اگرچه بررسی تحلیلی انتخابات ادوار گذشته حاكی از تغییرات اندك نرخ كمی مشاركت آحاد جامعه پزشكی در انتخابات نظام پزشكی بوده اما واقعیت تلخ این است كه میزان و نسبت مشاركت صاحبان اصلی فرایند نظام پزشكی در سالهای گذشته قابل اعتنا نبوده و حتی در پرشمارترین انتخابات نیز تنها بخش قلیلی از جامعه پزشكی واجد شرایط رای دادن، در پای صندوقها حضور پیدا كردهاند.
متاسفانه رخوت عمیق و نگرانكننده در جامعه پزشكی كه یك فضای ناامیدكننده انفعالی را به نمایش گذاشته است و وجود پدیده شبه تعلیقی در ساختار پزشكی كشور جهت پیگیری مطالبات بر حق خود - كه آسیبشناسی عمیق و تحلیل در این زمینه در فرصت دیگری باید صورت گیرد، - همگی حاكی از آن است كه انباشت مطالبات متراكم جامعه پزشكی و عدم چارهجویی متقن توسط نهادهای صنفی فعال موجود بر این موج انزوای جامعه پزشكی دامن زده است.
عدم پاسخگویی مقتضی به مطالبات جامعه پزشكی امروز، مظهری از سرخوردگی و ناامیدی و عدم توفیق را بین چهرههای فرهیخته كشور متبلور كرده و این حس تلخ مشترك امروزه در گفتار اعضای نظام پزشكی در اقصی نقاط كشور مشهود و نمایان است این در حالی است كه بزرگترین عامل آسیبشناسانه در این زمینه رفتار دولت یا نهادهای صنفی در سالهای اخیر بوده است.
مشی غالب دولت نه تنها تقویت و گسترش نهادهای صنفی نبوده است بلكه ذخایر كارشناسی موجود كه میتوانست در قالب نهادهای صنفی یا سازمان?های مردم نهاد تبلور پیدا كند، مورد بیمهری دولت قرار گرفتهاند و در بسیاری از موارد منجر به تحلیل جانكاه این موارد شده كه البته این مساله تنها منوط به حوزه سلامت و جامعه پزشكی نبوده است.
برخلاف مشی كشورهای پیشرفته كه نهادهای صنفی را فرصتی اجتماعی و طلایی برای انتقال دموكراتیك اختیارات از صحنههای حاكمیتی به صاحبان اصلی فرایند در حوزههای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی می داند، در كشور ما هرگونه تحركات صنفی یا ابتر است یا در باتلاق بیتوجهی و كماعتنایی فرو رفته و به همین دلیل شور و شوق اجتماعی لازم برای حضور در كسوتهای صنفی در سطح امروزین جامعه ما به شدت كمرنگ است و این نگاه آسیبشناسانه قابلیت تسری به حوزه سلامت و نهادهای صنفی از جمله نظام پزشكی را دارد.
یكی از آفتهای بزرگی كه نهادهای صنفی و از جمله سازمان نظام پزشكی به آن دچار شدهاند، سیاستزدگی است. ذكر این نكته مهم ضروری است كه بدانیم تجلی دستهبندیهای سیاسی قطبی شده موجود در جامعه را نمیتوان عینا در جامعه پزشكی كشورمان مشاهده كرد زیرا جامعه فرهیخته پزشكی ما با وجود برخورداری از موزائیسمی از گرایشات سیاسی، هرگز به خود اجازه نمیدهد كشمكشهای مستهلككننده و بیهوده این گرایشات سیاسی متنوع، به ساختار نظام پزشكی و نظام سلامت كشور منتقل شوند.
بدیهی است سیاستزدگی نهادهای صنفی میتواند علت مهمی برای ناكامی همه سازمانهای حرفهای باسابقه از جمله نظام پزشكی باشد. آنچه مسلم است میتوان با اتكا به وجوه اشتراك بیشمار و فراوان جامعه پزشكی همه آحاد آن را زیر سقف یك نهاد صنفی مستقل كنار هم جمع كرد و ظرفیتهای متكثر سیاسی و تنوع سلایق حرفهای را به همراه داشت.
در چنین نهاد مستقلی تمام ملاحظات یك سازمان دموكراتیك كه همانا اعتنا به خرد جمعی، پرهیز از استفاده غیرمتعارف از برچسبها و انگهای سیاسی و بهرهوری از عقبه پرشور جامعه پزشكی خواهد بود، محقق خواهد شد.
نكته بعدی هم كه آفت بزرگی است و در مورد همه نهادهای صنفی كشور هم مصداق دارد، تعاملات دو سر باخت و بده بستانهای عجیب و غریب با دستگاههای مختلف اجرایی است كه تقریبا در تمام این كنشهای متفاوت، نهاد صنفی قربانی حتمی این تعاملات است. تغییر راهبردی این امر و اتكای مجدد به ظرفیت فراگیر مدنی موجود در جامعه پزشكی كشور كه میتواند صحنه پیگیری مطالبات برحق جامعه پزشكی را در دستگاههای مختلف با ثقل بیشتری همراه كند، راهبرد نجاتدهندهای در این زمینه خواهد بود.
رفتار دولت در سالهای اخیر نشان داده است كه هرگونه چانهزنی در صورتی كه در مسیری غیرهوشمندانه و بدون برخورداری از مشاركت آحاد جامعه باشد، نه تنها منجر به حصول نتایج صنفی نخواهد شد بلكه میتواند صحنه مداخلات غیرضروری در نهادهای صنفی را به گونهای متفاوت غالب سازد. نكته بسیار مهم آن است كه بزرگترین سرمایه یك سازمان حرفهای بزرگ از جمله نظام پزشكی كشور، سرمایه انسانی آن است.
بدیهی است مشاركت این سرمایه انسانی كه میتواند در منتخبان جامعه پزشكی در شورای عالی، هیات مدیرهها، مجمع عمومی نظام پزشكی كشور و نیز انجمنهای علمی تخصصی تبلور یابد، به دلیل نبود تمهیدات لازم برای بازتوزیع قدرتهای صنفی و اجتماعی كه خطر به حاشیه راندن منتخبان جامعه پزشكی را دارد، میتواند هر نهاد صنفی را از فواید چنین پشتوانه عظیمی محروم كند.
واگذاری خاكریزهای پیاپی در كارزارهای صنفی از جلوههای تاریك این خطر مهم و زمینهساز به حاشیه راندن بخشهایی از جامعه پزشكی خواهد بود. متاسفانه بیتوجهی به چالشهای تحمیل شده به جامعه پزشكی و نظام سلامت باعث شده است كه امروزه همه آحاد پزشكی كشور كه دستی بر آتش خدمترسانی به مردم شریف كشورمان دارند، از زخم جانكاه این چالشها گلهمند باشند؛ از جمله میتوان به آثار ویرانگر اجرای قانون هدفمندی یارانهها در تكتك اجزای نظام سلامت، واقعی نشدن تعرفهها، خطر محتوم ورشكستگی مطبها و مراكز پزشكی، ناكارآمدی بیمهها، استمرار رفتار غیرمتعارف دستگاههای اجرایی با جامعه پزشكی و خارج بودن موضوع سلامت از اولویتهای دولت و آشفتگی در نظام سلامت ملی اشاره كرد.
اگر یك نهاد صنفی نتواند با ترغیب صاحبان حرف پزشكی و به صحنه كشاندن هوشمندانه فرهیختگان پزشكی كشور در مواجهه با این چالشها، تعصب، قاطعیت، انسجام و اراده لازم و مورد انتظار جامعه پزشكی را از خود به نمایش بگذارد، باید در انتظار برانگیخته شدن خشم جامعه پزشكی باشد.
آسیبشناسی نهادهای صنفی در كشور حاكی از آن است كه اگر روزمرگی و آشفتگی گریبانگیر نهاد بزرگ صنفی پزشكان شود، اهداف متعالی و در شأن جامعه فرهیخته پزشكی را (كه با اتخاذ راهبرد هوشمندانه بهرهوری از خرد جمعی و ظرفیتسازی نوین در بین صاحبان اصلی فرایند یعنی جامعه پزشكی اهدافی قابل حصول است) متزلزل میكند و داوری اعضای جامعه پزشكی میتواند ابراز نارضایتی عمیق از وضع موجود باشد.
براین اساس لازمه آن كه تبلور نگاه بلند استراتژیك در یك نهاد صنفی محقق شود، ایجاد بسترهای لازم برای به اشتراك گذاشتن آرای متكثر موجود در جامعه پزشكی است. هرگونه ظرفیتسازی در این زمینه در صورتی كه با بهرهگیری از تاكتیكهای موقتی برانگیختن مورد لزوم جامعه پزشكی باشد، احتمالا نتیجه كاراتری را به دنبال خواهد داشت.
با وجود مجموعه نكات اشاره شده به نظر میرسد در 2 سال اخیر جامعه پزشكی از نظر رفتارشناسی اجتماعی در حال دگردیسی است و این پوستهاندازی مبارك را در انتخابات 2 سال اخیر انجمنهای علمی گروه پزشكی كه موخرترین آن انتخابات پرشور پزشكان عمومی بوده است، شاهد بودهایم. به نظر میرسد عزم مقدسی در جامعه پزشكی در حال شكل گرفتن است كه با مشاركت فراگیر و متكثر جامعه پزشكی، افقهای روشنی را برای آینده ترسیم نماید. هرگونه بسترسازی جهت تقویت این مشاركت و اجتناب از برخوردهای غیرضروری حذفی، پیششرط چنین كامیابی بزرگ اجتماعی است.
دكتر علیرضا زالی/عضو شورای عالی نظام پزشكی
منبع : هفته نامه سپید
نظر شما