مدرسه جای درس خواندن ،خندیدن و بازی کردن برای خود را ساختن است.یاددهی و یادگیری تمام ارزش‌های اخلاقی در محیطی امن وشاد، همه فلسفه وجودی مدارس است. وجودیک آموزشگاه آباد وشاد در هر آبادی، نشانه سلامت آن جامعه است. مدارس ممکن است بر اثر زلزله، بمباران، فرسودگی و امثال آن خراب شوند و یا براثر خرابی بخاری، نشت نفت و انفجار گاز، آتش بگیرند. به خاطر بدیهی بودن همه این اتفاقات است که در مدارس، بیمه حوادث و ابزارهای ایمنی پیش بینی شده است که البته این به معنی شانه خالی کردن مدیران مدارس و ادارات از احساس مسئولیتی که برعهده دارند، نیست. به همین خاطر است که معمولابعد از یک حادثه در مدرسه‌ای، زبان‌ها در گفتن و قلم‌ها در نوشتن، تند و تیز می‌شوند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ؛ اکنون هرکس گوهر مقصود خویش را جست‌وجو می‌کند. دلسوزی به حال بچه‌های مردم، سرلوحه شعارهای همه هست. در این هیاهو همه همدیگر را متهم می‌سازند.معلم، وزیر را و وزیر معلم و خبرنگار را.هرسه امور نوسازی مدارس را و بالاخره همگی با هم بخاری‌های نفتی لعنتی را! یادمان نرود که آتش سوزی مدرسه شین آباد پیرانشهر، اولین و آخرین حادثه در مدارس ما نیست، چراکه حادثه خبر نمی کند. اما این حرف، نباید توجیهی برای هرنوع برخورد ما با این حوادث باشد. مهمتر از حادثه‌ای که روی داده است، نوع مواجه ما با آن برای پیشگیری از حوادث مشابه در آینده است. بلندپایه ترین مقام مسئول در برابر حوادث مدرسه ای، وزیر آموزش و پرورش است. اندازه ناراحتی وزیر، میزان تحریک احساسات عمومی را کنترل می‌سازد. مثلا در برخی کشورها، به محض چنین اتفاقاتی، وزیر و مقام مربوطه از سمت خود استعفا می‌دهد و همین تا اندازه ای از التهاب عمومی می‌کاهد. در کشورما، معمولا مقامات به ابراز تاسف شفاهی و کتبی بسنده می‌کنند و به همین جهت شاهد سرریز شدن کوهی از حرف و حدیث‌ها نسبت به مقام مسئول هستیم.

این روال هم منحصر به اصلاح طلبان یا اصولگراها نبوده و نیست. در سال 83 هم حادثه ای شدیدتر از حادثه امسال در روستای سفیلان شهرستان لردگان پیش آمد. اتفاقا در هر دو مورد هم وزرایی برمسند وزارت تکیه زده بودند که هر دو هم مسئولیتی در قبال حادثه نپذیرفتند این درحالیست که همه شهرت و قدرت یک وزیر به واسطه بار مسئولیتی است که بردوش گرفته است و گرنه تمام امور توسط زیردستی‌ها انجام می‌شود. بعد از هراتفاقی مثل حادثه اخیر،اولین واکنش وزیرمحترم از هر جناحی که باشد،باید ندامت کردن خویش باشد. این هم نه به خاطر وظیفه ی اجرایی او، که وظیفه اخلاقی اش حکم می‌کند که چون ضعف و خللی درجایی از مسئولیتش منجربه بازی باجان بچه‌های مردم شده است و پیش از آنکه دیگران از او بخواهند، با افتخاراز کارخود کناره گیری کند.

اما گاهی سیاست‌ها و طرح‌هایی در وزارت آموزش پرورش اجرا می‌شود که خسارت آن از حوادثی مانند آتش‌سوزی کمتر نیست وقتی وزیری به ایجاد، وزیری به امحا و دوباره وزیری به احیاء امورتربیتی می‌پردازد، وقتی هر ساله مولفین کتابهای درسی بابت تالیف کتابهای جدید حق التالیف می‌گیرند، وقتی هر ماه مدارس بمباران طرح و بخشنامه‌های بدون پشتوانه مطالعاتی و اجرایی می‌شوند،وقتی معلم در ملاحظه فیش حقوقی خود با برخی همسن و سالان شاغل خود در ادارات دیگر، تفاوت و تبعیضی آشکارمی بیند، وقتی آموزش وپرورش که قاعدتا باید پیشرو و اثرگذار برفرهنگ خانواده‌ها باشد، پیرو و متاثر از قضاوت آنها می‌شود و حتی چشم امیدش به جیب اولیا و آن هم به نام خودیاری و مشارکت‌های مردمی است و وقتی...دیگر معلوم است که آتشی زیرخاکستر، مدارس و نظام آموزشی را تهدید می‌کند.افسوس که ما معمولا دقیقه نودی هستیم و فقط به پایان کار می‌اندیشیم. چرا که اگر فرایند تربیت و کار در مدرسه را قبل از آنکه بخشنامه‌ها بخواهند، مواظبت می‌کردیم.

اگر نه به خاطر انجام وظیفه ، که به خاطر لذتی که خودمان خواهیم برد، دست به انجام کارخوبی می‌زدیم، اگر ذهن و زبان معلمان با افزایش مطالعه غیردرسی چندان حرارت می‌یافت تا اجازه ندهند به بهانه زیاد بودن جمعشان، زیادی پنداشته شوند،اگر علاج واقعه را قبل از وقوع حادثه می‌کردیم، اگربه عنوان مسئول ،فارغ از خط و نشان‌هایی که دیگران به نام اصول و اصلاح برای ما کشیده اند ، باحفظ عقیده خویش، همدیگر را درکار جمعی تحمل می‌کردیم و اگر...آنگاه شاهد مدارسی بودیم که امنیت، طراوت و سعادت در آنها حرف اول را می‌زد.به‌طوریکه چه بسا آتش سوزی‌های طبیعی و معمولی هم نمی‌توانستند آنها را تهدید کنند.به این امید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha